۱۳۹۲ مرداد ۱, سه‌شنبه

چرا خارج نشینان ناراضی به ایران بر نمی گردند؟


اصولا یک آدم ناراضی در هر شرایط و موقعیتی که قرار بگیرد ناراضی است. بیشتر ما ایرانی ها ناراضی و غرغرو بار آمده ایم و حتی خودمان هم درست نمی دانیم که چه چیزی در نهایت ما را راضی نگه می دارد. چند وقت پیش من و همسرم به یک جای دیدنی رفتیم و هوس کردیم که بستنی بخریم و چون شلوغ بود مجبور شدیم که در یک صفی قرار بگیریم که حدود بیست نفر در آن ایستاده بودند. هنوز پنج دقیقه هم از ایستادن ما نگذشته بود که نارضایتی و غرغر کردن و این پا و آن پا کردن ما شروع شد و به خودمان می گفتیم که مگر ما دیوانه هستیم که برای بستنی در چنین صفی ایستاده ایم و یا این که حالا مگر بستنی چیز واجبی است که خودمان را این چنین آزار می دهیم. بعد با تعجب نگاه می کردم که مردم با چه صبری در صف ایستاده اند و با هم حرف می زنند و می گویند و می خندند حتی دو سالمند در صف ایستاده بودند که لااقل دو برابر من سن داشتند. تازه هر کسی هم که نوبتش می شد شروع می کرد به تست کردن بستنی های مختلف تا یکی را انتخاب کند. خلاصه ما در آن صف دوام نیاوردیم و از آن خارج شدیم با این حال باز هم ناراضی بودیم و غرغر می کردیم که چرا نتوانستیم بستنی بخوریم!


من هم چون در ایران تربیت شده ام مثل بیشتر آدمهای آنجا ناراضی هستم. ولی وقتی در خودم کنکاش می کنم متوجه می شوم که این نارضایتی من بیشتر ریشه درونی دارد و شرایط خارجی فقط تحریک کننده و آشکار کننده این احساس درونی من است. به عنوان مثال اگر یک نفر در خیابان به من تنه بزند و یا پایم در یک چاله گیر کند می گویم ای گور بابای امریکا و هر چه امریکایی است و من عجب غلطی کردم که به امریکا آمدم و آنجا داشتم برای خودم زندگی می کردم. تا اینجای کار زیاد اشکال ندارد ولی فقط به شرط این که من با این احساس درونی خودم تحمیق نشوم و اولویت های زندگی را از یاد نبرم. به هر حال زندگی در هر کجای جهان چالش های خاص خودش را دارد و آدم باید با آن سر و کله بزند ولی فاکتورهای اولیه و اساسی در زندگی وجود دارد که ما معمولا آن را پیش فرض می دانیم و متاسفانه وقتی که در جایی مثل امریکا زندگی می کنیم پس از مدتی اهمیت آنها را از یاد ببریم.


حالا فرض کنید که من در امریکا زندگی می کنم و کار و درآمد مناسبی ندارم و تنها و دلتنگ ایران هستم و در مجموع از زندگی خود در امریکا ناراضی هستم. اگر شما از من بپرسید که چرا به ایران بر نمی گردی در صورتی که بخواهم صادق باشم و شما را نپیچانم و از جواب دادن طفره نروم مجبور هستم که واقعا فکر کنم برای چه به ایران بر نمی گردم. آن وقت ممکن است چند دلیل به ذهنم خطور کند که چون گمان می کنم خیلی بی اهمیت هستند اصلا رویم نمی شود در مورد آن حرف بزنم چون می ترسم که به نظر مسخره بیایند. در حالی که ناخودآگاه ما به این سادگی ها تحمیق نمی شود و به خوبی می داند که این دلایل بر خلاف ظاهر ساده آنها برای ما بسیار حیاتی و مهم هستند. به عنوان مثال اگر شما همه جا سخنرانی کنید و کنفرانس خبری بدهید که مثلا من از ببر نمی ترسم حتی اگر دیگران باور کنند بدن خود شما تحمیق این حرف ها نمی شود و در صورت دیدن یک ببر وحشی بدون این که خودتان بفهمید با آخرین قدرت ممکن فرار می کند. حالا این دلیلهای به ظاهر ساده ای که مانع از برگشتن به ایران می شوند چه هستند؟ چند تا از آنها را می گویم.


1- آب و هوای آلوده در ایران! بله درست است. یک آدمی که چند سال هوای پاک را تنفس کرده باشد ناخودآگاهش گول حرف های قلمبه سلنبه و فلسفه بافی های رنگارنگ را نمی خورد و تمایل دارد که همچنان هوای پاک و تمیز را تنفس کند. برای همین تمایلی به بازگشت به ایران ندارد.


2- عدم امنیت جانی در خیابان و جاده در ایران. یک فردی که به رانندگی و عبور و مرور ترافیکی امریکا و یا اروپا عادت کرده باشد ناخودآگاه به یاد تصادفات و خطرهای جانی می افتد و به یاد این می افتد که وقتی در ایران از خیابان رد می شود چگونه ماشین ها به قصد کشت به سمت او نزدیک می شوند. خوشبختانه شعور ناخودآگاه انسان در چنین مواردی بهتر عمل می کند و بدون این که حتی آدم بفهمد مانع برگشتن او می شود.


3- شان و مقام آدمیت در ایران در حد لالیگا. حتی اگر من آن قدر خنگ باشم که متوجه تفاوت این امر در دو کشور مذکور نباشم ناخودآگاه من به درستی عمل می کند و با مرور خاطرات واقعی در قبل و بعد از مهاجرت جایگاه واقعی من را  مقایسه می کند. مثلا مقایسه می کند که چگونه در بانک یا سایر مراکز خدماتی با من برخورد می شود و یا این که چگونه قانون به عنوان یک شهروند در مقابل کسانی که پول و قدرت بیشتری دارند از من حمایت می کند. شاید من نتوانم قدرت تحلیل و تجزیه کافی را در مقایسه آن داشته باشم ولی خوشبختانه ناخودآگاه من در این زمینه به درستی عمل می کند.


4- محدودیت ها در ایران. اگر یک نفر مچ دست شما را بگیرد ناخودآگاه سعی می کنید که خودتان را از آن رها کنید. حتی اگر خودتان هم با فلسفه و پند و دلایل گوناگون به این نتیجه برسید که مثلا اینترنت شما باید محدود باشد و یا لباستان و یا مدل مویتان باید فلان جور باشد باز هم بدن شما تمایل دارد که آن چیزی را انجام دهد که بر اساس خواسته خودتان تنظیم شده باشد نه آن چیزی را که دیگران به شما تحمیل می کنند. محدودیت های فامیلی و اجتماعی در لابلای دست و پای شما در ایران پیچیده شده است و حتی بدون این که خودتان بفهمید برایتان کلافه کننده است. ممکن است من پس از چند سال رهایی از این بندها اهمیت آن را به دست فراموشی سپرده باشم ولی ناخودآگاه من تجربه سوزشی که از لمس شعله آتش نصیبش شده است را هرگز فراموش نخواهد کرد.


بنابراین اگر از یک نفر که در امریکا است و ناراضی است سوال کنید که چرا بر نمی گردد و چواب قانع کننده ای نگرفتید از او ناراحت نشوید زیرا خود آن فرد هم به درستی جواب آن را نمی داند و تنها چیزی که می داند این است که دیگر نمی تواند در ایران زندگی کند.

۱۸ نظر:

  1. چه حالی میده نفر اول نظر دادن :)))
    آرش ، حقیقت وقتی نوشته هاتو میخونم احساس میکنم اگه تو رهبر یه گروه یا کشور میشدی چی میشد...

    مثلا اگه میومدی ایران و جای این مرتیکه روانی میگرفتی،ایران میشد کشور رویاها...
    ولی...زهی خیال باطل...نه تو میای ایران نه این گورشو گم میکنه :(

    پاسخحذف
  2. من كه قانع نشدم ! !

    پاسخحذف
  3. سلام ارش-خوشحال دوباره مینویسی

    در مورد رفتار ایرانی ها حرفت رو قبول دارم

    ولی در مورد دلایل ماندن، زیاد موافق نیستم ،راستیتش جنس این دلایل از همون جنسی هست که ایرانی که میخوان برن خارج برای خودشون رویا پردازی می کنن

    به نظر من آدم برای مهاجرت باید دلایل محکمی داشته باشه،تا به هر علت کوچیکی دلش هوای خونه نکنه


    ارش یه کم در مورد اداب و رسوم و اخلاق امریکایی بنویس، من فکر می کنم این فقط ایرانی ها نیستن که ناراضی و غر غرو و... هستن

    همه ادم ها همین طور هستن -درست ما رفتار های غلط زیاد داریم ولی اینجوریم نیست که بقیه بدون نقص باشن،بالاخره هممون انسان و ضعف ها و علایق های یکسانی داریم

    با سپاس

    پاسخحذف
  4. Salam arash jan
    Dishab weblogeto peida kardam o joz shab ke khaab boodam,ta alan hamash daram archive to ro mikhunam choon bikaram ta natije konkour biad o ishalla ghabool besham,mishe shanbe hafte dige 12 mordad.
    Zendegi o tarze fekr kardane man o to kheili shabihe ham hast,man mikham beram richmondhill ishala! Nazdike toronto hast,vali kame kam 5,6 saal dige ishala,omidvaram zoodtar az to betoonam beram :)
    Nadid dooset daram o baraat ehteraam ghaa'elam :)

    پاسخحذف
  5. چرا سرنوشت آدم ها با هم فرق میکنه . چند وقت پیش یکی از فامیلامون برای پسرش که هم سن منه یک ماشین خرید 400 میلیون . بعد ما باید سوار پراید بابامون شیم . من حساب اگه تا 20 سال تمام درآمدها مون رو خرج نکنیم و همه دارایی هامون رو بفروشیم تازه شاید همچین ماشینی بخریم . چرا ؟
    ای بابا , تا میای بنالی از وضعیتت میگن این حرفارو نزن خدا قهرش میاد . آخه این چه خداییه ؟ میگن اگه بنالی همونایی رو هم که داری خدا ازت میگیره ؟ یعنی خدا تلافی میکنه ؟ این همون خداییه که میگن کریم , رحیم , بخشنده است ؟ من مطمئنم چون این حرفارو دارم میزنم همین فردا صاحب خونه میاد میگه خونتون رو خالی کنین .

    خدایا تو مهربونی ؟؟؟ به خدا من همیشه دارم نماز میخونم اما هنوز هیچ آرامش و آسایشی تو زندگیمون ندیدم .بله به من سلامتی دادی ولی به 99/99 % از بقیه آدم ها هم دادی . حالا چون این حرفا رو زدم فردا یک مریضی صعب العلاج میگیرم میمیرم . چرا خدا ؟ چرا ؟

    اصلا چرا مارو آفریدی که این قدر سختی بکشیم ؟ چرا آفریدی تو که میدونستی آخرش میریم جهنم ؟ آفریدی که عذابمون بدی ؟ صدام رو آفریدی که تو جهنم حالشو بگیری ؟ چرا شارون رو آفریدی ؟ چرا فرعون ؟ چون میخواستی روشون تو جهنم آتش بریزی ؟ پس کجاست بخشندگی خدا ؟ کجاست مهربانی ؟ چرا این همه خشونت . چرا ؟

    همش تو خونه مون دعوا و ناراحتیه - دارم میمیرم . همه فامیل دارن مسخره مون میکنن چون همه چیزمون رو داریم از دست میدیم .

    دمت گرم خدا که چقدر به فکر بنده هاتی ......

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حق کاملا با شماست.
      بعضی وقت ها شرایط غیر قابل تحمل هستش من هم قبلا مسلمون بودم ولی الان هیچ دین و مذهبی ندارم و زندگی خیلی بهتری دارم البته منظورم این نیست که به اخلاق اعتقادی ندارم و یا تبدیل شدم به یک آدم عوضی.
      وقتی دبیرستان بودم و بقیه دوستام حال میکردن من سه ماه تابستان جهنمی را در خانه و تخت خواب به خاطر مریضی و عمل جراحی گذروندم.
      یک پیشنهاد میدم خواهش میکنم بهش عمل کنید .
      لطف کنید این 2 کتاب زیر را بخرید و بخوانید.

      1. استادان بسیار ,زندگی های بسیار اثر برایان ال.وایس
      2. چهار اثر از فلورانس اسکاول شین اثر فلورانس اسکاول شین


      قول میدم جواب همه سوالاتتون را پیدا کنید

      حذف
  6. جمع كن كاسه پوزتو جهود بي شرف وطن فروش. در عرض كمتر از ده سال كار ناتمام هيتلر رو تمامش ميكنيم. منتظر باشين

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سرت تو کون خودت

      حذف
    2. ایران به درد تو و امثالهم می خوره! اقای ناشناس..
      آرش جان من در این چند ماه کل تاریخ ایران رو مطالعه کردم و واقعا به یه نتیجه رسیدم. بعد از ساسانیان تا پادشاهی رضاشاه ایران همیشه درگیری های داخلی داشته و تقریبا هیچ پیشرفتی نداشته و اگر هم داشته در برهه ای خاص بوده و با حمله ی کشور دیگه ای به خاک سیاه نشسته ایم، منظور از این حرف ها این است که ما سالهاست عادت کرده ایم با عقب ماندگی زندگی کنیم و فکر می کنم پهلوی ها یکی از معدود کسانی بودند که تونستند ایران را آباد کنند. این کشور و مردمش اصلا خوب نیستند و همیشه ناسپاس بوده اند و تنبل. بنده هیچ تمایلی به ایران ندارم و فقط دلم برای جوانان این کشور میسوزه که از بین می روند. به امید پیروزی

      حذف
  7. به قولی بچه‌ها گفتنی...
    fuck it, let's go to Tehran
    ولی به قول شما، همین منِ عرق وطن و بی‌طاقتِ غربت، وقتی یه رفتارای هموطنامو می‌بینم بیزار می‌شم برا چند لحظه، بعدش دوباره جو وطن‌خواهی غالب می‌شه

    پاسخحذف
  8. مردم ایران و خودم انقدر اوضامون خرابه که دیگه فکر این حرفا نیستیم دست به هر کاری میزنیم تا احساس بهتری پیدا کنیم و زندگیمون بهتر بشه
    به علت فشارهای زیادی که روی ما هست مجبور میشیم کارهای غیر اخلاقی و روانی انجام بدیم
    نمونه: حق دیگران رو خوردن البته حق ضعیفترها رو خوردن تا اونجا که زورمون میرسه چون حق مارو هم خوردن. دیگه خوب و بد رو تشخیص نمیدیم امروز یکی خوبه فردا بده بستگی داره به شرایط
    فحش میدیم و ضرب شتم میکنیم تااحساس قوی بودن داشته باشیم ولی هیچی نیستیم دزدی میکنیم تا پول بدست بیاریم ولی بازم فقیر هستیم
    انها که اختلاس 3 هزار میلیاردی کردند و رفتن کانادا نماد روش خوشبختی برای ایرانیهای دیگه شدن خلاصه اوضا خرابتر از این حرفاست .

    پاسخحذف
  9. خیلی توی اخبار میشنویم که فلان شخص بخاطر اشتباهی مجبور به پرداخت مبلغ هنگفتی شده مثلا برای آسیب به شخصی باید 200000$ دلار باید پرداخت کند با این اوصاف با یک اشتباه کوچک زندگیش نابود بشه . تا بحال شما موردی دیده اید ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام، همین مطلب نشون میده که اینجا قوانین واقعا رعایت میشود. البته اگر بیمه داشته باشد تا حد زیادی را بیمه میدهد. اگر هم نداشته باشد مثل من، بهتر است سرش را بیاندازد پایین مثل یک خانم آهسته بیاید و آهسته برود. حالا از همه جا و همه چیزای خوب اینجا فقط همین موردشو شنیدی؟ یادم نبود که ایران اخبار دروغ زیاد میگه (:

      حذف
  10. سلام ارش جان!
    حقيقتا من هم قانع نشدم!چرا چون جامعه اي چون جامعه آمريكا رو نمي توانم بربتابانم!چطور ممكنه؟!نه اينطور نيست باورش خيلي سخته!
    عرق به وطن كجا رفته!!!!!!!!!وطن ديگه چيه!؟خاك و اسمان همه جا شبيه هم هست!فرهنگ و سنن مزخرف و اعتقادات واپسمانده

    حال آدمي رو بهم ميزنه!ارزشي كه انسان در اين كشور و كشورهايي چون كره شمالي بنگلادش افغانستان و عراق دارد!مسلما پست

    تر از ارزش حيواني يك حيوان نزد يك آمريكاست!قبول كنيد عزيزانم كساني كه دم از وطن و تعصب و اين حرفا ميزنيد!شرايطش

    فراهم بود همه ميپريديم اونرو:)))من هدفم اينه مثل آدم زندگي كردن رو تجربه كنم!آزاد باشم كسي الكي به خاطر اعتقاد و ميزان مال

    و داراييم با من معامله نكند كه اصلا معامله نكند!درود بر آرش گرامي همه جاي دنيا ايراني هست روز به روز هم جمعيت ايرانيان

    در خارج افزايش پيدا ميكنه شما برگردي اينور انگار از بهشت مياي جهنم!كه اين اصلا منطقي نيست!

    پاسخحذف
  11. حقیقته گفته هات در این پست.
    sadeghi897 از مهاجرسرا، دی

    پاسخحذف
  12. این پستت عالی بود ارش واقعا. میدونی علتش اینبود که دلایلت واقعی بودخوب البته اینجا هم یک سری پیش نیازهای اساسی که تو ایرانهست نداره مثل تنهایی مشکلات عاطفی و عدم وجود همنوع و کامیونیتی درست و حسابی. خیلی ببخشید ولی طرف هر ایرانی هم میری .... بگذریم. خودتو نیگاه نکن یه زن خوب داری تنها نیستی باز اینجا. خوب شانس اوردی. خیلی ها اینجادر گیرن.ولی خوب باز بقول تو نفس میشه هنوز کشید و اینجا لاقل اونقد جونت در خطر نیست هنوز

    پاسخحذف
  13. حقوق و درامد. سطح رفاه . سرعت اینترنت . میزان امکانات و ... رو هم میشه به عنوان کمبود های ایران نام برد.

    پاسخحذف
  14. دهانت را میبویند که مبادا گفته باشی دوستت دارم

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.