۱۳۹۰ مرداد ۱۷, دوشنبه

آدمیزاد ویرانگر

نخست گریزی می زنم به شیوه زندگی از دریچه یک جانداری که همچون آدمیزاد پردازشی بر دیده و شنیده خود ندارد. روزگار برای چرخه خود به او نیازمند است تا غذا را به تاپاله در بیاورد و در برابر این کار به او  خوشی بخشیده می شود. مهر ورزی و خشم او نیز تنها به این گردانه بسته است و دیگر این که بتواند دنباله ای از خود در این جهان هستی به جای گذارد. بدین سان است که او به خوردن و خوابیدن و ریدن خویش خوش است و اگر همه چیز در این راه برایش آماده باشد روزگار به او شیرین و دلپذیر آید.

ولی آدمیزاد در این چرخه با گذشت دوران دگرگون شده است و افزون بر آن چه که هستی بر آفریده ها گماشته است, نقشی بر گردن گرفته است که به پایان و نابودی زندگی می انجامد. جایگاه آدمی در چرخه هستی همچون ریز جاندارانی است که نقش آنها به گند کشیدن و بر هم زدن سفره میزبانی است. از این روی است که هوش آورده شد تا بتوان با آن مرز هستی را درید و بر پیکرش زخم نهاد و آن را به پایان چرخه خود نزدیک تر کرد.

آدمیزاد نیز هوشمند است تا بتواند زیست گاه خود را نابود کند اگر نه برای زندگی در چرخه زیست از نخست هیچ سببی در کار نبوده است که خرد در آدمی به کار بیاید. هر نوآوری که آدمی به زندگی خود آورده است خنجری است بر پیکره هستی و قدمی بوده است که به سوی نابودی زیستگاه مادری خود نهاده است. هوش از برای ویرانگری است و  هر جایی که رد پایی از هوش دیده شود به دنبال آن گندیدگی و بیماری از راه خواهد رسید.

آدمی برترین آفریده جانداری است که از برای نابودی خویش و دیگران آفریده شده است و تا کنون به خوبی از پس این کار بر آمده است. هر سازه ای که برآمده است درختی را از بین برده است و هر خودرویی که ساخته شده است نفس را بر همگان تنگ کرده است. زایندگی از توان نگه داری فرا تر رفته است و میزبان از درون در حال پوسیدن است. چرخه زیست از آهنگ خود خارج گشته است و دیگر نشانی از سرچشمه زندگی ساز خود ندارد.

بله دوستان گرامی, من و شما موذی ترین جاندار بر روی زمین هستیم و نه تنها از این ویرانگری خود شرم نمی کنیم بل که از روی نادانی و ناآگاهی بر آدمیزاد بودن خود می بالیم و خود را شایسته تر از دیگر آفریدگان می پنداریم. هر گاه که به گربه خود می نگرم بر او حسرت می خورم که چگونه آسان زندگی را سپری می کند و هر آن چیزی که بر گرده او نهاده اند را به درستی به جای می آورد. گرچه او نمی سازد ولی ویران هم نمی کند.

سربلند باشید!

۵ نظر:

  1. آرش جان من خودم مترجم و نویسنده هستم و فقط چند روز است که وبلاگ تو را می خوانم. نکته ای که در این نوشته تو به چشمم خورد این است که حتی از یک کلمه ای که ریشه عربی داشته باشد استفاده نکرده ای. اگر من بخواهم چنین متنی را بنویسم چندین روز باید روی آن کار کنم چون هر چیزی را که فکر ش را بکنی ریشه عربی دارد. در همین کامنت کوچک من ده ها لغت عربی وجود دارد. بهت تبریک می گویم چون واقعا نویسنده توانایی هستی. ولی در مورد مفهوم نوشته ات فقط می توانم بگویم که برایم بسیار تازگی دارد و باید در مورد آن بیشتر فکر کنم!

    پاسخحذف
  2. یک راه حل منطقی برای پیدا کردن دوست دختر در آمریکا سراغ داری؟

    پاسخحذف
  3. آقای آرش نمیدونم این رو میخونی یا نه ولی واژه ی آفریدگان یا آفریده شده معنی نمیده... یاد معلم دینی دبستان یا دوستان کاتولیک میفتم.

    پاسخحذف
  4. سلام

    دیدیدین چقدر حیوون خونگی داشتن خوبه ؟ تازه طفلکی سیگار هم نمیکشه که شما رو اذیت کنه ....

    :)

    پاسخحذف
  5. Mostly bullshit. Those are mostly the reflections of a naive mind on utter non-sense populist ideas. I apologize for writing in English and being blunt, but you must know that you have gathered a spectrum of readers; some of whom may actually read quality articles too.

    From Texas

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.