۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سه‌شنبه

صحبت کردن در امریکا

من در ایران که بودم به کلاسهای انگلیسی موسسه جهاد دانشگاهی می رفتم چون هم کلاسهای بعدازظهر داشت و هم اینکه همه بزرگسال بودند و از سر کار می آمدند بنابراین معلم زیاد در مورد یادگیری و یا تمرینهای خارج از کلاس ما سخت گیری نمی کرد و شرایط ما را درک می کرد. معلم ما در سر کلاس حرف خوبی می زد و من همیشه آن را به خاطر دارم.

او می گفت که قبل از اینکه بخواهید صحبت کردن به زبان انگلیسی را یاد بگیرید باید اصلا یاد بگیرید که چگونه صحبت کنید. حرف شما حتما باید یک موضوع مشخص داشته باشد تا کسی که شنونده است دقیقا بداند که منظور شما چیست. بسیاری از جملات ما همراه با حرکات چشم و ابرو و لحن صحبت و حرکات دست و پا معنی پیدا می کند و اگر شنونده مهارت محلی زبان شما را نداشته باشد هرگز متوجه مقصود شما نخواهد شد. در ضمن می گفت که شما نمی توانید این حالات را به انگلیسی ترجمه کنید برای همین بهتر است که از جملات ساده و مشخص استفاده کنید.

او همیشه سر کلاس سوال می کرد که مثلا آیا در خانه درس را مرور کرده اید یا نه. ما برای جواب این سوال شروع می کردیم به جمله بافی و سعی می کردیم که آنها را به انگلیسی تبدیل کنیم و بگوییم که مثلا من می خواستم درس را بخوانم ولی چه شد و چه نشد. او می گفت همیشه اول بگویید آره یا نه. بعد اگر سوال کننده علت آن را سوال کرد شما به اختصار بگویید که وقت نکردم یا نتوانستم. بعد اگر توضیح بیشتری خواست شما آن را بیان کنید نه اینکه از اول شروع کنید به قصه حسین کرد تعریف کردن و سوال کننده را مجبور کنید تا از لابلای جملات شما دنبال جواب خودش بگردد.

این آموزش او هم در ایران و هم در امریکا خیلی به دردم خورد و باعث شد یاد بگیرم که قبل از هر توضیحی, سعی کنم که منظورم را به روشن ترین و ساده ترین شکل ممکن بیان کنم. مثلا وقتی در سر کار کسی از من می پرسید که آیا می توانیم فلان کار را انجام دهیم می گفتم بله یا نه و اگر از من توضیحی نمی خواستند هیچ حرفی نمی زدم. در ضمن سعی کردم یاد بگیرم که حرفهایم را مشخص بگویم تا مطمئن شوم که طرف منظور من را درست فهمیده است. قبل از آن ممکن بود حرفی را با کنایه و گوشه بزنم و بعد پیش خودم فکر کنم که خوب حتما آن طرف فهمیده است. مثلا اگر کسی وارد اطاقم می شد و حرف می زد, سعی می کردم به طریقه های مختلفی به او بفهمانم که من کار دارم و طبیعتا دفعه بعد که وارد اطاق می شد از خودم واکنش عصبی و غیر معقول نشان می دادم.

ولی بعد از حرفهای معلمم یاد گرفتم که اگر من هم حرفم را روشن بیان کنم دیگر حتی کدورتی هم بین من و دیگران پیش نخواهد آمد. پس یاد گرفتم که بگویم مثلا الآن من کار دارم و نمی توانم به صحبت های شما گوش دهم. آن طرف هم معذرت خواهی می کند و می رود و به احتمال زیاد دفعه بعد قبل از آمدن و صحبت کردن از من سوال می کند که آیا وقت دارم یا نه. در امریکا وقتی به کسی تلفن می کنند و یا برای کاری به سراغ کسی می روند قبل از سلام و احوالپرسی کارشان را می گویند و بعد از آن اگر وقت داشتند احوالپرسی می کنند. در حالی که ما کار اصلی خودمان را در موقعی که می خواهیم خداحافظی کنیم می گوییم.

در این وبلاگ هم من سعی کردم که این شیوه را تا حدی رعایت کنم و مثلا خیلی صریح بگویم که من به کامنت ها جواب نمی دهم. در صورتی که این حرف خیلی برای من سخت است و حتی از گفتن آن خجالت می کشم ولی باید یاد بگیرم که حرفم را آشکار بگویم و مثلا نگویم که راستش حالا سعی خودم را می کنم تا ببینم چه می شود و غیره و غیره.

در مورد کامنت ها هم خیلی دوست دارم که نظرات واقعی خواننده را بدانم. اتفاقا استفاده از یک سری کلمات خیلی بد نیست چون در غیر اینصورت من متوجه نمی شوم که مثلا الآن خواننده عصبانی است و یا ناراحت است و یا خوشحال است و یا متنفر است. مثلا اگر یک نفر به من می گوید که از کدام طویله آمده ای مطمئنم که منظورش این نیست که ایران طویله است بلکه می خواهد عصبانیت خود را به این طریق نشان دهد. پس من باید ببینم چه چیزی باعث این عصبانیت شده است. ولی اگر این کلمه را بکار نبرد من نمی فهمم که خواننده عصبانی است چون ما یاد نگرفتیم که واضح بگوییم مثلا من به خاطر این حرف از تو عصبانی هستم یا این حرف تو من را ناراحت کرده است.

متاسفانه بسیاری از ما حتی در برخوردهای روزانه خود هم اگر از مسئله ای ناراحت می شویم نمی توانیم که آن را آشکار بیان کنیم و این باعث می شود که شخصیتی واپس گرا یا passive aggressive پیدا کنیم. برای همین در بگومگوهای رایج می بینید که گهگاهی مسائلی عنوان می شود که مربوط به چندین سال پیش است. مثلا شاید من از یک مسئله ای از دوستم ناراحت و عصبانی باشم ولی چون قادر نیستم که این ناراحتی را بیان کنم آن را در خودم نگه می دارم و در جایی دیگر و زمانی دیگر از خودم واکنشهای عصبی نشان می دهم.

این نوع واپس گرایی در بین مردم امریکا غیر قابل قبول است و شما اگر به کسی بگویید که من از کاری که دو سال پیش انجام دادی عصبانی هستم به شما توصیه می کنند که به یک روانپزشک خوب مراجعه کنید. چون فرض بر این است که هر کسی تمامی مسائل مربوط به خودش را در زمانی که در آن به سر می برد بیان کند. در واقع ما باید یاد بگیریم که شخصیت فعال داشته شیم. البته در جامعه ایرانیان مقیم در امریکا واپس گرایی بسیار رایج است و شاید عامیانه آن هم خاله زنک بازی و یا دایی مردک بازی باشد که دور هم جمع می شوند و می گویند دیدی فلانی چی گفت؟ دیدی فلانی چکار کرد؟ در حالی که یک شخصیت فعال در همان زمانی که فلانی آن حرف را می زند مخالفتش را اعلام می کند و فردا هم آن مسئله به کل از یادش می رود.

البته همه این مطالب را نگفتم که دوستان عصبانی و یا معترض را محکوم کنم بلکه فقط بحثی بود که به ذهنم رسید و از آن دوستان هم خواهش می کنم که به من لطف کنند و علت ناراحتی خود را واضح تر بیان کنند. لااقل مطمئن خواهند شد که من حرف و منظور آنها را درست متوجه شده ام.

۲۹ نظر:

  1. aza.joon

    AVVAL :D

    daghighan ... manam kam kam daram yad migiram ...

    پاسخحذف
  2. عالي بود آرش جان

    اما يه مطلب آرش عزيز بعضي آدمها اصلن عقده دارن و دنبال دعوا ميگردن ازينكه كسي محبوب باشه ميتركن از حسادت و بنابراين راه اومدن با اونها فايده‌اي نداره

    بهر حال ما لازم نداريم يكي ديگه بياد و بگه آخ شماها نمي فهمين و اين هم داره سرتونو شيره مييماله
    بابا اين آرش كه خدايي داره اطلاعات كلي رايگان ميده و تنها تشكر خشك و خالي ما ميكنيم و واسه اون هم همين تشكر انگيزه ادامه راهشه نه اينكه مث عقده اي ها يه نفر بياد و بگه آي خودتو گرفتي ما هم يهو بگيم آره
    نه داداش من برو خدا روزيتو جاي ديگه حواله كنه
    ميتوني بري مث حضرت علي سرتو بذاري دم چاه و عقده ها و فحشها رو اونجا تخليه كني آره داداش جون تو اين خيلي را ه خوبيه مي بيني اومدي اينجا روان درماني هم برات كرديم برو خوش باش و
    از قديم گفتن
    مي بخور منبر بسوزان مردم آزاري نكن
    برو پدر جان

    پاسخحذف
  3. That was the best article ever

    پاسخحذف
  4. دوستان عزیز من من عقده ای نیستم و تنها هدفم این بود که شما را با این ارش اشنا کنم البته قبل شما خودمو اولا این که این اقا اشنا کنم ایشون در پست 'نگاهی دیگر به ارانیان مقیم امریکا' این متن را این اقا نوشته'''''''''''من هم مثل برخی از شما این خصلت بد را دارم ولی دارم سعی می کنم که آن را تا حدی برطرف کنم. برای همین است که در نوشته هایم هیچ کامنتی را پاک نمیکنم و اگر یک نفر برای من نوشته است که باید برگردی به همان ''''طویله ای'''' که بودی, بارها و بارها آن را می خوانم و روی آن فکر می کنم. از طرف دیگر پاک کردن آن کامنت و خفه کردن نظرات دیگران تغییری در نظر آنها نخواهد داد و تنها اتفاقی که می افتد این است که دیگر نظر خود را نمی نویسند و من از آنها بی خبر می مانم. و وقتی از آنها بی خبر باشم نمیتوانم خودم را اصلاح کنم.

    ''' من خواستم ببینم که این اقا واقعا سر حرفش هست یا نه همه دیدیم که یه پست فرستاد و من را عقده ای خطاب کرد پس ایشان دروغغغ گو است

    پاسخحذف
  5. دوست عزیز, من که به شما نگفتم عقده ای. اگر به آنچه که در نظر شما به این بستگی دارد که در انتها به آن چیزی که در اول متن اشاره شده است, پاسخی داده شود که در ابتدا نیز آمده بود و منظور شما به آنچه که در انتهای توضیحی که در ابتدا گفته ام, پس چیست؟

    پاسخحذف
  6. کل ماجرا اینه من خواستم ببینم ری اکش شما نسبت به یه کامنت بد چیه این بود همان طور که در پست ایرانیان مقیم امریکا نبودید بلکه مرا عصبانی خطاب کردید که باعث تاسف این یه امتحان بود برای امن که با شما اشنا شم حداقل اگرم خودتونو اصلاح کردید در ابتدا کارم نیستید فورا با عصبانیت یک پست فرستادید و من را محکوم کردید !!!!!!!!!

    پاسخحذف
  7. در صورتی که یک امریکا تا انجایی که من اطلاع دارم به تخریب منتقدین خود نمی پردازد و اشتباهات خود را به عصبانیت دیگران موکول کند من فقط می خواهم کمی بچه ها به حرفها شما فکر کنن تا من وبلاگتونو به افراد دیگر معرفی می کنم نگن این چی بود یا هرچی دیگه شما نیاز دارید توحید عملی را در کار خود جز توحید نظری داشته باشید شما در امتحان عملی شکست خوردید و مثل همه ما نیاز دارید تا خشم خود را کنترل کنید اما نتونستید من شما را محکوم نمی کنم اما اگه قرار تغییر کنید و یکی مبنای تغییرات را انتقاد می دانید بهتر رو حرفها فکر کنید الکی پست نفرستین شخص را عصبانی فرض کنید ....

    پاسخحذف
  8. پس من را سر کار گذاشتید و خواستید من را تست کنید. عجب بلایی هستی!

    پاسخحذف
  9. این ادرس ایمیل منه هرکی مشکل داره میل بزنه benjaminlinus9009@live.COM

    پاسخحذف
  10. ببین نشد دیکه ، دوباره تر و خشک رو با هم سوزوندی، من حس میکنم که تو فکر میکنی تمام ایرانی های مقیم امریکا فقط اقوام تو هستند(که خلقیات بد خودشون رو به امریکا آوردن و تلاشی برای ترک عادت های بدشون نکردن)

    چند بار باید این مسئله رو به تو گوشزد کنیم؟؟!!

    پاسخحذف
  11. از کی دفاع می کنی از کسی که در امتحان 'عمل' مقلوب شد !!!!!

    پاسخحذف
  12. اي آقاي معلم امتحان عملي گير..
    جون مادرت خفه شو..فقط همين..خفه..
    فكر ميكني اينجا بدرد نميخوره؟! فكر ميكني آرش مردوده؟ پس خفه شو و گورتو گم كن چون واقعا كمبود و
    عقده داري.. زورم نزن جمش كني.. خودتو همون اول كار
    نشون دادي.. جمع نميشه ديگه...
    هرييي بزن به چاك
    (تنها راه برخورد با گوسفندايي مثل تو)

    پاسخحذف
  13. کاملا با نظر بالایی موافقم
    دلیل نداره اینجا کسی بخواد ما رو با آرش بیشتر آشنا کنه مردم خودشون عقل دارند و نیازی هم به راهنمایی شما!!! ندارند.آقا جان شما برو خودتو درست کن من هم در امریکا زندگی میکنم و تمام حرفهایی که آرش عزیز زده همه درست و عالی بوده پس برو و خجالت بکش.

    پاسخحذف
  14. بنجامین : خفه شو

    همین

    پاسخحذف
  15. مثل همیشه عالی بود.
    البته مدت زیادی هست که من هم در ایران همینکار رو می کنم. یعنی من و دوستان عادت کردیم هر موقع باهم تماس میگیریم ، میگیم سلام ، غذا ؟ کار ؟ (دیگه نمی گیم غذا می خوری یا کار خاصی داری ؟ به اختصار همینو میگیم ) بعد وقتی گفت نه شروع به صحبت می کنم یا مثلا در حال غذا خوردن باشه میگه خودم بعدا تماس میگیرم ، خیلی حرکت مثبتی هست ...
    نمی دونید بر آدم چقدر زور داره وقتی سر غذا خوردن هست یا کار واجب داره کسی زنگ میزنه و گیر میده ول هم نمی کنه ، ولی خب خوشبختانه من این مشکل رو با دوستانم ندارم

    پاسخحذف
  16. مردی از سرزمین خورشید۱۳ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۰:۱۳

    شما ایرانی ها هر جا باشید باید بجنگید تونیورک روز تظاهرات به جون هم افتادین این جا هم همین طور . نژاد مشکل داره !!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  17. بنجامین : خفه شو
    بیشبار
    بیشبار
    بیشبار
    ...چکار آرش داری؟
    میام حالتو میگیرما
    از اصفهان

    پاسخحذف
  18. متاسفانه امریکا را برای یه عده اباه که مثلا اصفهانین داره بازگو می کنه اخه تو می تونی اسم 5تا از ایلاتای امریکا رو بگی بچه جون از دهات اصفهان واسه بنجامین لیناس شاخ می شی من وجب به وجب خال امریکا رو می شناسم نصف زندگیمو صرف تحقیق در مورد امریکا کردم تو تو این وصت چی می گی اصلا من با ارش یه صحبتی کردم تمام شود i will kick every body ass who wanna tell nonsense words. our promise benjaminlinus9009@live.com

    پاسخحذف
  19. سلاااااااااااامم
    من از طرفدارای پر و پا قرص وبلاگ شمام از همه مطالب هم پرینت گرفتم و فهرست بندیشون کردم که هر وقت لازمشون دارم یه نگاهی بهشن بندازم حیف که تو ایران ممنوع النوشتن هستید و الا یکی از بزرگترین حسب حال نویس ها می شدید از اونجایی که دیدم مطلب سفارشی هم می نوسین با اجازه تون می خواستم جند تا موضوع سفارش بدم که راجع بهشون بنویسین البته ببخشید اگر خیلی بی ربط ان:دوست دارم از مطالعه تو آمریکا بگین و آیا اینکه بعد از سه سال و نیم زندگی تو آمریکا از مطالعه آثار ادبی به انگلیسی همون قد لذت می برین که به فارسی؟گرچه یه پست همین اواخر از خرید کردن تو امریکا نوشتین ولی می خوام از چونه زدن تو امریکا بدونم.
    خوندن نوشته های شما نه تنها منو خیلی می خندونه و اوقاتم خوش می کنه که باعث شده خیلی از صفات بدم رو-دقیقا" مثل شما-موشکافی و وارسی کنم خلاصه که از نوشته های شما یه دنیا چیز یاد گرفتم :)

    پاسخحذف
  20. I dont usually post comments here. The reason I do it this time is that our friend Benjamin said he's been in the US and he knows every single corner of the american soil
    'translate from vajab be vajabesho mishnase'
    Dear friend, even you that have here for a long while (if true) dont know everything. I'm sure you agree. Arash is giving everybody some perspective about the us. Whats the problem? Whats the reason for condomning or even testing him? Let him do his and you do yours if u think you can do better
    it doesnt matter if u think his right or wrong, its his perspective.
    Also, there is a fine line between critisism and insult, you dont have to insult shim to prove your point even though you think your right
    critisism should not carry humiliation but logic
    cheers

    پاسخحذف
  21. عجب آدمهاي بي ادبي پيدا ميشن اصن اوقات آدمو تلخ ميكنن
    آقا كم آوردي جاي ديگه با سايرن مشكل داري چرا اينجا بي احترامي مي كني تو خودت از كودم دهات كوره در رفتي بنجامين بيشعور
    تو خفه شو و هفت جد آباد دهاتيت

    پاسخحذف
  22. نمي دونم چند هزارمين بار كه به وبلاگت مي يام من از اولين روز وبلاگت به اينجا سر مي زدم ولي حله كامنت گذاشتن رو نداشتم متاسفانه ولي تو يه جمله مي خواستم بگم داش دس قلمت تركونده!!!!

    پاسخحذف
  23. تو كه اين همه از اين ورو اون ور مي گي بابا يكمم از موسيقي بگو تو اونجا نا سلامتي تو قلب موسيقي هستي ها!!!!!

    پاسخحذف
  24. اين هيچ ربطي به نوشته هات نداره فقط همينجوري زدم كامنت پر كنم برات:]
    English : I Love You

    02) Persian : To ra doost daram

    03) Italian : Ti amo

    04) German : Ich liebe Dich

    05) Turkish : Seni Seviyurum

    06) French : Je t'aime

    07) Greek : S'ayapo

    08) Spanish : Te quiero

    09) Hindi : Mai tumase pyre karati hun

    10) Arabic : Ana Behibak

    11) Iranian : Man doosat daram

    12) Japanese : Kimi o ai shiteru

    13) Yugoslavian : Ya te volim

    14) Korean : Nanun tangshinul sarang hamnida

    15) Russian : Ya vas liubliu

    16) Romanian : Te iu besc

    17) Vietnamese : Em ye^ Ha eh bak

    18) Syrian/lebanese : Bhebbek

    19) Swiss-German : Ch'ha di ga"rn

    20) Swedish : Jag a"Iskar dig

    پاسخحذف
  25. سلام

    با شنیدن و دیدن پستهای این موجود مرموز که اسم خودش رو هم Benjamin Linus گذاشته دقیقا متوجه شدم اون پست آرش در مورد "بعضی ایرانیهای مقیم امریکا " چقدر درست بود و یکی از اون نمونه های عقده ایش اومد اینجا خودش رو به عنوان مصداق عملا معرفی کردد!

    آقای بنجامین به نظر به جای تحقیق در مورد امریکا اول بهتره در مورد ادب و شعور و زبان مادریت کمی بیاموزی تو هر کلمه که نوشتی 2-3 تا فقط غلط املایی داری و هنوز اینو یاد نگرفتی که به نظر دیگران احترام بگذاری! توی امریکا اینا رو هنوز یاد نگرفتی...!!(البته اگر اونجا هستی...!)

    آرش جان بسیار عالی مینویسی دمت گرم

    من خودم هر روز از نوشته هات می آموزم و لذت میبرم

    انشالله هر روز بیشتر و بهتر بنویسی آرش عزیز

    پاسخحذف
  26. -
    درست دست گذاشتی روی درد!
    هنوز هم عادت دارم که وقتی با کسی کار دارم بعد از سلام کارم رو بگم و معمولا متهم میشم به اینکه "حالا بذار یه حال و احوالی کنیم! چرا عجله داری"
    بدبختی اینه که امروزه روز وقتی کسی زنگ می زنه مجبورم بی دلیل 0.5 ساعت حال و احوال پرسیه تصنعیش رو تحمل کنم تا فلان سوال ساده کامپیوتریش رو بپرسه

    پاسخحذف
  27. اين مطلب براي من خيلي آموزنده بود. مرسي.
    ولي من كه هنوز در ايران زندگي ميكنم، اگر منظورم يا احساسم را صريح و بي‌تعارفات معمول جامعه بيان كنم، متهم به گستاخي ميشوم.
    يك بار يكي از خاله‌هايم مشغول گله كردن از من پيش مادرم بود و من اتفاقي وارد اتاق شدم. خيلي راحت پرسيدم موضوع چيست و به خاله‌ام گفتم اگر مشكلي داريد يا از من ناراحتي داريد بايد به خود من بگوييد و به مادرم هم گفتم كه وقتي كسي با من مشكلي دارد بهش بگوييد به خودم بگويد و گوش شما را آزار ندهد. از نظر من موضوع خيلي ساده بود ولي خاله‌ام و دخترش طوري به من نگاه كردند كه انگار يك ديوانه رواني ميبينند.
    اي خدا! منو لاتاري قبول كن... ديگه تحمل اينجا رو ندارم.. ( خط آخر كامنت براي خدا بود D:)

    راستي چقدر نوشتن اين كامنت حالمو خوب كرد آرش. بازم مرسي از وبلاگ خوبت

    پاسخحذف
  28. بله دوستان
    من دکنر و محندس جامحه شناس هستم
    من مظمئنم که آرش جان یک عقده ای همچون پورچونه هسست
    من مطمئنم و دلایل ژئو فیزاریوفیایی دارم

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.