۱۳۹۱ مرداد ۹, دوشنبه

مشکلات مهاجرت از طریق ازدواج

این مطب برای آن عزیزانی است که در راه و یا فکر ازدواج و نامزدی برای مهاجرت و یا مهاجرت به خاطر نامزدی و ازدواج هستند.


مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد را می شود به چندین بخش مختلف تقسیم کرد.من چند تا از آنهایی که به عقلم می رسد را می نویسم و شما هم ادامه آن را بنویسید.


1- مشکلات قبل از مهاجرت.


الف) تصمیم گیری: ازدواج به خودی خود یک مسئله حساس و مهم در زندگی آدم است و وقتی که چنین واقعه مهمی با مهاجرت به خارج از ایران قاطی شود یک آشی برای آدم پخته می شود که یک وجب روغن بر روی آن جمع شده است. در چنین حالتی آدم مجبور است با یک تیر دو نشان بزند و هم برای مهاجرت و دوری از عزیزان خود تصمیم گیری کند و هم برای ازدواج و زندگی کردن با یک انسان جدید برنامه ریزی ذهنی و روانی داشته باشد.


ب) مشکلات ارتباطی: کارشناسان خانواده اعتقاد دارند که برای ایجاد یک رابطه عشقولانه واقعی حتما نیاز به برقراری رابطه چشم در چشم است. البته الآن در عصر ارتباطات چت و ایمیل و مکالمات تلفنی هم تا حدودی کارایی دارد ولی هنوز خیلی ها اعتقاد دارند که این نوع ارتباط نمی تواند تضمین کننده رضایت طرفین پس از ملاقات حضوری در زیر یک سقف باشد. ولی به هرحال برای عروس و داماد فرامرزی راهی به غیر از این وجود ندارد که با ابزار موجود بتوانند به یک طریقی ارتباط کاملی با طرف مقابل برقرار کنند و مطمئن شوند که مهر آنها در قلب طرف مقابل تپانده شده است. ولی اجرای این شگرد و حفظ آن تا پایان راه مخصوصا زمانی که پروسه مهاجرت طولانی شود بسیار دشوار است.


ج) مشکلات اجتماعی: یکی از خرد کننده ترین مشکلاتی که برای یک عروس و یا داماد مهاجر پیش می آید حرف و کنایه های مردم و حتی اعضای فامیل و خانواده است. بعضی از این حرف ها مخصوصا برای چزاندن و از روی حسادت گفته می شود و بعضی دیگر از این حرف ها نیز دلسوزانه است ولی به هرحال در هر دو حالت حاصلی جز خرد شدن اعصاب و در بعضی مواقع حاد قاطی کردن سیم های مغز فرد مهاجر در بر ندارد.


...


2- مشکلات پس از مهاجرت.


الف) زندگی در زیر یک سقف: بسیاری از نامزدها این موضوع مهم را نادیده می گیرند و گمان می کنند که به راحتی با هر کسی می توانند کنار بیایند ولی پس از مهاجرت تازه متوجه می شوند که این موضوع به این سادگی ها هم نیست. مشکلات شیمیایی میان دو فرد می تواند سرچشمه بروز بسیاری از مشکلات دیگر شود و زندگی را به کام آنها تلخ و یا حتی ناممکن سازد.


ب) بی کس و کاری: یکی از بزرگترین مشکلات مهاجران ازدواجی این است که دچار ناامیدی و به دنبال آن افسردگی می شوند زیرا حتی اگر یک مشکل بی اهمیت پیش بیاید آنها نمی توانند گزینه رفتن به خانه پدری را در ذهن داشته باشند مگر این که بخواهند موجی از سرکوفت ها و حرف های مردم را تحمل کنند و از تمام مزایای مهاجرت نیز برای همیشه چشم بپوشند. ممکن است در ایران اگر آن فرد قهر کند و به خانه پدر برود پس از دو روز برگردد ولی در امریکا دیگر چنین گزینه ای برای زندگی او وجود ندارد. در نهایت فرد مهاجر خودش را بی کس و کار احساس می کند.


ج) مشکلات موازنه قدرت: وقتی مشکلات مهاجرتی با ازدواج قاطی شود شرایط نامطلوبی را برای فرد مهاجر به همراه می آورد چون او همیشه در موازنه قدرت فردی خواهد بود که نفهم است و هیچ چیزی از جامعه و زبان و مردم امریکا نمی داند و در عوض آن کسی که طرف امریکایی است در تمام زمینه ها صاحب نظر است و نظرات شخصی خودش و چرت و پرت های اضافه را هم به عنوان رسم و رسوم امریکا به خورد طرف مقابل می دهد و آن بنده خدای مهاجر هم چاره ای جز قبول کردن ندارد. در ضمن پاسپورت امریکایی و یا الطاف وی مبنی بر خارج کردن طرف مقابل از ایران نیز همچون چماق همیشه بالای سر او است.


د) افسردگی و غربت زدگی: حتی اگر بهترین حالت ازدواج را در نظر بگیریم و دو طرف از هر نظر شرایط مساعدی برای دیگری داشته باشند مشکلات معمول مهاجرت به سراغ فرد مهاجر خواهد آمد و ممکن است مشکلاتی را برای زندگی خانوادگی آنها ایجاد کند. مثلا ممکن است زن و یا شوهر مهاجر هر روز آبغوره بگیرد و یا این که ممکن است گوشه گیر شود و نخواهد با دوستان طرف که هیچ علاقه ای به دیدن آنها ندارد معاشرت کند. تفاوت فرهنگی و عدم مهارت اجتماعی او را هر روز منزوی تر می کند و ترجیح می دهد تا کمتر دیده شود و این مسئله ممکن است برای طرف امریکایی مشکل زا باشد. به هرحال افسردگی ناشی از مهاجرت به ازدواج ربطی ندارد و هر کسی کم و بیش پس از مهاجرت دچار آن می شود که البته پس از گذشت یک سال و یا بیشتر ممکن است تا حدودی بر طرف شود.


....


در مجموع به نظر من همه ما باید لااقل با خودمان کاملا روراست باشیم و باید دقیقا بدانیم که مهاجرت ما به امریکا چند درصد در تصمیم گیری ما در زمینه ازدواج موثر بوده است. اگر بگوییم که صد درصد و یا صفر درصد موثر بوده است باید بدانیم که یک جای کار ما ایراد دارد. اگر پنجاه به پنجاه باشد آن وقت ما فقط باید پنجاه درصد احتمال موفقیت را برای خودمان در هر کدام از زمینه ها در نظر بگیریم و اگر مثلا کسی ده درصد مهاجرت و نود درصد ازدواج در تصمیم گیری او موثر بوده است باید بداند که فقط ده درصد احتمال موفقیت در مهاجرت برای او وجود دارد زیرا او انگیزه و زمینه های کافی را برای تحمل سختی های مهاجرت ندارد و کسی که ده درصد به مهاجرت فکر کند یعنی اصلا علاقه ای به مهاجرت ندارد و ترجیح می دهد نامزد او به ایران بیاید و در آنجا با همدیگر زندگی کنند. اگر کسی نود درصد به مهاجرت فکر کند باید این انگیزه و سهم مهاجرتی خودش را در تصمیم گیری همیشه در نظر داشته باشد و سعی کند حتی در صورت شکست ازدواج کاری کند که مهاجرت او به سامانی برسد. اگر کسی با خودش کاملا روراست باشد لااقل توقعات خودش را هم در حد سهم این دو موضوع در تصمیم گیری تنظیم می کند و با مشکلات آن راحت تر کنار می آید.

۵ نظر:

  1. آرش جان چند بار تا حالا از زمانی که زنت باهات بهم زد تا الآن که آمریکا هست گریه کردی؟

    پاسخحذف
  2. سلام

    بزرگترین مشکل از بین رفتن ارامش و اسایش است

    :)

    پاسخحذف
  3. پسر - مجرد - 39 ساله - بدون تخصص - منتظر کلیرنس ...، ممکنه تا چند وقت دیگه بیام ... اینا رو گفتم که بگم کل وبلاگتو خوندم. شاید تنها کاریه که توی این سالها کامل انجامش دادم. هم لذت بردم، هم خندیدم، یه جاهایی به فکر رفتم، ...ناراحت هم شدم... از مهاجرسرا به این جا رسیدم. ازش ممنونم. از تو یا شما هم ممنونم. دست کم کلی چیز یاد گرفتم و یک مقدار خیلی زیادی هم امیدوار شدم که این روزها از هر چیزی برام واجب تره. این آخریا منظورم یک سال پیش به اینوره... آخرین تزم این بود که حتما یکیو انور پیدا کنم بعد ازدواج کنم برم، یعنی رفتنه انقدر مهم بود که تمام مانیفستهای نوجوانی و رومانتیک بازی رو تحت الشعاع قرار میداد: زد و لاتاری برنده شدم... تا الان تا الان که این پستتو خوندم، دارم فکر میکنم فکر میکنم این فکر کردنم تا صبح طول بکشه، الان ساعت سه نصفه شبه ایرانه. یک ذره هم حسودی کردم چون تو هم کار داری و از اون مهمتر الان کسی رو داری که حداقل یک ذره رابطه عاطفی باهاش داری لطفا تند تند پست بزار اینجوری شاید سرعت زندگی منم بره بالاتر... به هر حال همینه حال داری و میای اینجا بلند بلند فکر میکنی دمت گرم
    اینجا من فکرامو جرات نمیکنم حتی برای خودم بگم

    پاسخحذف
  4. من پویا هستم.دانشجوی در اتریش.اینجا خیلی از دوستان من هستن که برای اقامت ازدواج کردند ولی زندگی براشون زهرمار شده.اداره مهاجرت برای اینکه قانع بشه که ازدواجشون سوری نبوده همیشه تو زندگیشون سرک میکشه.به راه های دیگه فکر کنید.مرسی

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.