۱۳۸۹ مرداد ۱۵, جمعه

مزه زندگی آزاد و طعم تمشک وحشی


امروز صبح یک جاده فرعی در پشت خانه مان کشف کردم که پر است از بوته های تمشک. با دیدن آن خیلی ذوق زده شدم و یک نخ به بند انگشتم آویزان کردم که یادم بماند سال دیگر در فصل تمشک باید به سراغ آن بیایم. قبلا جاهای دیگری را هم پیدا کرده بودم ولی نمیدانستم که درست بیخ گوش من هم این همه بوته تمشک وجود دارد. امروز خیلی زودتر از خواب بیدار شدم چون صبح خیلی زود غازهای وحشی از بالای سر من پرواز می کردند و همه هم با هم حرف می زدند. این غازها وقتی در حال چریدن هستند صدایشان در نمی آید ولی وقتی پرواز می کنند همه با هم بوق می زنند. فکر کنم دارند به سمت جنوب مهاجرت می کنند. حاجی لک لک ها و پلیکانها هم خیلی وقت است که رفته اند و قوها هم فقط مدت کوتاهی اینجا ماندند. همین الآن یک گند اساسی زدم. از بخش خدمات یک ایمیل به تمام پرسنل اداره زدند که عمله ها امروز در اداره هستند تا هر کسی اگر کاری دارد انجام دهند. از آنجایی که تخته اعلاناتی که برای من نصب کرده اند لق می زند جواب دادم که یک نفر را بفرستند که آن را درست کند ولی اشتباهی ایمیلم را به همه فرستادم و فکر کنم که چند صد نفر آن را گرفتند. حالا هر کسی که از اینجا رد می شود به من متلک می گوید و می آید لق بودن تخته اعلانات را بررسی کند! افراد زیادی هم با ایمیل اعلام آمادگی کردند که به من کمک کنند. خلاصه مضحکه خاص و عام شدیم و رفت پی کارش.

دیشب خیلی غمگین بودم. راستش من همیشه سعی می کنم که در نوشته هایم شوخی کنم و شما را شاد کنم ولی بعضی وقتها نمی توانم غم خودم را پنهان کنم. هر زمانی که خبرهای ناخوش آیندی از ایران می شنوم غمگین می شوم. البته نه به خاطر آب و خاک و نمی دانم وطن و این مزخرفات. بلکه فقط به خاطر شما عزیزانی که در آن کشور زندگی می کنید و به خاطر جوانهایی که عمرشان مثل جوانی من در آن مملکت به باد می رود. واقعا دلم می خواست که همه شما اینجا بودید و یا اینکه شرایط شما هم جوری بود که وقتی وبلاگ شما را می خواندم به زندگی شما غبطه می خوردم. هر آماری را که می خوانم اگر مربوط به چیزهای خوب باشد ایران در قعر آن است و اگر مربوط به چیزهای بد باشد ایران در رتبه های اول آن است. ایران تبدیل شده است به زباله دانی کره زمین و یکی از بدترین جاهایی که یک آدمیزاد می تواند زندگی کند. دریاچه ها و رودخانه ها دارند خشک می شوند. درختان یا می سوزند و یا قطع می شوند. آلودگی و ترافیک روز به روز گسترش پیدا می کند و روح و جسم آدم ها را آزار می دهد. مشکلات اقتصادی و امنیتی هم که برای هیچ کسی تازگی ندارد. هر روز مردم منتظرند ببینند که چه زمانی جنگ می شود تا بمب ها بر سرشان فرود بیایند. همه کشورها به عنوان یک کار نیکو و پسندیده روابط خودشان را با ایران قطع می کنند. دقیقا همانگونه که در قدیم جزامی ها را در یک گوشه می انداختند تا برای خودشان زندگی کنند. کسی نمی داند که آیا ماه دیگر قطره ای بنزین گیرش خواهد آمد یا خیر. خریدن گوشت و میوه برای مردم ما روز به روز سخت تر می شود و کارگران و کارمندان دیگر نمی دانند چگونه از پس مخارج خود بر بیایند. دانشگاه ها آشغال و بی ارزش شده اند و فقط مواظب هستند که مبادا پاچه شلوار کسی کوتاه باشد و یا گوشه ای از موهای دختری معلوم باشد.


قبلا که در ایران بودم چندین بار شاهد دزدیده شدن کیف های مردم در خیابان بوده ام ولی هیچ وقت برای من این اتفاق نیفتاده است. ولی از پارسال تا کنون خبرهای زیادی از نا امن بودن خیابان ها می شنوم و حتی شنیده ام که در مناطقی از خیابان پیروزی لات ها به صورت گروهی و با چاقو و زنجیر به مردم حمله می کردند و اموال آنها را می ربودند. متاسفانه از آنجایی که پول های دولت تمام شده است و دیگر نمی توانند روزی صد هزار تومان به آنها پول بدهند که برایشان کار کنند به آنها گفته اند که خودتان خرج خودتان را در بیاورید و برای همین آنها هم به کار سابق خودشان که زورگیری و چپاول مردم است روی آورده اند. حتی در سایت های دولتی هم بارها به این زورگیری های دسته جمعی اشاره شد ولی پلیس طبق معمول آن را تکذیب کرد و گفت که همه جا امن و امان است. از آنجا که پلیس و آن چماق به دستان زمانی جهت کتک زدن مردم همکار بوده اند این احتمال وجود دارد که اکنون نیز پلیس با آنها همکاری کند و بخشی از درآمدی که چماق بدستان به دست می آورند نیز به آنها برسد. معمولاوقتی اقتصاد یک مملکت سقوط کند فساد به درون نیروهای پلیس نفوذ می کند. ولی در کشور ما برعکس است و فساد از بالا به درون پلیس نزریق شده است و آنها هم آن را به گنده لات هایی که سالیان پیش بازنشسته شده بودند تزریق کردند و حالا همه آنها فعال شدند. زیرا پلیس نیاز به کمک های مردمی دارد و آنها هم زحمت می کشند و اموال اضافی مردم را جمع آوری می کنند. یک زمانی در سازمان مرحوم برنامه و بودجه کار کوچکی می کردم و در آن زمان به تمام ادارات ابلاغ شده بود که باید کم کم در زمینه مالی خودکفا شوند و از دولت پول نگیرند. گمان کنم که اکنون آن ابلاغیه به دست پلیس رسیده است و آنها هم در حد امکان تلاش می کنند که بار مالی را ازدوش دولت بردارند و خودشان با کمک برادران زورگیر هزینه ها را جبران کنند.

تنها چیزی که من به آن مطمئن هستم این است که حق شما عزیزان نیست که در چنین محیطی زندگی کنید. حالا اسم این محیط ایران باشد یا آنگولا برای من هیچ فرقی نمی کند. شما باید در جایی زندگی کنید که در شان یک انسان متمدن قرن بیست و یکمی باشد. من در اینجا خجالت می کشم که برای کسی تعریف کنم در روز امتحان دانشگاه به خاطر شلوار لی معمولی من را به درون دانشگاه راه ندادند. خجالت می کشم که بگویم به خاطر گرفتن جزوه از یک همکلاسی دختر یک هفته تمام به انتظامات دانشگاه می رفتیم تا ثابت کنیم در لحظه تبادل جزوه دستمان به یکدیگر اصابت نکرده است. این آدم ها حتی در فیلم هایی که مربوط به دوران پارینه سنگی است نیز چنین چیزهایی را ندیده اند. یکی از امریکایی ها می گفت که این حرف ها چیزهایی است که مدیاهای امریکایی برای ما می زنند و فکر می کنند که ما خریم و باور می کنیم! حالا من چگونه می توانستم برای او توضیح دهم که واقعیت حتی از آنچه که برای آنها می گویند نیز بدتر است. حق هم دارند که باور نکنند چون سال های زیادی از دوران رنسانس و جهالت بشری گذشته است.

من زمانی که در ایران بودم تسلیم سرنوشت شده بودم و پذیرفته بودم که زندگی همین است و من باید فقط تلاش کنم که بتوانم امورات روزمره خودم را بگذرانم و از دردسر دوری بجویم. رویاها و آرزوهای زیادی در سر داشتم که همه آنها به مرور زمان پوچ و بی ارزش شد. روزی پنج ساعت در ترافیک بودم و حداقل ده ساعت هم کار می کردم. نگرانی پرداخت اجاره خانه جزوی از زندگی من شده بود و داشتن یک زندگی خوب برایم فکری عبث و بیهوده بود. خیلی ها سوال می کنند که برای چه من در این وبلاگ می نویسم و هدفم چیست و یا اینکه چه منافع مادی از آن می برم. الآن برای شما می گویم که تنها انگیزه من انگیزه روانی است. بله من سی و شش سال در زندان به دنیا آمدم و با اعمال شاقه زندگی کردم. حالا که آزاد شده ام تازه فهمیده ام که چه بلاهایی در طول این مدت بر سر من آمده است و نمی توانم نسبت به آن بی تفاوت باشم. این وبلاگ برای من وسیله ای است که با شما ارتباط داشته باشم و بتوانم طعم زندگی آزاد را برای شما وصف کنم. کسانی که در امریکا به دنیا آمده اند و بزرگ شده اند این چیزها را نمی فهمند. وقتی به من می گویند که امریکا جای مزخرفی است و باید تکس بدهیم و غیره و غیره می خواهم بپرم و گلویشان را فشار دهم. آخر به چه زبانی به آنها بگویم که مشکلات جوانان در ایران اصلا با مشکلاتی که مردم در امریکا دارند قابل مقایسه نیست. متاسفانه من نمی توانم در مورد برخی از چیزهایی که برایم پیش آمده است در اینجا صحبت کنم ولی در ایران کسانی در قدرت هستند که کوچکترین نشانه هایی از انسانیت در آنها وجود ندارد. انسانهای کثیف و هرزه ای هستند که به خاطر پول دست به هر کاری می زنند. مریض های روانی هستند که از آزار و شکنجه مردم لذت می برند و کیف می کنند. وقتی کارتان در جایی گیر کند دیگر حرف حساب و منطق محلی از اعراب ندارد و فقط پارتی و پول به داد شما می رسد.

بهرحال من امیدوارم که شما هم هر چه زودتر طعم زندگی راحت و آزاد را بچشید. حالا یا در ایران و یا در هر کجای دیگری از این کره خاکی.

۶۳ نظر:

  1. حمید رضا
    فقط در یک کلام میتونم بگم حرف دلم رو زدی ارش جون بچه محل

    پاسخحذف
  2. سلام آرش جان
    وقتی می خواندم ...بغضم گرفته بود و در آخر هم گریه کردم ...مثل اون روزی که جشن عروسی ولیعهد سوئد بود
    و من برای تمامی دخترکان سرزمینم گریستم ..و همه اینجا به من خندیدند ...
    حتی گاهی وقتی از غمم می نویسم دوستانم توی ایران هم بهم می خندند که بابا برو خوش باش ...اما گاهی نمی شود
    یک بار فکر کردم خوش بحالت ..چه بیخیالی ...و امروز می بینم که تو هم ...
    و تازه تو پسر بودی ...من اگر از حسرت های کوچولوی دخترانه ام برایت بگویم ...از کفش قرمزم ...گل سر قرمزم ..که همه جرم بود برای دختر کوچولوی دبستانی
    و حالا اینجام اما چه فایده با یه دنیا حسرت از بچگی وبهترین سال های عمرم ... و امروز خواندم که ...خطیب جمعه نگران دوچرخه سواری خانم ها ست ...
    خب من گریه نکنم برای جوانی خودم که رفت ..و برای دوستانم ...برای برادرزاده ام ...برای ...

    پاسخحذف
  3. از اون کمدی نوشتن تان که ولو می شم از خنده، اینم از غمگین نوشتنتان که بغض گلوم رو می گیره. آدم که نمی تونه همش بخنده!
    ...

    پاسخحذف
  4. ممنون "خودم" جان. اصلاح کردم.

    پاسخحذف
  5. آرش خان ارادتمندم! آقا بابت وبلاگت خیلی ممنون! کلی فاز می ده خوندنش! فقط یه زحمتی داشتم و می خواستم اگر ممکنه یه لطفی بکنی یه مختصر و مفید در مورد وضعیت " کپی رایت " تو امریکا توضیح بدی ! آخه منم یه جورایی هم رشته با شما هستم و همش برام سوال هست که مثلا فردا روزی فرجی حاصل شد و ما هم راهی بلاد کفر شدیم اونجا یکی لپ تاپ منو ببینه که توش 1000 تا نرم افزار قفل شکسته هست چه بلایی سرم می آد! یادمه یه بار نوشته بودی اوائل ورود به امریکا با یه کوله پشتی می رفتی خونه مردم خدمات کامپیوتری انجام می دادی ، خیلی دلم می خواد بدونم تو اون کوله پشتیت از این نرم افزارهای قفل شکسته هم حمل می کردی یا نه!!!! همه مشکلات حل شده فقط این کنجکاوی مونده :) ..............

    پاسخحذف
  6. از اینکه نوشته های یک ایرانی شریف و بزرگوار را می خوانم ، به خود می بالم.
    از اینکه آنجا هستی و به حدی از پیشرفت و موفقیت رسیده ای که به هر آشنایی می رسم ، از تو و وبلاگت با افتخار تعریف می کنم ، به خود می بالم.
    از اینکه در محیط مجازی با کسی آشنا شده ام که با وجود فرسنگها فاصله از وطنش ، هنوز قلبش برای جوانان ایران می تپد ، به خود می بالم.

    به امید پایان یافتن جهالت و ظلم و دروغ و تزویر.

    پاسخحذف
  7. نميدونم چي بگم، ياد يك داستان قديمي افتادم. ميگن روزي يك بنده خدايي براي كار از شهرستان مياد تهران و بعد از يك سالي ميره دم پست خونه و به يكي از نامه نويس ها ميگه يك نامه بنويس واسه ننم كه من اينجا خيلي سختي كشيدم وقتي اومدم پام شكست بعد از مدتي كه كار كردم صاحب كار اولي پولهام رو خورد و مرتبه دوم هم دزد پولهامو برد گرسنگي كشيدم و بيماريو بدبختي. آخرش ميگه نامه رو برام بخون. نامه نويسه كه داشته نامه رو ميخونده يارو آروم آروم براي خودش گريه ميكرده. نامه نويس ميپرسه اينها رو خودت گفتي كه من نوشتم حالا چرا داري گريه مي كني. طرف ميگه ميدونستم بدبختم ولي نه ديگه اينقدر. من هم دلم براي مردم خوب ايران كه مجبورند براي گذران زندگي از صبح تا شب دروغ بگن و كلاه سر هم بذارند ميسوزه، متاسفم براي خودم كه الان دقيقا همسن تو هستم و تمام چيزهايي كه نوشتي رو لمس كردم. كاريش نميشه كرد، بقول معروف اين نيز بگذرد ...

    پاسخحذف
  8. جناب ارش غصه ایران و ایرانی رو نخور .به جرات می تونم بگم 99% مردم ایران حتی لیاقت همین زندگی رو هم ندارند .مردمی که خودشان رو تو گند و کثافت و خرافه پرستی خفه کرده اند بیهوده نبوده که ادم باشعورا گفته اند خلایق هر چه لایق . جان اف کندی خر نبود که گفت هر ملتی لیاقت سردمداران خودش رو داره . ای ملت ایران کادم یک از شما خرافی نیستید ؟ کدام یک از شما اگر دختری 1 سانت روسریش عقب باشد مثل نره خر داد نمی زنید های جنده ؟ کدام یک از شما دختری را می بینید بدنه انکه او را انگشت کنید یا قصد بلند کردنش را نداشته باشید ؟ کدام یک از شما دزد نیست ؟کدام یک از شما حتی یک بار قانون حقوق بشر را مطالعه کرده ؟ کدام یک از شما می داند اسلام از کجا و چگونه به ایران تحمیل شد؟ کدام یک از شما میداند چرا هر کدام از ما به خارج از ایران می رویم باید مراقب ایرانی جماعت باشیم که درمان نمالد ؟ و..... جناب ارش فکر اینها رو نکن به زندگیت برس برادر.

    پاسخحذف
  9. مرسی برای تمام نگرانی هات و دغدغه هات برای انسان ها(نه به خاطر ایرانی بودنشون بلکه به خاطر انسان بودنشون)
    همیشه تو وبلاگای مهاجرت کرده داستان اشک و آه دلتنگی برای کوچه های تهرون و بوی گازوییل و کوفت زهرو مارو میخونم و اونوقت میشینم عق میزنم از احساسات این آدمایی که یه روزی از اینجا فرار کردن و حالا خوشی زده زیر دلشون و آرزو میکنن جای ما باشن...

    پاسخحذف
  10. وقت نکردم ارشیوتو بخونم.شرمنده.کدوم ایالت هستی؟ در ضمن خونه ت هم خیلی قشنگه.مبارکت باشه

    پاسخحذف
  11. هر چی عشقم بکشه میگم، به تو چه مربوطه، بچه باحال. (شوخی)

    پاسخحذف
  12. ایرانی لیاقت اش خیلی کمتر از احمدی نزادهاست .احمدی نزاد تازه افتخار داده رییس جمهور این به قول خودش بزغاله ها و به قول شاه گوسفندها شده . میگی چرا ؟چند مورد اون بالا اشاره کردند من فقط 1 مورد میگم بقیش بمونه . ---- کدوم ایرانی حاضره وقتی یک نفرشون مرد ملا نیاره سر گور اون مرده پدر سوختش تا هی عربی ذر بزنه و اونو راهی بهشت کنه بعد پولش رو بگیره و ته دلش بگه عجب الاغی هستند این ملت ایران . ------ کدوم گوسفندی هست که عاشورا و تاشورا و شوربا بورا و این جور مراسمها نریزه به خیابان --- کدوم گوسفندی است برای یک عدد کیک و یک لیوان ابمیوه تا گور خمینی کله پا ندوه ؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  13. از دست که نالیم که از ماست که بر ماست .

    پاسخحذف
  14. تا حدود زیادی با دوستانی که گفتند ایرانی لیاقتش بیشتر از این نیست موافقم... وقتی با این ملت دمخور میشی... حتی با اون روشن فکر هاشون (روشن فکر نماها در حقیقت) میفهمی که این ملت واقعا خیلی کمتر از این حقشه... خاک بر سر ملتی باید کرد که تو این دوره زمونه هنوز نمیدونه قوانین حقوق بشر چی هست... خاک بر سر اون آدمی باید کرد که 20 ساله تو ایران زندگی میکنه و هنوز نمیدونه پرس پولیس و حتی مقبره ی کوروش کبیر کجاست... ولی زمان گور به گور شدن و خاک بر سر شدن امامای عرب الاق رو خیلی خوب میدونه... به قول اون دوستمون هر حکومتی دقیقا همون قدری به ملتش میده که لیاقتش رو دارند... ایران درست بشون نیست دوستان... هرگز... به هر حال نه به این زودی ها... نه در دوران زندگی ما و فرزندانمون... میخواید مثل انسان باهاتون رفتار بشه و مثل انسان زندگی کنید از این لجنزار فرار کنید...
    حالم از اونایی که از ایران میرند و بعد میان خزعبلات و مزخرفاتشون رو به خورد ما میدن به هم میخوره که آره آمریکا هم مشکلات داره... آره ما خیلی دلمون بره وطنمون تنگ شده... پس خیلی غلط کردی رفتی... حالا کسی جلوتون رو نگرفته برگردید ایران تا بگیرند ببرنتون زندان اونجا چند با بسیجی و سپاهی حسابی بریزند سرتون بلا سرتون بیارند تا بفهمید چه خبره... بیاید ببینید جوون مملکت رو بره اینکه نظرش رو گفته اعدام میکنند... بیاید ببینید ملت رو مثل سگ تو خیابون میزنند... بیاید گرونی رو ببینید... کثافت کاری دولت رو ببینید... حسابی از نزدیک لمس کنید... بعد ببینم دلتون بره ایران تنگ میشه یا نه... خریت هم اندازه داره آخه...
    اونور حداقل هر ایالتی یه دانشگاه برتر داره که رتبه داره... اینجا من بدبخت میخوام برم کنکور بدم برم دانشگاه... خوب 3 نفر تو کل کشور بره این رشته پذیرش میگیرند... اونم فقط یک دانشگاه... خوب یکی بگه من چطوری برم تو ؟ یکی به من بگه من و هزاران هزار مثل من چه آینده ای دارند تو این کثافت خونه ؟؟
    میدونی آرش جون اون 3 نفر که میرن اون تو بقیشون از کجا میان ؟
    سپاهی... بسیجی... بچه ی شهید... بچه ی جانباز...
    تف به هرچی آخوند کثیفه...
    خاک بر سر اونایی که 30 سال پیش زیادیشون کرده بود اومدن مشتاشون رو هوا کردند گفتن مرگ بر شاه... اون مشتها رو الان حکومت داره عملا تو ماتحت ما بدبخت ها فرو میکنه...

    پاسخحذف
  15. این هم الهاماتی که صدها سال پیش به فردوسی شده است :


    ز ایـــران و از ترک و از تازیـــان
    نژادی پدیـــد آید اندر میــــــان
    نه دهـقـان ، نه تـرک و نه تـازی بود
    ســخن ها بـــه کـــردار بازی بود
    هـمـه گـنـج ها زیر دامـان نهـنـد
    بکوشـند و کوشش به دشـمن دهـنـد
    به گـیـتـی کـسـی را نـمانــد وفــــا
    روان و زبـــانـهـا شــود پــر جــفـا
    بــریــزنــد خــون از پــی خواســتـه
    شـــــود روزگــــار بــد آراســتـــه
    زیــان کســان از پـی سـود خـویـش
    بجـویـنـد و دیــن انـدر آرنـد پـیـش

    :)

    پاسخحذف
  16. خاك بر سر وطن فروشتون كنم كثافت‌هاي سگ صفت . تا يك تيكه استخون اون ور آب مي‌بينيد شروع مي‌كنيد به وق‌وق كردن و پاچه گرفتن. شما همون اونايي نيستيد كه ريختيد تو خيابون و گفتيد جانم فداي ايران حالا چي شده كه ايراني ديگه لياقت نداره و شعور نداره و... همه ما گرفتاريم ولي اگه هر كه بخواد بر دنبال عشق و حالش و بعد بنويسه اينجا اله اينجا بله و متاسفم براي شماهايي كه تو زندونيد و از اين مزخرفات كه ديگه سنگ رو سنگ بند نمي‌شه.
    همراه شو عزيز كين درد مشترك هرگز جدا جدا درمان نمي‌شود.

    پاسخحذف
  17. مطلبت سیاه نمایی است و بیکیفیت متاسفانه کیفیت نوشته هایت دارد پایین میاید و ناامید کننده فکر میکنم به کمی استراحت و مطالعه نیاز داری در ایران مشکلات هست اما نه به این شدت متاسفانه ما یک کلاغ چهل کلاغ میکنیم در همیین امریکا هفته ایی حداقل دو کشتار دسته جمعی هست همین دو روز پیش یک کارگر اخراجی 8 نفر را کشت اما کسی اهمیت نمیدهد اما در ایران کافی است با کمترین اتفاق بیشترین شایعات رابشنوی بخشی از مطالبی را هم که گفتی به خود ما بر میگردد مانند حفاظت محیط زیست در هرصورت برای انانی که ایران و زبانش را دوست دارند اتفاقاتی اینچنین نباید مایه دلسردی باشد

    پاسخحذف
  18. ارش از طرفی حرفت درسته ولی از طرف دیگه انسان ها قابلیت تطبیق ذیری بالایی دارند و دراوج اندوه هم می شه خوشی کرد. می شه تظاهرات رفت و کتک خورد و بعدش یه تور دوستانه به توچال گذاشت و عین چی لذت ببری از همنشینی با یه سری ادم عین خودت و هوای پاک و خنک کوهستانی. می شه کناز اتیش شبانگاهی نشست و خندید. هنوز هم خوشی کردن توی این خراب شده پیدا می شه :دی بعضی ادم های شاید توی بهشتی به اسم امریکا زندگی کنند ولی درصد مراجعه همون ادم های مرفه به روانپزشک و مشاوره هم خیلی بالاست.

    پاسخحذف
  19. نخواستم بگم امریکا و اه اه! نگی گربه دستش به گوشت نمی رسه ... فقط خواستم بگم داشتن امکانات و راحتی و ازادی خیلی لذت بخشه ولی صرف داشتنش به ادم ارامش نمی ده. ولی عزیز جان خوش بگذرون توی اون مملکت خارجکی ها و حتما با دل خوش :دی

    پاسخحذف
  20. امشب حوصله بیرون رفتن نداشتم. می خواستم فیلم ببینم. قبل از اون فیدهامو نگاه کردم و نوشته تو رو دیدم. همشو نخوندم، عکس پرسپولیس مرجان ساتراپی مغزمو تکون داد. این فیلمو دو سال پیش دیده بودم. چقدر کار جالبی کردی که این عکسو گذاشتی. امشب یک بار دیگه پرسپولیس رو نگاه کردم. بعدش بقیه نوشته ات رو خوندم.

    من می دونم که نسل کشی منطقی نیست. برام مثل روز روشنه که مشکلات مثل اول سر بر خواهند آورد. ولی انسانیتم به من می گه اگر من بتونم یک آخوند یا بسیجی رو بکشم و این کار رو نکنم انسان نیستم. آخوندها و سپاهی ها انتقام تک تک مرجان ها و منی که با دیدن مرجان ها یاد خودم می افتادم رو پس می دن. من به خونشون تشنه ام.

    پاسخحذف
  21. شوشو گفت:
    می دونم دلت مثل همه پرهو جای تقدیر داره .
    ولی نگو "وطن و این مزخرفات"
    آدم وقتی محبوبش حالش خرابه بهش نمیگه ای مزخرف، من که دلم برای تو نمی سوزه برا خودم دلم می سوزه.

    شاید بگی محبوب من وطنم نیست ولی شاید محبوب خیلیها باشه.دلشونو نشکن

    پاسخحذف
  22. عربستان پول هنگفت نفت رو خرج تبلیغ وهابیت (دیدگاه جدیدی در مذهب سنی حنبلی) می کنه ایران هم پول نفت رو خرج تبلیغ مذهب تشیع میکنه ایران براساس آیات قرآن که دستور به کشتن مشرکین میده هر کس که به زعم خود مشرک میداند مثل زندانیان سال 67 و بهاییان رو اعدام میکنه وهابیون هم چون شیعیان رو مشرک میدونند (طلب شفا از غیر خدا و...) بر طبق همان آیات قرآن شیعیان رو به هلاکت می رسانند

    حیف از اینهمه دارایی (پول و منابع انسانی) که به خاطر حماقت از بین می رود در حالیکه امریکا از انسانها با هر مذهب و عقیده ای جهت آبادانی و پیشترفت کشورش استفاده میکند

    پاسخحذف
  23. من با اونهایی که می گن ایرانی لیاقتش همینه موافقم. ما همگی یک درصد خیلی کمی از کل ایرانی ها رو تشکیل میدیم و حتی با همه اونهایی که پارسال تا الان توی خیابونها بودیم و بعضی از ماها بهتر که الان توی زندانها هستند یا کشته شدند ویا مجبور به ترک وطن، درصد خیلی کمی از کل ایرانی ها رو تشکیل میدیم. من به واقع حس می کنم درک مساله دموکراسی برای ایرانی ها تا پنجاه سال دیگه ممکن نیست. اصلا شده با یک مدعی دموکراسی که دین دار هم هست صحبت کنید؟ هر چقدر هم دانشگاهی و تحصیلکرده و روشنفکر باشه، با وجودی که دائما به موارد تضاد واضح دین با دموکراسی و با حقوق بشر بر می خورید، اون حاضر نیست بپذیره که دین رو کنار بگذاره. دینش با عقلش، با احساسش، با تئوریش، با استدلالش می جنگه ولی نهایتا دین همچنان توی مغزش جا خوش می کنه و نامردانه پیروز این جبهه می مونه. وجود دین به عنوان یک مقوله دگم متعصب دلیل قطعی و واضح اینه که ایران شایستگی دموکراسی رو نداره.

    پاسخحذف
  24. ایران زندگی کردن یعنی گذشتن از آرزوها یعنی تقلیل انتظارات.الآن نزدیک به 26 ساله که دارم از آرزوهام میگذرم.
    یاد شعر شاملوی بزرگ درباره موطن آدمی افتادم میرم یه بار دیگه بخونمش

    پاسخحذف
  25. احساس خوبي داشتم وقتي ميخوندم.
    مرسي

    پاسخحذف
  26. دوستانی که ميگن ايرانی ها لياقتشون اين هست، توجه داشته باشند که زمانی ملت بزرگ آلمان تحت سلطه ديوانه ای به نام هيتلر اردوگاههای کار اجباری راه می انداخت و...
    از طرفی هم قبول دارم که ايرانی ها بيشتر به تصميم گيری استبدادی عادت دارند تا تصميم گيری گروهی. از طرفی هم وقتی به قدرت می رسند، خيلی زود فاسد می شوند و از قدرت سوئ استفاده می کنند که بايد روی اين جنبه ها کار بشود.

    پاسخحذف
  27. سلام آرش خان،
    خسته نباشی با این تایپ سریعت !

    مورد خوبی رو اشاره کردی، اتفاقا گهگاه که میگی مطلب برای نوشتن نداری میخواستم بهت بگم نوشتن درباره روزمرگی های تو برای خواننده هات شاید بسیار هم تازگی داشته باشد. چرا که اون موضوعات طی اقامتت در آمریکا برای تو عادی شدند.

    یک مثال بزنم. من تا الان نتونستم از روی عکس یا فیلمی که دوستان از خارج میارند اون محل رو درک کنم. چراکه عمدتا در یک شرایط مصنوعی تهیه شدند و قدرت انتقال فضا رو ندارند. همین باعث شد در کلیه سفرهام تعداد زیادی عکس و فیلم ساده از محیط بگیرم: از آدمهای خیابون بگیر تا فضای یک فروشگاه، نوازنده کنار خیابون تا خانواده ای که برای خرید دسته جمعی آمده اند. عکس العمل مخاطبینم برای من خیلی جالب بود! کاملا جو گیر محیط میشدند انگار که همون هوا رو استشمام کردند!!

    نوشته های توهم این خاصیت رو داره که یک تعادل خوب بین روزمرگی و موضوعات اصلی برقرار کردی. لزومی نداره که مثل یک گزارش نویس بی بی سی ریپورت حرفه ای تهیه کنی!

    درباره محیط کارت بیشتر بنویس، روابط کاری و ... به نظرم اینها بسیار در تطبیق ایرانیهای مهاجر کمک میکنند. آنچه من دیدم یک سری آموزشهای خاص تربیتی باعث شده تا در کشورهای صنعتی افراد یک تیم به صورت پیش فرض تطابق بیشتری باهم داشته باشند. نوع مکالمات، تشخیص اولویت ها، نحوه هماهنگی، دستور پذیری، گزارش نویسی و غیره.

    خوش باشی
    ارادتمند

    پاسخحذف
  28. بابا راس میگن بعضی بچه ها تا حدودی.اینطور نیست که یهو یه حکومتی به مردم تحمیل بشه و 30 سال بمونه و مملکت در بدترین وضع باشه و مردم هم هیچ تقصیری نداشته باشن و همه چیز تقصیر دولت باشه.مثلا اگه حکومت ما دیکتاتوریه یه ریشه هاییش تو روایط پدر پسر و کوچکتر بزرگتره که کوچکتر هیچ حق اعتراضی و... نسبت به بزرگتر نداره.من اینجا یه نوجوان عقده ایم که هفته ای چند بار خود دیپلماسی می کنم!همه ی دوستامم به یه نوعی اختلال روانی دارند.اولین فرصتی که پیش بیاد میام اونجا پشت سرم رو هم نگاه نمی کنم.تا مجبور نباشم مهندس بشم چون مادرم فکر کنه رشته های علوم انسانی مال خنگاس و هنر مال دیوونه ها.میام تا مجبور نباشم خود دیپلماسی انجام بدم.میام تا اگه یه وقت خدای نکرده تو خیابون به یه دختر چشمک زدم بعدش مجبور نباشم تا با ترس و لرز عقبمو نگاه کنم!میام تا مجبور نباشم برا کنکور لعنتی روزی 12-13 ساعت درس بخونم.میام تا هیچکس منو قضاوت نکنه که مثلا اگه موهام فشن بوده یه عده تقبیحم کنن.اگه کتاب فلسفی دستم بود یه عده تقبیحم کنن(خلاصه هر کاری که می کنم یه عده به شدت تقبیح و تکفیرش می کنن.میام تا دیگه هر وقت با دوستام رفتم بیرون یه عده چپ نگامون نکنن و بعدشم که بم یکمی خوش گذشت بدون دلیلی که خودم بدونم احساس عذاب وجدان کنم.

    (جواب نظر نمی دی حداقل یه عکسالعملی نشون بده تا بفهمیم نظراتمون خونده میشه و نظر شما راجع بش چیا)

    پاسخحذف
  29. کیا جان اگه حکومت ما 30 ساله که داره با دیکتاتوری حکومت میکنه به خاطر اینه که یه عده احمق که هیچ چیزی از زندگی کردن نمیدونن دارن به عوامل این حکومت اجازه میدن تا هم حضور داشته باشن هم دیکتاتور باشن و درصدی هم که مخالفن انگ بی دینی و... (از این چیزا) بهشون میچسبونن و بیشترین مجازات رو براشون در نظر میگیرن که اون بیچاره ها هم من و شما و امثال ما هستن

    (آرش جان طبق معمول عالی بود اشکمون رو در آوردی)

    پاسخحذف
  30. این جا چرا هر کس یه چیز صدات می کنه؟!
    -
    تصدقت رفیق نامشخص ..

    پاسخحذف
  31. کیا جان ، من هم کاملا موافق هستم. تنها راه موجود مهاجرت است.

    کیای عزیز ، کدام جوان را در این مملکت می شناسید که ، خود دیپلماسی نکند! البته من ، اسمش را می گذارم :
    خودکفایی از طریق دستگاه جهاد سازندگی! :-)

    پاسخحذف
  32. اولین ها: ما به خود افتخار می کنیم!


    اولین مردمان جهان که نخ به سکه می‌بستند و در داخل تلفن‌های عمومی می‌انداختند، ایرانیان بودند!



    اولین مردمانی که توانستند از کارتهای اعتباری تلفن‌های عمومی استفاده کنند، بدون آنکه اعتبار آن کم شود، ایرانیان بودند!



    اولین مردمانی که نوشابه‌های تقلبی ساختند، ایرانیان بودند!



    اولین مردمانی که در اولین صادرات به کشورهای شمالی ایران به جای حنا، خاک رنگی فروختند، ایرانیان بودند!



    اولین مردمانی که کشف کردند دروغگویی و ریا و کلک‌بازی و چاپلوسی برای موفقیت ضروری است، ایرانیان بودند!



    اولین مردمان دنیا که همزمان هم مایل هستند گرمشان شود و هم سردشان ایرانیان بودند، چون همزمان با روشن کردن بخاری، پنجره‌ها را هم باز می‌کنند!



    اولین مردمانی که در گروه کم‌توسعه‌ترین کشورهای دنیا قرار دارند ولی ادعا و توقع برترین مردمان دنیا را دارند ، ایرانیان بودند!



    اولین مردمانی که فقط به گذشته بسیار بسیار دور خود افتخار می‌کنند ولی چیزی در ۵۰۰ سال اخیر برای دنیا نداشته‌اند ، ایرانیان بودند

    پاسخحذف
  33. آرش ! مطلب نوشتی مرگــــــــ ! ( بقول تهرونی ها ! )
    واقعاً بقول حمیدرضا جون حرف دلم آدمو میزنی

    پاسخحذف
  34. این پست جدیدت خیلی خیلی عالی بود
    بیست و شش سال تو این زندان زندگی کردم و الان دو ساله که برای بیماری افسردگی دارو می خورم چون سه بار تلاش کردم خودمو سر به نیست کنم
    وقتی تو تیمارستان بستری بودم تازه فهمیدم من نفر شش هزارمی هستم که بالای بیست سال داره و اقدام به خودکشی کرده
    تازه فهمیدم چه نسل جوان افسرده ای هستیم ما
    خاطراتی دارم که اگربرای اون امریکاییها تعریف کنی فکر می کنند دروغ از این مزخرفتر نمیشه گفت
    در یک کلام وضیعت اینجا افتضاهه

    پاسخحذف
  35. تمشک ازادی نوش جونت .
    من اولین بار که رفتم دیسکو با بغض به همه نگاه میکردم و تا اخرین لحظه گوشه ای ایستادم و فقط ابجو خورم . داشتم فکر میکردم به جوانهای هموطنم که چجوری باید شادیهاشون رو پنهان کنن و اینجا این پیره زنه با اون رژ لب گوجه ایش چجوری داری تو دیسکو میرقصه .

    پاسخحذف
  36. هیتلر خیلی هم آدم خوبی بود.

    پاسخحذف
  37. سلام دوستان
    میخوام یه خورده درد دل کنم.شما بگید من چی کار کنم.کجا برم,به خدا بریدم!24سالمه.دارم تو آزاد درس میخونم.ترمی 1 تومن باید بریزم تو هولقومشون چون میخوام لیسانس بگیرم.خواستم قاچاقی بیام اونور آب ولی گفتن بعد از رسیدنت خیلی سخت میشه که بتونی دووم بیاری.چون غیر قانونی اومدی.دیگه هم پول ندارم بریزم تو دهن این کثافتا.اگه بخوام برم کار کنم بلید قید تمام هدف هامو بزنم.باید قید تمام تفکراتم رو بزنم.باید همونی بشم که اینا میخوان.باید مثل بز سرمو بندازم پایین.من چه گناهی کردم که باید این تبعیض هارو به چشم ببینم.چرا من نمیتونم یه ماشین درستو حسابی مثل جوونهای دیگه سوار شم.امروز رفتم از باغمون محصول دزدیدم که برم یه کتاب 504 بخرم.چیکار کنم روم نمیشه به بابام بگم بهم پول بده.اگه هم بخوام لیسانسو بگیرم باید برم تو این شرکتها خرحمالی.با ماهی 350 تومن.


    من چرا تو ایران به دنیا اومدم؟؟؟؟؟؟

    پاسخحذف
  38. ناشناس عزیز من هم مثل تو هستم(همین کامنت قبلی بالای این کامنت) با فرق اینکه من تازه 30 سالم هست.....

    پاسخحذف
  39. خوشبختی فردی وجود ندارد باید کوشش کنیم که همه( تا حدی) خوشبخت شوند این تنها راه نجات ایران و ایرانی است
    اما این حقیقتی است که نه شاه میدانست نه خمینی نه تو ای ناشناسی که امروز از بی پولی مینالی من تو را میشناسم در زمان شاه گدا بودی و حالا شدی خامنه ای در زمان خامنه ای گدا هستی اما اگر دری به تخته بخورد و فرصت بیابی میشوی شاه دوم و بعد ناشناس دیگری در دوره فرمامروایت خواهید نالید ...... و تنها راه نجات همان است که گفتم

    پاسخحذف
  40. با سلام
    خيلي ممنونم از پيام هاي مشاركت و همكاري كه در مهاجرسرا گذاشتيد من در مهاجرسرا هم براتون پيام گذاشتم. من سيتيزن هستم و سالها داخل ايران بودم. و حالا براي همسر ايراني ام تقاضا داده ام. پرونده ما اكنون در مرحله نشنال ويزا سنتر هست. و اونها از ما تقاضاي معرفي يه كواسپانسر كرده اند. آيا شما شخصي رو مي شناسيد يا موسساتي در داخل آمريكا كه اين كار رو انجام بدهند؟ در ضمن من خودم يك ماهي امريكا بوده ام و به خيلي از مسايل اونجا آشنا هستم. اين شخص كواسپانسر بايد آمريكايي باشه و سه سال آخر رو ماليات داده باشه و فرم W2 و ... رو داشته باشه. Tax Return و ... ايميل من هست : alibahadori2001@yahoo.com
    ممنونم از توجهتون

    پاسخحذف
  41. سالانه صدمیلیون نفر درایران به زیارت امامزاده ها می روند!!!!

    پاسخحذف
  42. شوشو گفت:
    کیا با اینکه میگی یه نوجوونم ولی خیلی خوب نوشتی شاید از همه بهتر.اعتراضای صادقانت خیلی گیرا بود

    گرچه خنده داره ولی شاید به قول هیچکس:یه روز خوب میاد
    راستی ،آرش با اینکه به نظرا جواب نمی ده ولی عکس العمل خیلی نشون میده می تونی رد پاشو تو همین پست و پست های بعدی ببینی

    پاسخحذف
  43. سلام درسته 36 سال عذاب كشيدي ولي حق توهين به ديگرانو نداري مردم ايران خوبن يا بد دموكراسي ميدونن چيه يا نميدونن شايد از نظر شما اونجا اوج خوبي باشه ولي از نظر من كه از بچگي تا چند سال پيش اونجا بودم جهنمه تو تازه رفتي صبر كن كارت گير بكنه من با تمام امكلانات مادي اونجا بودم نه دقدقه كار داشتم نه چيز ديگه ولي اونجا فقط به درد افرادي ميخوري كه به معناي تمام مادي ان اهل سكس ان اهل خوش گذروني هاي كاذبن هر پسري اگه چشمش بگيرتت راحت بهت تجاوز ميكنه و هيچ كاري هم نميتوني بكني نميگم ايران عاري از اين ادماست نه همه جا خوب داره بدم داره زماني كه اومدم ايران شايد خيلي از امكانات و سرگرمي هاي اونجا نبود درسته مجبور بودم روسري و مانتو بپوشم ولي حداقل به انسانيتم توهين نميشد

    پاسخحذف
  44. "هر پسري اگه چشمش بگيرتت راحت بهت تجاوز ميكنه و هيچ كاري هم نميتوني بكني"

    Chera harfe nasanjideh mizani khanoom?

    Inja behet tajavz mishe va kari nemitoni bokoni?

    Hamoon tamame emkanate maadi in balaro saret avord ke manie jahanam ro ham nemifahmi.

    پاسخحذف
  45. آرش جان احتمالا با خوندن مطالب من دپرس میشی . من خوشحالم که شما به فکر ما هم هستی و خوشحالتر از این که کسی از جمع ما ایرانی ها حایی زندگی می کنه که راضیه .
    پست های قبلی رو هم خوندم و یه جاهایی حسابی خندیدم ، در ضمن اگه خواستی بیایی ایران خبر کن منم بیام ولی خیلی از امتیازهایی که گفتی رو از حالا بگم نمی گیرم ، از جمله آویزان شدن و چاپلوسی و ... ولی رقص ترکی رو خوب بلدم !

    پاسخحذف
  46. آدم كه زياد فلسف ببافه دچار غمگيني ميشه و چه عنوان هنري جالببي

    كاراگاه دريك جاش خاليه پدر جان

    پاسخحذف
  47. عجب حالا شد بگو ببينم تو چي ميگي

    قاه قاه
    كر كر

    بابا با نمك نمكدون كوه نمك
    ميترسيم نمك گير بشيم

    پاسخحذف
  48. امكان نداره نه باور نمي كنم كه خارج بودي

    پاسخحذف
  49. اون ناشناس که میگه اونجا جهنه و من از بچگی اونجا بودم و هر کی ببینه راحت بهت تجاوز می کنه فکر کنم یا بیت رهبری تشریف دارن ایشون یا کهریزک یا خواب نما شدند .

    پاسخحذف
  50. ما در ایران مشکلات زیادی داریم ولی اینطور که شما توصیف میکنید نیست . متاسفانه نوشته های شما بیطرف نیست.من هم با برخی از دوستان موافقم. به کسانی که مثل خود شما هستند که هیچ توصیه ای ندارم ولی به کسانی که گاه و بیگاه با وبلاگ شما سر میزنند توصیه میکنم که خیلی هم این مطالب رو جدی نگیرندو یه سرگرمی دیگه پیدا کنند.
    با تشکر

    پاسخحذف
  51. اونی که گفت من از بچگی اونجا بودم و هرکس دلش بخواد بهت تجاوز میکنه شرط میبندم تا حالا پات رو از ایران بیرون نزاشتی... یا اینکه تو دیترویت زندگی میکردی... البته حتی اونجام چنین چیزی نیست... همه ی امکانات مالی رو هم داشتی ؟ بعد اونوقت اینجا تنها مشکلت اینه که روسری و مانتو باید سرت کنی ؟
    دیگه مشکلی اینجا نمیبینی ؟ اونقت اونجا به "انسانیت" توهین میشد... ولی اینجا نمیشه ؟
    از کجا پول میگیری که این مزخرفات رو بیای اینجا بگی ؟

    پاسخحذف
  52. " البته نه به خاطر آب و خاک و نمی دانم وطن و این مزخرفات "
    آرش جان ، من به توهم توطئه و کشف اغراض پنهان! دیگران و اینگونه چرندیات اعتقادی ندارم ولی با مطالعه مطلب مزه زندگی آزاد و طعم تمشک وحشی و برخی به اصطلاح! کامنتهای ارسالی ، به این نتیجه رسیدم که احتمالا سخنان مخالفینت درباره تو چندان هم بی پایه و اساس نیست!

    پاسخحذف
  53. متاسفانه یا خوشبختانه همه مخالفین با نام ناشناس میان اینجا.چون میدونن که با آشکار شدن هویتشون نام وزارت بد نام اطلاعات نجستر هم خواهد شد.
    آرش جان نمیدونم چیکار کردی که وزارت اطلاعات انقدر ناراحت شده اما هر چی هست به کارت ادامه بده.

    پاسخحذف
  54. اون دختری که گفته اینجا هر کی می خواد تجاوز می کنه لطفا ادرس منزلش رو بده .ما 1 ساله اینجا با اب و صابون کف دستی می زنیم با این دستای استخوانی -یه پیر زن هم گیرمون نمی اد ترتیب اثر بدیم تو چه شکل بشری هستی که هر کی می بینه بهت تجاوز می کنه؟ نکنه پارکینگی؟

    پاسخحذف
  55. من آدم بسیار شادی هستم. ولی گاهی بخاطر ایران اشک هام سرازیر میشه و هق هق گریه ها م بلند میشه.

    پاسخحذف
  56. google :
    Natashagodwin.blogspot.com Estimated Worth $2,996.1

    :)

    پاسخحذف
  57. کیا گفته : ######## بعدشم که بم یکمی خوش گذشت بدون دلیلی که خودم بدونم احساس عذاب وجدان کنم. #######

    واقعاً باهات موافیم . منم مثل تو همیشه فکر میکنم الآن قراره اتفاقی بیفته . وقتی زیادی بهم خوش میگذره احساس دلشوره میکنم . علتش چیه ؟؟؟؟؟؟ چرا ؟؟؟؟؟؟ آرش تو بگو !!!

    پاسخحذف
  58. سلام دوست عزيز...
    يه چند سالي كه انجا موندي كم كم همه چيز دستت مياد و بعدش مثل من اينقده خواهش و تمنا مي كني تا خلاصه برگردي وطن....

    پاسخحذف
  59. The Godfather عزیز
    تو با این هوش و فراستت باید هم طرفدار جناب آرش باشی! ضمنا بدنامی وزارت اطلاعات لزوما به معنای خوش نامی امثال تو نیست.

    پاسخحذف
  60. God fathere :
    تو که انقدر ادعای دموکراسی و اینجور چیزها رو داری چرا تا یکی برخلاف نظر تو نظر میده میبندیش به وزارت اطلاعات ؟ یا اینکه شروع میکنی به فحش دادن و مرگ بر ... .
    خلاصه بد جوری خرابش کردی جانم .
    با تشکر

    پاسخحذف
  61. خودتونو ناراحت نکنین . آدم عقده ای در هر دو طرف هست . این طرفیا سر از وزارت اطلاعات در میارن . اون طرفیا هم میشن مثل جناب GODFATHER

    آدم واقعا مشمعز (!!) میشه این صحبتهای رو میخونه !

    فکر میکنین اگر امثال ایشون با این افکار Radical یک حکومتی داشتن ، اون حکومت بهتر از الان بود ؟؟؟

    Radical بودن که فقط به اسلامی بودن برنمیگرده . دیدگاههای کمونیستی در این جناب GODFATHER موج میزنه .

    در ضمن بنده هم موجودیت الله رو به شکل موجود اصلا قبول ندارم . اما در عین حال Extremist هم نیسم .

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.