۱۳۹۰ تیر ۲۷, دوشنبه

مقایسه نقش زور در جامعه ایران و امریکا

یکی از مواردی که کمتر در مورد آن نوشته ام حقوق برابر زنان و مردان در امریکا است. البته قبلا اشاره کرده ام که در امریکا هر کجا که موضوع حقوق انسانی به میان بیاید دیگر نوع جنس آدم نقشی در آن ایفا نمی کند. به عنوان مثال اگر یک قانون مدنی و یا جزایی در جامعه وجود داشته باشد دیگر فرق نمی کند که انسان مورد خطاب آن قانون مرد, زن, دو جنسی, چند جنسی و یا حتی بی جنسی باشد و اصولا جنسیت کوچک ترین نقشی در آن ایفا نمی کند. ولی این بار می خواهم به طور خاص در مورد حقوق برابر زنان در جامعه بگویم و آن را با ایران مقایسه کنم. احتمالا وقتی که صحبت از حقوق زنان می شود همه ما به طور ناخودآگاه به یاد بگیر و ببند های خیابانی زنان و یا گشت ارشاد می افتیم که به نوع پوشش زنان گیر می دهند. گرچه این عمل در نوع خود بسیار زشت و عصر حجری است ولی ریشه آن در جای دیگری است که قصد دارم آن را تا جایی که می توانم باز کنم و آن را خیلی ساده توضیح دهم تا دوستان جوان تر هم حوصله شان از خواندن آن سر نرود. 

می دانید فرق یک عمله با یک مهندس چیست؟ یک عمله برای پیشبرد اهدافش از زور بازوی خود استفاده می کند و اصولا زور در زندگی او نقش مهمی ایفا می کند. یک عمله هر چقدر که بیشتر زور بزند بیشتر به او پاداش می دهند و راحت تر زندگی می کند. در ضمن زور برای یک عمله نقش تعیین کننده ای در زندگی دارد و سعی می کند تمام مشکلات خودش را تا جایی که می شود با زور حل و فصل کند. ولی یک مهندس از دانش و عقل خود برای گذران اموراتش استفاده می کند و  خرد برای او نقش بارزی در زندگی دارد. در ایران از آنجایی که همه چیز قاطی است یک کارگر زحمتکش ممکن است در اصل مهندس باشد و بسیاری از به ظاهر مهندسان و دکترها در اصل عمله هستند و چون خردی در کار نیست خودشان هم از عمله بودن خودشان خبر ندارند. پس منظور من از عمله و مهندس بودن مدرک تحصیلی و یا نوع شغل نیست بلکه عملکرد, روش زندگی و نوع تعامل با امورات روزانه است که عمله بودن و یا مهندس بودن او را تعیین می کند.

با این مقدمه خدمت شما سروران گرامی عرض کنم که بیشتر ما ایرانی ها در اصل عمله هستیم چرا که زور در زندگی ما نقش مهمی را ایفا می کند. البته زور فقط هیکل گنده داشتن و  کتک کاری و دعوا نیست بلکه زور می تواند فکری و  اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و یا فرهنگی باشد. نطفه های اولیه عملگی در خانواده ما شکل می گیرد و ما به مرور متوجه می شویم که زور چه جایگاه بلند مرتبه ای در روابط بین اعضای خانواده ایفا می کند. معمولا پدر زورش از همه بیشتر است و برای همین حرف اول را می زند و اگر کسی با او مخالفت کند با یک چشمه از حرکات فیزیکی برتری زور خود را برای همه به نمایش می گذارد. در خانواده ما عمله ها وارد کردن زور به حنجره هم می تواند مفید باشد و هر چقدر که فریاد آدم بلند تر و گوش خراش تر باشد کار او بهتر بیشتر به جلو می رود و زور صوتی هم مثل زور بازو نشان دهنده برتری در خانواده است و بقیه مجبور هستند که جا بزنند. معمولا مادر ها در خانواده برتری خودشان را با تلفیق زور صوتی و زور بازو به فرزندان اعمال می کنند ولی چون زورشان به پدر نمی رسد مجبور هستند که تواضع نشان بدهند. در برخی موارد که زن ها قوی هیکل تر از مردها هستند این رابطه دقیقا برعکس است و مرد از ترس کتک خوردن خیلی زود جا می زند. بر اساس همین نوع روابط خانوادگی وقتی که هیکل بچه ها بزرگ می شود دیگر زور آنها می چربد و کسی جرات نمی کند که بگوید زیر چشم آنها ابرو است چون آنها با همان روشی که زور را پذیرفته اند آن را بر دیگران اعمال خواهند کرد.

این روش زور سالاری کم کم از خانواده به جامعه منتقل می شود و هر کسی که زورش بیشتر است منصب و مقام بالاتری پیدا می کند و دیگران باید مطیع او باشند. این زور از همان نوع زور بازو است ولی به صورت پول و مقام در می آید و رئیس یک اداره هم همان عمله خودمان است که سعی می کند از بازوهای پول و مقامش در جهت پیشبرد اهداف خود استفاده کند. کم کم عمله های سیاسی و عمله های اقتصادی و عمله های فرهنگی شکل می گیرند و در نهایت سرعمله بزرگ می آید و اختیار امور جامعه را در دست می گیرد و هر کسی که حرف بزند چنان توی سرش می کوبد که برق سه فاز بپراند. کم کم نظام های آموزشی ما هم به سمت عمله پروری سوق پیدا می کند و مثلا به جای بسط خردورزی و دانش جویی به سمت اعمال زور و سیاست های سلطه جویانه پیش می رود و حتی کسانی که بر علیه سر عمله می جنگند نیز اغلب خودشان عمله هستند و جز روش زور چیز دیگری را نمی شناسند.

بعد از این مقدمه گستاخانه ولی واقعی به سراغ حقوق زنان در جامعه ایران می روم. چون جامعه ما زورسالاری و عمله گرایی است طبیعی است که چون زور زنان کمتر است حقوق آنها هم باید به نسبت زور آنها کمتر باشد. چون هیکل زنان کوچک تر و زور آنها کمتر است پس باید مطیع مردان باشند و به آنها اکرام کنند. در جامعه زن باید خودش را بپوشاند چون مردها می گویند ولی اگر زور هیکل زن ها زیاد بود  آنوقت هر جوری که می خواستند لباس می پوشیدند و چشم مردهایی را هم که به آنها بد نگاه می کردند را از کاسه بیرون می کشیدند. در جامعه ایران همه چیز به زور بستگی دارد و شما می توانید آن را از درگیری های خیابانی گرفته تا رقابت های انتخاباتی کاملا حس کنید. در ایران عقل و خرد و دانش به این درد می خورد که آن را بگذارید در کوزه و آبش را بخورید و این یعنی یک جامعه عمله ای تمام عیار.

در امریکا اعمال زور به هر طریقی جرم محسوب می شود. حتی زور صوتی و داد و بیداد و یا دست بلند کردن بر روی زن و بچه و یا هر فرد دیگری جرم است و تا یک سال زندانی دارد. در امریکا حتی اعمال زور بر روی حیوانات هم جرم است و زندانی دارد. در امریکا اعمال کردن زور مقامی و یا پولی در جهت ضایع کردن حقوق دیگری جرم است. مردها در جامعه امریکا به خاطر زور بیشترشان نسبت به زنان هیچ گونه برتری ندارند و قانون انسانی در مورد زن و مرد و بچه یکسان است. در امریکا شما به جای اعمال زور باید از خرد و دانش و عقل برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنید و استفاده از زور برای شما بازخور بسیار منفی در بر خواهد داشت. امریکا و یا دیگر کشورهای پیشرفته در یک کلام یک جامعه مهندسی هستند نه جامعه عملگی.

البته در جامعه ایران هم که تمام افراد سرشناس عمله هستند و عمله ها زمام امور و هدایت آن را به عهده گرفته اند افراد مهندس هم وجود دارند که تا جایی که امکان دارد عقل و خرد خود را به کار می برند و البته مجبور هستند که تاوان آن را هم پس بدهند. مهندسان جامعه ایران خاموش و سرخورده و گریزان هستند و اصولا در جایی که زور حرف اول را می زند یک مهندس همچون یک نوزاد ناتوانی است که حتی یک پشه را هم نمی تواند از صورت خود دور کند. خود من هم وقتی که در ایران بودم سعی می کردم که یک عمله باشم زیرا وقتی که جامعه عمله گرا است هیچ راه دیگری برای بقا وجود ندارد. در جامعه ایران هر کسی که می توانست به من زور می گفت و من هم مجبور بودم به هر کسی که می توانستم زور بگویم. در ایران یک زن به خاطر این که زورش کم است هم باید در بیرون از خانه کار کند و هم در درون خانه و تازه غرغر مردان را هم بشنود. وقتی که یک مرد معامله خودش را در خیابان به یک زن می مالد بیشتر زنان به خاطر ترس اعتراض خود را در نطفه خفه می کنند و تازه اگر آن را با مرد خود مطرح کنند دچار تعرض مضاعف شده و حتی ممکن است به خاطر جرم مرتکب نشده خود محکوم شده و مجبور باشند که در خانه خود زندانی شوند. چون مرد زورش بیشتر است و طبق قانون عملگی هر کسی که زورش بیشتر است حرف اول را می زند.


ناگفته نماند که خوشبختانه مردم ما در حال حرکت به سمت جامعه مهندسی هستند و برای همین همیشه از جانب سرعمله ها با آنها برخورد می شود و آنها را مورد ستم و آزار قرار می دهند.

خوب من دیگر باید بروم تا بعد.



۵۰ نظر:

  1. در سال 1989 هنگامي كه مجله "نيويورك تايمز" موضوع "مهم‏ترين مسئله‏اي كه زنان‏امروز با آن مواجه‏اند" را در آمريكا به همه پرسي گذاشت، ‏تبعيضات شغلي، ‏بيشترين درصد پاسخ‏ها را به خود اختصاص داد. در پايان دهه هشتاد، ‏80 تا 95 درصد زنان شاغل مي‏گفتند: از تبعيض شغلي و نابرابري دستمزد، ‏ناراضي‏اند. در اين دهه، ‏هفتاد درصد زنان از آزار و اذيت مردان شكايت داشتند. [ سوزان، ‏فالودي، ‏جامعه زنان آمريكا چه مشكلي دارند ]

    پاسخحذف
  2. آزارهای جنسی در محیط کار، به اذیت و آزارهای جزیی محدود نیست و در برخی موارد، با ضرب و شتم و قتل نیز منجر می شود. محیط کار در آمریکا برای زنان به گونه ای است که علت اصلی مرگ زنان کارگر، قتل است که همتاهای آنها مرتکب می شوند. کاترین بل، متخصص بیماری های مسری در مؤسسه ملی ایمنی شغلی و تندرستی امریکا معتقد است:اگر زنی در محیط کار و بر اثر جراحات وارد شده فوت کرد، مطمئن باشید که وی را به قتل رسانده اند. شمار زنان سیاه پوستی که در محیط کار کشته می شوند، دو برابر زنان سفید پوست است. شمار زنان سیاه پوست که هر سال به قتل می رسند، چهار برابر زنان سفید پوست است؛ اما احتمال به قتل رسیدن زنان سفید پوست، در ارتش بیشتر است.

    "رنکن کپل" در گزارش سازمان بین المللی کار (8991) می نویسد: قتل و آدم کشی، جدی ترین جنبه خشونت در کارگاه به شمار می آید. در ایالات متحده، آمار رسمی حاکی از آن است که آدم کشی، دومین علت مرگِ ناشی از کار، به طور کلی، و اولین عامل در خصوص زنان به شمار می آید. همه هفته به طور متوسط، بیست نفر کارگر به قتل می رسند.

    پاسخحذف
  3. زنان عموما قربانيان تجاوزات جنسي در آمريكا هستند. در ميان كشورهايي كه آمار تجاوزات جنسي را ارائه مي‌كنند، ايالات متحده آمريكا بالاترين آمار را به خود اختصاص داده است. اين آمار در آمريكا 13 برابر انگليس و 20 برابر ژاپن است!
    بنابر گزارشي كه پنتاگون منتشر كرده است، در سال 2008 در حوزه نيروهاي نظامي آمريكا 2900 مورد تجاوز جنسي گزارش شده است كه نسبت به سال ماقبل 9 درصد افزايش نشان مي‌دهد. در اين ميان تنها 292 مورد به دادگاه نظامي انجاميده است. همين گزارش تصريح دارد كه رقم واقعي مي‌تواند 5 تا 10 برابر اين آمار باشد. به گزارش رويترز، طي مصاحبه‌هايي كه با 40 زن شاغل در بخش نظامي آمريكا به عمل آمده است، 10 نفر اظهار داشته‌اند كه مورد تجاوز جنسي واقع شده‌اند، 5 نفر اظهار داشتند كه مورد حملاتي واقع شده‌اند كه هدف از آنها تجاوز بوده و 13 نفر گفتند كه مورد اذيت و آزار جنسي قرار گرفته‌اند.

    پاسخحذف
  4. راشاتودی:تجاوز به زنان در ارتش امریکا در حالیست که مسئولان از افزایش این آمار ابراز نگرانی کرده‌اند.

    اخیرا برخی از قربانیان به منظور اصلاح در این وضع اعتراض کرده‌اند. در واقع این زنان در حالی در کنار مردان با دشمن می‌جنگند که خبر ندارند دشمن اصلی در کنارشان و در واقع همرزم خودشان است.

    آمارهای رسمی دولت امریکا نشانگ آن است که از هر سه زن در ارتش امریکا یکی هدف تجاوز به عنف نظامیان قرار می‌گیرد. حتی در این مورد کتابی هم با عنوان "تجاوز به عنف دشمن خودی" داستان تکان دهنده زنان نظامی را شرح می دهد که قربانی سوء استفاده جنسی همقطاران امریکایی خود شده‌اند.

    یکی از فیلمسازان که سرگرم تهیه فیلمی در این خصوص است، می گوید: جرائم جنسی در ارتش امریکا به امری عادی تبدیل شده است. زیرا عاملان آن به ندرت تحت بازجویی و تعقیب قضایی قرار می‌گیرند. مرسدس گالگو گفت: "به علت اینکه زنانی که هدف تجاوز قرار می گیرند معمولا از طرف فرماندهان و رده های بالاتر ارتش تهدید می شوند جرات پیدا نمی کنند چنین مواردی را گزارش کنند."

    هم اکنون زنان پانزده درصد نیروهای ارتش امریکا را تشکیل می دهند. بسیاری از مطالعات نشان می دهد احتمال تجاوز به عنف به انها در مناطق جنگی حتی چهار برابر می شود. تجاوز جنسی در ارتش امریکا مشکلی است که روز به روز بدتر می‌شود.

    وزارت دفاع امریکا ، پنتاگون گزارش داده است موارد تجاوز به عنف در عراق و افغانستان در یک سال گذشته26 درصد افزایش داشته است. اما آمارهای واقعی بسیار بیشتر از این است، زیرا این آمار فقط با استناد به اظهارات کسانی که قربانی بوده‌اند تهیه شده است. کسانی که هدف تجاوز جنسی در ارتش امریکا قرار گرفته‌اند معتقدند که ارتش برای آنها ارزشی قائل نیست و از آنها فقط به عنوان یک ابزار استفاده می‌کند.

    پاسخحذف
  5. پایگاه اطلاع‌رسانی "ناو" متعلق به سازمان ملی زنان آمریکا می‌نویسد: با وجود تمام تلاش‌های گروه‌های مدافع زنان برای دفاع از حقوق زنان در آمریکا طی دو دهه اخیر، همچنان آمار خشونت علیه زنان و تجاوز جنسی به آنها سرسام‌آور است.
    به طور کلی زنان آمریکایی با تبعیض استخدامی، تبعیض در دریافت حقوق دستمزد، رفتار ناشایست در محیط کار در دوران بارداری، خشونت جنسی و سایر خشونت‌ها مواجه هستند.
    پایگاه اطلاع‌رسانی سازمان ملی زنان آمریکا (ناو) گزارش‌های جالب دیگری هم ارایه کرده است. به گزارش این پایگاه اطلاع‌‌رسانی در ایالات متحده زنان جوان کم‌درآمد در سنین بین 20 تا 24 سال بیشتر در معرض خشونت‌های خانگی و آزارهای جنسی قرار دارند و در هر 2 دقیقه یک نفر قربانی تجاوز می‌شود. از هر پنج دختر دانشجوی آمریکایی یک نفر مورد تجاوز قرار گرفته است و تنها کمتر از پنج درصد از این موارد به پلیس گزارش می‌شود.

    پاسخحذف
  6. پایگاه اطلاع‌رسانی "ساندویژن" در گزارشی با به تمسخر گرفتن ادعاهای آمریکا در خصوص نقض حقوق زنان در جوامع اسلامی می‌نویسد: سالانه بیش از 500 هزار تجاوز به زنان و دختران بالای 12 سال در آمریکا انجام می‌شود و تعداد سایر خشونت‌ها علیه این گروه از جامعه بیش از 8/3 میلیون مورد است.
    بنا بر گزارش فوق 20 تا 30 درصد زنانی که به به بخش اورژانس بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند آثار ضرب و شتم روی بدن خود دارند.

    پاسخحذف
  7. ناشناس های بالایی که یکنفر هستی
    برو خدا شفات بده تو همون ایران بمون بزن تو سر زنت یا اگه زنی بمون توسری نوش جونت
    همون احمدی نژاد برات خوبه عمله!!!!

    پاسخحذف
  8. واحد آمار دادگستری آمریکا به نشانی اینترنتی bjs.ojp.usdoj.gov در سال 2009 نشان داد که حدود 25 درصد از قتل زنان در این کشور در سال 2007 تا 2008 توسط زوج های آنان صورت گرفته در حالی که این آمار برای مردان 4 درصد است.

    یکی از پایگاه های اطلاع‌رسانی متعلق به سازمان ملی زنان آمریکا " ناو " : http://now.org

    پاسخحذف
  9. نمونه هائی از آزار جنسی و سوء رفتار معلمان زن آمریکائی با دانش آموزان پسر مدارس این کشور:

    ورلدنت ديلي به ذكر 20 نمونه پرداخته كه از روابط نامشروع و غيرقانوني ميان معلمان زن و شاگردان عموما كم سن و سال آمريكايي حكايت مي‌كند.

    استفني جيامبلوكا، نخستين معلم زن در سال 2006 است كه به دليل آزار جنسي و سو رفتار با دانش آموز 12 ساله‌اش،‌ با تكيه بر وجود يك نوار ويدئويي، دستگير و به دادگاه احضار شد.

    سخنگوي پليس متايري ايالت لوس‌آنجلس در تماسي با خبرنگاران اعلام كرد: "استفني جيامبلوكا"، معلم 24 ساله مدرسه جي.دي ميسلر در متايري لس‌آنجلس، به دليل آزار و اذيت‌هاي جنسي و سوءرفتارهاي غيراخلاقي كه از دانش آموزان 12 ساله خود داشته، دستگير و براي پيگيري‌هاي بيشتر در مورد جزييات اين پرونده به دادگاه خوانده شده است.

    نوار ويديوئي برخوردهاي سوال برانگيز سوءرفتارهاي جنسي "استفني" و شاگرد 12 ساله‌اش يكي از معتبرترين مدارك و شواهدي است كه پليس براي دستگيري وي در اختيار دارد.

    "جيامبلوكا"، در كنار "ريان مپس"، پرستار 18 ساله اين نوجوان 12 ساله، فضا و مكان را براي اين رفتار غيراخلاقي آماده كرده بودند.

    بر اساس گزارش مفصلي كه در نيو اورلئانز تايمز، از قول پليس به چاپ رسيده‌، "ريان مپس"، به عنوان پرستار اين پسربچه از مدت‌ها پيش با "استفني جيامبلوكا"، مراوداتي داشته و اين آشنايي نسبي باعث شد تا او به راحتي به اين معلم 24 ساله اجازه دهد تا وارد خانه شود.

    "استفني" در اعترافات خود ادعا كرده كه از مدت‌ها پيش قصد برقراري رابطه جنسي با دانش آموز خود را داشته است.

    "مپس" به محض ورود "استفني" به خانه، دور‌بيني را كه از مد‌ت‌ها پيش در اتاق نشيمن تعبيه كرده‌بود، روشن مي‌كند. معلم و دانش آموزش بعد از وارد شدن به خانه بلافاصله به سمت اتاق شخصي وي مي‌روند.....

    هيچ اطلاعاتي در مورد اينكه در فاصله رفت و بازگشت به اتاق نشيمن چه اتفاقي ميان آن دو افتاده، در دست نيست اما آن‌ها پس از مدتي دوباره به اتاق نشيمن يعني جايي كه "مپس"‌ انتظارشان را مي‌كشيد، بازگشتند. "مپس"، قرص آرام بخشي را كه از كيف زن برداشته بود، به نوجوان داد.

    "استفني" سپس با برقراري ارتباط با "مپس"، مقابل شاگردش او را نيز شريك يك رابطه نامشروع كرد. بر اساس اظهارات پليس، "مپس" با كمال ميل در اين برخورد جنسي با اين معلم همدست بوده‌است.

    پاسخحذف
  10. پايگاه اطلاع رساني ورلد نت‌ديلي، برخي از نمونه‌هاي جنجال برانگيز از برخوردها و سوء استفاده‌هاي جنسي كه در رابطه معلمان زن آمریکائی و شاگردانشان وجود داشته، منتشر كرده كه در زير بخشي از آنها آورده شده‌است.

    "آدريانه هاكت": وي به جرم ارتباط نامشروع با دانش آموز 16ساله خود در آپارتمان اجاره‌اي‌اش در هوستون، متهم شناخته شده‌است. "آدريانه"، اين آپارتمان را با نيت فراهم كردن مكاني براي روابط غيرقانوني خود اجاره كرده بود. اين پسر بچه 16 ساله در اعترافات خود، گواهي داده كه به همراه معلمش علاوه بر استعمال دخانيات، استفاده از ماري جوانا و نوشيدن نوشيدني‌هاي الكلي، روابط نامشروع نيز داشته‌است.

    "آمبر جنگينز" 31 ساله: در ابتدا تصور مي‌شد كه "جنگينز" به خاطر ارتباط جنسي كه با شاگرد 16 ساله خود داشته، به شدت مجازات شود اما دادگاه با قائل شدن تخفيف در مجازاتش، وي را از مواجه شدن با سختگيري‌هاي غيرقابل تحمل نجات داد. "آمبر"، در اعترافات خود، عنوان كرده بود كه عكس‌هاي برهنه و تحريك كننده از خودش را از طريق Email براي شاگرد سابقش ارسال مي‌كرده‌است. دادگاه بدون اينكه براي وي حكم زندان، در نظر بگيرد بعد از مدتي اتلاف وقت در اعلام گناهكار بودنش، به طور مشروط وي را آزاد كرد.

    "آمبر مارشال" 23 ساله: اين زن كه اهل شمال غربي ايالت ايندياناست، ادعا كرده چندين و چند رابطه نامشروع با دانش آموزان خود در دبيرستان هربورن برقرار كرده‌است. وي بعد از مدتي خود را به پليس معرفي كرده و اعتراف كرده كه بهتر از هركسي مي‌داند تمام مراودات غيراخلاقي و ارتباطات جنسي كه با دانش آموزان خود داشته، غير قانوني بوده‌اند.

    "آميرا سادي" 30 ساله: "آميرا" در اظهارات خود تاكيد داشته كه به هيچ وجه نمي‌دانسته برخوردهاي جنسي و ارتباطاتش نامناسب و يا ناشايست بوده‌اند. وي مدعي است كه براساس تحقيقات اينترنتي‌اش، موافقت يك فرد 16 ساله براي برقراري ارتباط جنسي دو طرفه، به كل اين مراودات جنبه قانوني و اخلاقي مي‌بخشد.

    "امي گايل‌ليلي" 36 ساله: وي كه به عنوان معلم و مربي سافت‌بال در دبيرستان لكانتو، مشغول به كار بوده، به خاطر روابط نامشروع، با يكي از دختران 15 ساله اين مدرسه، گناهكار شناخته شده‌است. قاضي پرونده هم‌جنس‌بازي "ليلي"، او را به سپري كردن زندان محكوم نكرد اما به 2 سال نظارت خانگي و همچنين بيش از 8 سال آزادي مشروط محكوم شد.

    "امي مك‌الني" 25 ساله: او نيز به خاطر ارتباطات جنسي نامشروع با دانش‌آموز 18 ساله خود متهم شناخته شد. اين معلم زبان اسپانيايي دبيرستان هربرون، پيش از اين به عنوان بانوي زيبايي تگزاس نيز انتخاب شده بود.

    قاضي پرونده وي، او را مستحق سپري كردن زندان ندانست؛ به ويژه آنكه تغيير در برخي قوانين ايالتي تمايل ارتباط‌هاي جنسي، پس از سن 17 سالگي به بعد براي غيرقانوني بودن يا نبودن اين برخوردها را به تصويب رساند.

    بر اساس قوانين ايالتي، وجود روابط جنسي ميان معلم و دانش‌آموز حتي اگر دانش‌آموز به سن قانوني رسيده باشد و توافق دو طرفه نيز ميان آن‌ها براي چنين رابطه‌اي وجود داشته باشد، منع شده‌است. چنانچه قرار بود به اين پرونده با سختگيري‌هاي خاص و بر اساس قوانين موجود حكمي داده شود، "امي مك‌الني"، دست كم 20 سال به زندان محكوم مي‌شد.

    پاسخحذف
  11. ادامه کامنت پیشین:

    "آنگلا كامر" 26 ساله: او معلم مدرسه راهنمايي تامپكينسويل، ايالت كنتاكي است. وي در اظهارات خود به عشقي كه ميان وي و دانش آموز 14 ساله‌اش وجود داشت، اعتراف كرده بود. "آنگلا"، پس از اينكه به خاطر ارتباطات جنسي نامشروعي كه با دانش آموزش در مكزيكوسيتي داشت، توسط پليس دستيگر شد، تاكيد كرد قصد داشته با اين نوجوان 14 ساله ازدواج كند.

    "آنجلا استيلواگ"، 24 ساله: "آنجلا"، به خاطر ارتباط نامشروع با نوجوان 14 ساله‌اي كه در مدرسه با او آشنا شده بود در آپارتمان شخصي‌اش، متهم شناخته شد. وي در آگوست سال 2004 به خاطر روابط تجاوزگرايانه گناهكار شناخته شد اما در دادگاه تجديدنظر كه در آگوست سال 2006 برگزار شد، تبرئه شد.

    "بث ريموند" 31 ساله: او معلم يك مدرسه خصوصي بود كه به خاطر برخوردهاي جنسي چندگانه و تجاوز به شاگردانش در جولاي 2001، به 18 ماه زندان محكوم شد.

    "بتاني شريل" 24 ساله: او عروس مدير مدرسه راهنمايي بود كه با ايجاد مزاحمت‌ براي دانش آموز 15 ساله‌اي متهم به سوءرفتار اجتماعي شده‌است. گزارش‌ها نشان مي‌دهد كه "شريل" علاوه بر ارتباط جنسي با اين نوجوان، پيام‌هاي متني را به صورت كد شده براي وي مي‌فرستاده‌است. پس از برملا شدن اين فاجعه اخلاقي، وي كه در مدرسه ابتدايي جفرسون مشغول به كار بود، از سمت خود استعفا داد. دادگاه نيز او را به 90 روز حبس و 2 سال آزادي مشروط محكوم كرد.

    "براندلي لين‌گونسالسگ" 27 ساله: وي به عنوان معلم مدرسه هوستون به همراه همسرش در دسامبر 2006، به خاطر تجاوز جنسي به دانش‌آموزان يك مدرسه ابتدايي دستگير شدند. داديارهاي دادگاه رسيدگي به اين پرونده ادعا كرده‌اند كه "گونسالس"، دانش‌آموز مورد نظر، را در يك تئاتر محلي ملاقات كرده و در همان مكان نيز با او مراودات جنسي برقرار كرد، پس از آن نيز در همان تئاتر محلي، با ديگر دانش‌آموزانش ارتباط داشته است.

    همسر "براندلي"، نيز به خاطر داشتن ارتباط جنسي با يك دختر نوجوان متهم شد.

    "كامئو پتچ" 29 ساله: وي به عنوان معلم‌يار در دبيرستان توئله، مشغول به تدريس بوده اما به خاطر گزارشاتي كه درباره برخوردهاي جنسي با يكي از دانش آموزان 17 ساله‌اش، دستگير شد. او و شاگردش، بعد از گفت‌وگوهاي متعددي كه در يك رستوران با هم داشتند و شماره تلفن‌هايشان رد و بدل كردند و مكان ملاقات‌هايشان را در محلي خارج از دبيرستان تعيين كردند. قاضي پرونده اين معلم 29 ساله، با وجود تمايل فوق‌العاده‌اي كه به زنداني كردن او داشت، نتوانست هيات ژوري را به محكوم كردن وي راضي كند.

    "كارون فلايفنگان" 50 ساله: گزارش‌ها حاكي از اين خبر بود كه يك معلم 50 ساله موسيقي با شاگرد 11 ساله‌اش ارتباط جنسي داشته و حتي با پدر اين پسر بچه نيز رابطه نامشروع برقرار كرده بود. پدر اين كودك 11 ساله در اعترافات خود آورده، همان زمانيكه "بيل كلينتون"، رئيس جمهوري سابق آمريكا، با "مونيكا لونيسكي"، در كاخ سفيد مراودات نامشروع داشته، او نيز با "فلانينگان" ارتباط داشته است. دادگاه ايالتي، در فوريه 2006، اين زن را به 5 سال زندان محكوم كرد.

    "كاري مك‌كاندس"، 29 ساله: وي كه معلم مطالعات اجتماعي در دبيرستان كولورادو بود در نوامبر 2006 به خاطر ارتباط جنسي با دانش آموز 17 ساله خود در جريان سفرهاي تفريحي مدرسه متهم شناخته و به دليل تجاوز جنسي به 12 سال زندان محكوم شد.

    "كتي همينوگائوس" 46 ساله: او به خاطر سوءاستفاده جنسي و تجاوز به دست كم 3 نفر از دانش آموزان خود در مدرسه راهنمايي فرگوسن، متهم شده‌است. او در اظهاراتش به خبرنگاران گفته، با عده‌اي از دوستانش شرايط را براي برقراري ارتباط جنسي با اين دانش آموزان كم سن و سال آماده مي‌كرده‌است.

    "سلست امريك" 32 ساله: پليس مدرسه ايالت اوهايو اعلام كرد، يكي از معلمان دبيرستان پس از ترتيب دادن يك ميهماني براي دانش آموزانش، يك نمايش كاملاً مبتذل را نيز نشان داد و در نهايت با عده‌اي از دانش‌آموزانش نيز مراودات نامشروع برقرار كرد. دادستان كل اين زن را محكوم به سوء استفاده رفتاري و جنايت، كرد.

    "كريستينا گالاگر" 26 ساله: "كريستينا گالاگر" زني از اهالي جرسي به خاطر سوءرفتار و تجاوز از سوي دادگاه نيوجرسي شمالي محكوم به پرداخت مبلغي بالغ بر يك هزار دلار و ثبت نامش براي تمام عمر در لیست متهمان جنسی كرد. وي نیز در اواخر سال 2004 با يك دانش آموز 17 ساله، ارتباط نامشروع برقرار كرد كه يكي ديگر از شاگردانش شاهد اين صحنه بود و اين موضوع را به مقامات گزارش داد.

    پاسخحذف
  12. "كريستين دورا" 39 ساله: وي در مدرسه نورماندي، در سنت لوئيس مشغول به كار بود. او در دسامبر 2005، با يكي از دانش آموزان 16 ساله‌اش درخانه شخصي‌ خود رابطه نامشروع برقرار كرد كه به همين دليل از مدرسه اخراج شده و براي مدت دو سال تحت نظارت بود.

    "كريستين اسكارلت" 36 ساله: "اسكارلت"، به عنوان معلم انگليسي دبيرستان استرونگسويل، در ايالت اوهايو، در نوامبر 2002 با "استيون براديگان"، كاپيتان 17 ساله تيم فوتبال به طور رسمي در سال روز تولد اين پسر ارتباط جنسي و روابط نامشروع برقرار كرد. پس از برملا شدن اين رابطه، "كريستين اسكارلت"، از كار بركنار شد اما هم‌چنان به روابط خود با "براديگال" ادامه داد. جالب اين است كه وي هيچ‌گاه در دادگاه جنايي محاكمه نشد

    "دارسي ايسون"، 32 ساله: "دارسي"، معلم دبيرستان اليزابت، در دسامبر 2006 به خاطر ارتباط جنسي با يك بازيكن فوتبال 17 ساله يك روز پس از طلاق از همسر سابقش دستگير شد. "ايسون" در اتاق هتل محل اقامتش درحالي‌ با اين نوجوان 17 ساله دستگير شد كه دو فرزند 8 و 4 ساله‌اش در همان اتاق در تخت خواب‌هايشان به خواب رفته بودند.

    پاسخحذف
  13. گزارش آماری منتشره سال 2006 در امریكا در خصوص افزایش آمار تجاوزات جنسی نشان می‌دهد: سالانه یكهزار و 500 كودك در آمریكا قربانی تجاوزات جنسی می‌شوند و این آماری است كه از كتابخانه انجمن پزشكی این كشور منتشر شده است.‌

    همچنین هر سال، بالغ بر 140 هزار مورد جراحت علیه كودكان در جریان تجاوزات جنسی به ثبت می‌رسد و در كل، سالانه رقم 7/1 میلیون تجاوز جنسی در سراسر آمریكا گزارش می‌شود.

    آمار نگران كننده دیگری حاكیست از هر 4 زن در آمریكای شمالی، یك تن، در دوران كودكی مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است.

    انجمن پزشكی آمریكا نیز در گزارش آماری خود آورده است: سالانه بیش از 2 میلیون مورد تجاوزات جنسی علیه كودكان و نیز غفلت و مسامحه در خصوص آنها صورت می‌گیرد؛ اما زمانی كه پای آمار مربوط به مرگ و میر به میان می‌آید، ارقام نگران كننده‌تر می‌شوند؛ چراكه سالانه یكهزار و 100 كودك آمریكایی دلیل شدت تجاوزات جنسی جان می‌سپرند و این رقم 6/1 مرگ در هر 100 هزار مرگ را تشكیل می‌دهد.

    گفتنی است طبق آمار، مردان آمریكایی نیز در این زمینه آسیب جدی دیده‌اند.

    بر اساس مطالعات صورت گرفته، حدودا از هر 7 مرد آمریكایی یك تن تا پیش از رسیدن به سن 18 سالگی مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرد.

    پاسخحذف
  14. "در ميان كشورهايي كه آمار تجاوزات جنسي را ارائه مي‌كنند"

    همین یک جمله در بین مهملات این احمق، گویای همه چیز است. نیست؟

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  15. حتی نهادهای رسمی و رسانه های معروف آمریکائی هم مهمل می گویند اگر برخلاف عقاید برخی باشد!
    احمق ، عمله و ... به این می گویند ادب البته به سبک آرش و دار و دسته اش!

    پاسخحذف
  16. پايگاه اطلاع رساني " چرخش يک پديده بين المللي " در گزارشي از وضعيت زندانهاي آمريکا نوشت، تجاوز به مردان در زندان هاي اين کشور روز به روز افزايش مي بايد و به صورت يک معضل بزرگ براي زندانيان به شمار مي رود.اين پايگاه اطلاع رساني افزود، امروزه کمتر کسي در جهان ديده مي شود که از مشکلات اعدام ها در زندان هاي آمريکا مطلبي نشنيده باشد و رسانه هاي جمعي نيز به طور مرتب ماجراي يک محکوم به مرگ را در زندان هاي اين کشور به اطلاع مي رساند که بعضي از اين محکومين به اعدام بيگناه هستند.

    به نوشته اين پايگاه اطلاع رساني هر چند از شمار متهمان بيگناه اين زندانها که به مرگ محکوم مي شوند اطلاع دقيقي در دست نيست، اما همان ميزاني که در نگاه افکار عمومي قرار دارد موج فاجعه را در اقيانوس حزن و اندوه صدها و ميليون ها زنداني ديگر در آمريکا به تلاطم در مي آورد.

    آمريکا با داشتن بيش از سه ميليون زنداني با توجه به ميزان جمعيت اين کشور در رده اول قرار دارد، هر چند که شمار زندانيان در کشور چين بيشتر از اين تعداد است ولي اين نکته نبايد فراموش شود که جمعيت اين کشور چهار برابر جمعيت آمريکا مي باشد.

    بنابراين گزارش، افزايش روز افزون و براساس آمارهاي موجود رشد 19 درصدي شمار زندانيان در زندان هاي فدرال و 89 درصد در زندان هاي دولتي آمريکا طي سالهاي گذشته موجب افزايش تراکم زندانيان در زندان هاي اين کشور شده که همين مساله معضلات فراواني را هم براي نهادهاي دولتي ذيربط و هم زندانيان ايجاد کرده است.

    بيش از 90 درصد زندانيان در آمريکا مردان هستند و نزديک به 44 درصد زندانيان را سياهپوستان ، 40 درصد را سفيد پوستان و مابقي از کشورهاي آمريکاي لاتين و کشورهاي آسيايي مثل هند تشکيل مي دهند.

    در اين گزارش همچنين آمده است که در پشت ديوارهاي زندان در آمريکا در واقع " دنياي تجاوز" ديده مي شود و بر اساس آمارهاي موجود 70 درصد زندانيان مورد خشونت هاي فيزيکي و جنسي قرار مي گيرند و نزديک به يکهزار باند جنايتکار شديدترين جنايات و خشونت هاي فيزيکي و جنسي را را در قبال ديگر زندانيان با قوميت هاي مختلف مرتکب مي شوند. تنش هاي نژادي متداول است و رواج فراوان قاچاق مواد مخدر که جنايت به حساب نمي آيد.

    در اين دنياي بسته که سازمان ديده بان حقوق بشر در تحقيقاتي با ذکر شواهد از زندان هاي سراسر آمريکا گزارشي ارايه کرده است، "تجاوز به مردان " به طور تکان دهنده مشاهده مي شود و تابوي خود را از دست داده است. در واقع يک برده داري در زندانهاي آمريکا وجود دارد و به عبارتي آدم ها در اينجا همانند برده ها و کفش و ديگر کالاها خريد و فروش مي شوند.

    سازمان ديده بان حقوق بشر در گزارشي اعلام کرد که 22 درصد زندانيان در آمريکا براي مشارکت در فعاليت هاي جنسي تحت شديدترين فشارهاي فيزيکي و روحي قرار مي گيرند و 50 درصد زندانيان دستکم براي يک بار مورد تجاوز جنسي و خشونت هاي غير اخلاقي فيزيکي قرار گرفته اند.

    بر اساس گزارشي که از سوي "روزنامه زندان " طبق پژوهش ديده بان حقوق بشر منتشر شده است، در تحقيقاتي که از زندان نبراسکا صورت گرفته بيش از 140 هزار زنداني مورد تجاوز جنسي و خشونت فيزيکي غير اخلاقي قرار گرفته اند و اين رقم حتي بيش از ميزان خشونت هاي جنسي در بيرون از زندان اين ايالت است.

    به نوشته اين پايگاه اطلاع رساني اشتباه است اگر باور داشته باشيم که در چنين شرايطي تجاوز به مردان ارتباطي با تفکر همجنسبازي و همجنسگرايي داشته باشد . بخش عمده افرادي که دست به تجاوز به مردان در زندان ها مي زنند علاقه مند به ارتباط با جنس مخالف مي باشند.

    افرادي که قرباني خشونت ها و تجاوز هاي جنسي به مردان در زندان هاي آمريکا مي شوند نيز همجنسگرا نيستند و علاقه شديدي به جنس مخالف دارند و نبايد اينگونه تعبير شود که اين افراد مشکل همجنسگرايي دارند و زندانياني که همجنسباز هستند خطر مورد تجاوز قرار گرفتنشان بمراتب بيشتر است و زمينه براي اينگونه ناهنجاري نسبت به ديگر زندانيان برايشان فراهم است.

    بيشتر زندانيان مرد که مورد تجاوز جنسي قرار می گیرند جوانان و سفيد پوستان هستند. يکي از زندانيان ايالت فلوريدا به عنوان يک هدف براي مسابقه مورد تجاوز جنسي قرار گرفته بود. جوانان سفيد پوست به دليل اينکه سن کمتر و در نتيجه تجربيات کمي از زندگي دارند و شرايط فيزيکي شان نيز متفاوت با افراد سن بالا مي باشد بيشتر در معرض خطر تجاوز جنسي قرار دارند.

    پاسخحذف
  17. بنا به گزارش روزنامه آمریکایی هافینگتون‌پست یک گروه حقوق بشر مستقر در آمریکا در گزارشی اعلام کرد که دولت آمریکا برای جلوگیری از آزار جنسی مهاجران زن در این کشور، نیاز به انجام اقدامات و تدابیر محافظتی بیشتری دارد.
    "مگان روهد " محقق حقوق بشر در این گروه حقوق بشری در خصوص تعداد آزارهای جنسی صورت گرفته در زندان‌های مهاجران خارجی در آمریکا می‌گوید: وقایع و موضوعاتی که ما از آن مطلع هستیم در واقع می‌تواند مانند کوه یخی باشد که تنها قسمتی از آن بیرون است چرا که افرادی که قربانی این خشونت‌ها شده‌اند، در بسیاری از اوقات به کشور خود بازگردانده شده‌اند.
    بر اساس این گزارشها، سازمان گمرکات و مهاجرت آمریکا در مواردی حتی از صدور دستورات قانونی الزام‌آور برای بررسی شرایط بازداشت‌شدگان امتناع کرده است.
    وی در ادامه می‌افزاید: ما فورا نیازمند آنیم که ایالات متحده، سیستم خود در زمینه دریافت گزارشات از آزار زندانیان و انتشار شفاف آنان به منظور تمرکز بر مشکل را بهبود بخشد.
    ر گزارش 24 صفحه‌ای این سازمان حقوق بشر با اعلام اینکه تعداد تجاوزها و آزارهای جنسی که در بازداشت‌گاهها روی می‌دهد ناشناخته است، گزارش‌هایی از آزار جنسی زندانیان زن مهاجر از سال 2003 تاکنون نیز ذکر شده است.
    به طور مثال در یکی از آنها و در سال 2008 پنج زن که در بندر "ایزابل " در تگزاس دستگیر شده بودند، مورد تجاوز جنسی قرار گرفته‌اند. در گزارش این سازمان آمده است که در این پرونده، نگهبانان زندان وارد سلول هر کدام از این زن‌ها شده و با اعلام اینکه که تحت آموزش‌های پزشکان فعالیت می‌کنند، به این زنان تجاوز کرد‌ه‌اند.
    بر اساس این گزارشها، تجاوز به یک قربانی قاچاق انسان در زندان فلوریدا در سال 2007 از جمله موارد افشا شده در این زمینه بوده است.

    پاسخحذف
  18. "حتی نهادهای رسمی و رسانه های معروف آمریکائی هم مهمل می گویند اگر برخلاف عقاید برخی باشد!"

    "نهاد رسمی و رسانه معروف" آمریکایی؟؟??? LMAO. وقتی می گویم مهملات و تو را احمق خطاب میکنم دلیل دارد، احمق جان.

    محض اطلاع خوانندگان (و نه شما احمق نه چندان محترم که بعید است سواد کافی برای فهمیدن جملات بعدی را داشته باشی) باید عرض کنم، یکی از این "نهادهای رسمی و رسانه های معروف" که اراجیفشان را آب و تاب فراوان و با غلط های متعدد ترجمه ای از یک جایی کپی پیست کردی (بدون اینکه لینک مراجع اصلی و مترجم های احمق اولیه را بیاوری یا حتی از رویشان یکبار بخوانی که 1998 را 8991 ننویسی --ای کودن!--) WorldNetDaily نام دارد که صاحبش یک عرب زاده است و به هیچ وجه رسمی و معروف نیست و به انتشار دروغ و کذب (libel) شهرت فراوان دارد.

    آخرین دست گلش به راه انداختن و دامن زدن به شایعه مضحک "در آمریکا متولد نشدن اوباما بود" (LOL) که در پوزش زدند و long-form BC پرزیدنت را با وجود منع قانونی استخراج کردند تا از مهمل گویی حداقل در این باب دست بردارد. این فرد چنان به گه خوردن افتاد که حاضر شد به آن جایی که سند تولد را ارایه داده چند هزار دلار کمک کند.

    "احمق ، عمله و ... به این می گویند ادب البته به سبک آرش و دار و دسته اش!"

    ای احمق! ای کودن! آیا ممکن است این یک جمله--یا شاید هم دوجمله نمیدانم-- را برای من به فارسی ترجمه کنی؟ مثلا توهین خواستی بکنی؟! تو که حتی یک خط فارسی بدون غلط از خودت نمی توانی بنویسی اینجا چه زری میزنی؟

    ضمنا این جمله تاریخی باز هم ارزش تکرار دارد:

    "در ميان كشورهايي كه >>آمار<< تجاوزات جنسي را >>ارائه<< >>مي‌كنند<<"

    من همیشه از ضایع کردن افراد احمق خیلی لذت می برم. با توجه به اینکه این کار بسیار راحت می باشد، بسیار خوشحال می شوم که این طرف ها بیشتر بیایی ...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  19. "حتی نهادهای رسمی و رسانه های معروف آمریکائی هم مهمل می گویند اگر برخلاف عقاید برخی باشد!"

    "نهاد رسمی و رسانه معروف" آمریکایی؟؟??? LMAO. وقتی می گویم مهملات و تو را احمق خطاب میکنم دلیل دارد، احمق جان.

    محض اطلاع خوانندگان (و نه شما احمق نه چندان محترم که بعید است سواد کافی برای فهمیدن جملات بعدی را داشته باشی) باید عرض کنم، یکی از این "نهادهای رسمی و رسانه های معروف" که اراجیفشان را آب و تاب فراوان و با غلط های متعدد ترجمه ای از یک جایی کپی پیست کردی (بدون اینکه لینک مراجع اصلی و مترجم های احمق اولیه را بیاوری یا حتی از رویشان یکبار بخوانی که 1998 را 8991 ننویسی --ای کودن!--) WorldNetDaily نام دارد که صاحبش یک عرب زاده است و به هیچ وجه رسمی و معروف نیست و به انتشار دروغ و کذب (libel) شهرت فراوان دارد.

    آخرین دست گلش به راه انداختن و دامن زدن به شایعه مضحک "در آمریکا متولد نشدن اوباما بود" (LOL) که در پوزش زدند و long-form BC پرزیدنت را با وجود منع قانونی استخراج کردند تا از مهمل گویی حداقل در این باب دست بردارد. این فرد چنان به گه خوردن افتاد که حاضر شد به آن جایی که سند تولد را ارایه داده چند هزار دلار کمک کند.

    "احمق ، عمله و ... به این می گویند ادب البته به سبک آرش و دار و دسته اش!"

    ای احمق! ای کودن! آیا ممکن است این یک جمله--یا شاید هم دوجمله نمیدانم-- را برای من به فارسی ترجمه کنی؟ مثلا توهین خواستی بکنی؟! تو که حتی یک خط فارسی بدون غلط از خودت نمی توانی بنویسی اینجا چه زری میزنی؟

    ضمنا این جمله تاریخی باز هم ارزش تکرار دارد:

    "در ميان كشورهايي كه >>آمار<< تجاوزات جنسي را >>ارائه<< >>مي‌كنند<<"

    من همیشه از ضایع کردن افراد احمق خیلی لذت می برم. با توجه به اینکه این کار بسیار راحت می باشد، بسیار خوشحال می شوم که این طرف ها بیشتر بیایی ...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  20. "حتی نهادهای رسمی و رسانه های معروف آمریکائی هم مهمل می گویند اگر برخلاف عقاید برخی باشد!"

    "نهاد رسمی و رسانه معروف" آمریکایی؟؟??? LMAO. وقتی می گویم مهملات و تو را احمق خطاب میکنم دلیل دارد، احمق جان.

    محض اطلاع خوانندگان (و نه شما احمق نه چندان محترم که بعید است سواد کافی برای فهمیدن جملات بعدی را داشته باشی) باید عرض کنم، یکی از این "نهادهای رسمی و رسانه های معروف" که اراجیفشان را آب و تاب فراوان و با غلط های متعدد ترجمه ای از یک جایی کپی پیست کردی (بدون اینکه لینک مراجع اصلی و مترجم های احمق اولیه را بیاوری یا حتی از رویشان یکبار بخوانی که 1998 را 8991 ننویسی --ای کودن!--) WorldNetDaily نام دارد که صاحبش یک عرب زاده است و به هیچ وجه رسمی و معروف نیست و به انتشار دروغ و کذب (libel) شهرت فراوان دارد.

    آخرین دست گلش به راه انداختن و دامن زدن به شایعه مضحک "در آمریکا متولد نشدن اوباما بود" (LOL) که در پوزش زدند و long-form BC پرزیدنت را با وجود منع قانونی استخراج کردند تا از مهمل گویی حداقل در این باب دست بردارد. این فرد چنان به گه خوردن افتاد که حاضر شد به آن جایی که سند تولد را ارایه داده چند هزار دلار کمک کند.

    "احمق ، عمله و ... به این می گویند ادب البته به سبک آرش و دار و دسته اش!"

    ای احمق! ای کودن! آیا ممکن است این یک جمله--یا شاید هم دوجمله نمیدانم-- را برای من به فارسی ترجمه کنی؟ مثلا توهین خواستی بکنی؟! تو که حتی یک خط فارسی بدون غلط از خودت نمی توانی بنویسی اینجا چه زری میزنی؟

    ضمنا این جمله تاریخی باز هم ارزش تکرار دارد:

    "در ميان كشورهايي كه >>آمار<< تجاوزات جنسي را >>ارائه<< >>مي‌كنند<<"

    من همیشه از ضایع کردن افراد احمق خیلی لذت می برم. با توجه به اینکه این کار بسیار راحت می باشد، بسیار خوشحال می شوم که این طرف ها بیشتر بیایی ...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  21. "حتی نهادهای رسمی و رسانه های معروف آمریکائی هم مهمل می گویند اگر برخلاف عقاید برخی باشد!"

    "نهاد رسمی و رسانه معروف" آمریکایی؟؟??? LMAO. وقتی می گویم مهملات و تو را احمق خطاب میکنم دلیل دارد، احمق جان.

    محض اطلاع خوانندگان (و نه شما احمق نه چندان محترم که بعید است سواد کافی برای فهمیدن جملات بعدی را داشته باشی) باید عرض کنم، یکی از این "نهادهای رسمی و رسانه های معروف" که اراجیفشان را آب و تاب فراوان و با غلط های متعدد ترجمه ای از یک جایی کپی پیست کردی (بدون اینکه لینک مراجع اصلی و مترجم های احمق اولیه را بیاوری یا حتی از رویشان یکبار بخوانی که 1998 را 8991 ننویسی --ای کودن!--) WorldNetDaily نام دارد که صاحبش یک عرب زاده است و به هیچ وجه رسمی و معروف نیست و به انتشار دروغ و کذب (libel) شهرت فراوان دارد.

    آخرین دست گلش به راه انداختن و دامن زدن به شایعه مضحک "در آمریکا متولد نشدن اوباما بود" (LOL) که در پوزش زدند و long-form BC پرزیدنت را با وجود منع قانونی استخراج کردند تا از مهمل گویی حداقل در این باب دست بردارد. این فرد چنان به گه خوردن افتاد که حاضر شد به آن جایی که سند تولد را ارایه داده چند هزار دلار کمک کند.

    "احمق ، عمله و ... به این می گویند ادب البته به سبک آرش و دار و دسته اش!"

    ای احمق! ای کودن! آیا ممکن است این یک جمله--یا شاید هم دوجمله نمیدانم-- را برای من به فارسی ترجمه کنی؟ مثلا توهین خواستی بکنی؟! تو که حتی یک خط فارسی بدون غلط از خودت نمی توانی بنویسی اینجا چه زری میزنی؟

    ضمنا این جمله تاریخی باز هم ارزش تکرار دارد:

    "در ميان كشورهايي كه >>آمار<< تجاوزات جنسي را >>ارائه<< >>مي‌كنند<<"

    من همیشه از ضایع کردن افراد احمق خیلی لذت می برم. با توجه به اینکه این کار بسیار راحت می باشد، بسیار خوشحال می شوم که این طرف ها بیشتر بیایی ...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  22. سلام .مطلبت خيلي جالب بود .براي ان ناشناس بالايي هم كه زحمت كشيده و مطالب رو جمع اوري كرده و نوشته بايد بگم .هر جامعه اي مشكلات خودشو داره .ولي طرز برخوردش با اون مهمه .به نظر مياد جامعه امريكايي مشكلات رو مي بينه و انها را ترميم مي كنه و روش بهتري را با گذشت زمان پيدا مي كنه .در برخورد با سياه پوست ها .هم جنس بازها و ...مي بيبنيم كه چقدر در اين مدت رفتارهاي مدني بهتري با انها صورت گرفته .يك مورد خيلي مهم و خوب هم در امريكا كه ناشناس كلا استدلالش را برپايه اون قرار داده اينه كه اطلاعات مخفي نمي شه . مشكلات مطرح مي شه تا راه حلي براش پيدا بشه .و من از ايشون جدا مي خوام كه عين همين امار را از روسيه و چين و كره شمالي پيدا كنند و اينجا بنويسند ...كه بعيد مي دونم قادر به اين كار باشند . چون جوامع اونها مشكلاتشون را سانسور و مخفي مي كنند .سيما از تهران

    پاسخحذف
  23. به سیمای عزیز:

    نظام های حکومتی روسیه ، چین و کره شمالی سنخیتی با هم ندارند. نظام حکومتی روسیه مدتهاست که دیگر کمونیستی نیست. چین از لحاظ سیاسی همچنان تک حزبی است ولی از لحاظ اقتصادی- فرهنگی تنها عنوان کمونیستی را یدک می کشد. کره شمالی همچنان یک کشور کمابیش کمونیستی است. از لحاظ بسته بودن فضا در عرصه های مختلف سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی هم این سه کشور با هم قابل مقایسه نیستند. ضمن اینکه در اینجا کسی از جامعه و حکومت مثلا کره شمالی دفاع نکرده است که من بخواهم به وی پاسخ دهم. بعلاوه طرفداران معدود این کشور هم معمولا مشکلاتی را که در این کشور وجود دارد انکار نمی کنند و مثلا نمی گویند اینکه هزاران نفر در این کشور بخاطر فقر غذائی و قحطی مرده اند دروغ است! حتی دولت این کشور هم به آن معترف است. اگر هم بخواهیم در مواردی مقایسه کنیم مثلا مطابق آمار جهانی شمار زندانیان در ایالات متحده آمریکا ( با توجه به تعداد جمعیتش )از هر کشور دیگری بیشتر است.

    بهBane :

    تو ناآگاه تر ، بی سوادتر ، حقیرتر و قابل ترحم تر از آنی هستی که از فحاشی هایت خشمگین شوم.

    پاسخحذف
  24. ما دولتمان در زندان رسمی به زندانی ها تجاوز می کند دیگر خودت ببین در ایران چه خبر است! شاید از هر ده زنی که در ایران زندگی می کند حداقل نه نفر آنها به نوعی در خیابان, محل کار و یا حتی فامیل و خانواده مورد تعرض و یا سوء استفاده جنسی قرار گرفته اند. شاید اگر این آمارها برای ایران هم وجود داشت کسی به درد زنان ایرانی هم می رسید.

    پاسخحذف
  25. من مطمئن هستم اگر ایران, افغانستان و یا پاکستان آمار درست و حسابی داشتند در صدر این جدول قرار می گرفتند.

    UN Statistics

    This list indicates the number of, and per capita cases of recorded rape. It does not include cases of rape which go unreported, or which are not recorded.[16] Nor does it specify whether recorded means reported, brought to trial, or convicted. Nor does it take the different definition of rape around the world into account.
    Country 2008 Count 2009 Count 2008 Rate / 100,000 2009 Rate / 100,000
    Argentina 3,276 8.3
    Armenia 8 19 0.3 0.6
    Azerbaijan 34 25 0.4 0.3
    Bahrain 21 36 2.8 4.6
    Belarus 336 240 3.5 2.5
    Belgium 3,111 2,786 29.5 26.3
    Bulgaria 225 262 2.9 3.5
    Cameroon 447 2.4
    Canada 528 491 1.6 1.5
    Chile 1,980 2,233 11.9 13.3
    Croatia 162 188 3.7 4.3
    Cyprus 19 34 2.2 3.9
    Czech Republic 637 529 6.2 5.1
    Denmark 492 396 9.0 7.3
    Egypt 63 87 0.1 0.1
    Estonia 122 160 9.1 11.9
    Finland 739 915 14.0 17.2
    France 10,132 10,277 16.4 16.6
    Germany 7,511 7,292 9.1 8.9
    Greece 218 2.0
    Guinea 92 1.0
    Hungary 468 489 4.7 4.9
    Iceland 87 68 28.2 21.6
    Israel 1,270 1,243 18.3 17.6
    Japan 1,766 1,582 1.4 1.2
    Kazakhstan 1,518 1,298 9.9 8.4
    Kenya 876 735 2.3 1.9
    Kyrgyzstan 300 303 5.6 5.6
    Latvia 93 100 4.1 4.4
    Lesotho 1,797 1,878 88.4 91.6
    Liechtenstein 1 3 2.8 8.4
    Lithuania 200 164 6.0 4.9
    Luxembourg 44 57 9.3 11.9
    Maldives 5 9 1.7 3.0
    Malta 10 19 2.5 4.7
    Mauritius 77 69 6.1 5.4
    Mongolia 355 354 13.6 13.4
    Morocco 1,215 1,130 3.9 3.6
    New Zealand 1,314 1,308 31.3 30.9
    Norway 945 944 20.0 19.8
    Oman 132 183 4.8 6.6
    Philippines 2,409 2,585 2.7 2.9
    Poland 1,827 1,611 4.8 4.2
    Portugal 305 317 2.9 3.0
    Republic of Moldova 231 262 6.3 7.2
    Romania 1,047 1,016 4.9 4.8
    Russian Federation 7,038 6,208 5.0 4.4
    Sierra Leone 135 79 2.5 1.4
    Slovakia 182 152 3.4 2.8
    Slovenia 97 57 4.8 2.8
    Solomon Islands 61 56 12.2 11.0
    Spain 2,530 2,437 5.7 5.5
    Sudan 1,189 2.9
    Sweden* 4,269 4,901 46.6 53.2
    Switzerland 648 612 8.6 8.1
    Syrian Arab Republic 125 156 0.6 0.7
    Turkey 1,148 1,071 1.6 1.4
    Uganda 599 1,536 2.0 4.9
    Ukraine 878 880 1.9 1.9
    United Kingdom (England and Wales) 12,637 13,093 23.4 24.1
    United Kingdom (Northern Ireland) 422 396 24.0 22.3
    United States of America 90,427 89,000 29.3 28.6
    Zimbabwe 4,762 3,186 38.3 25.6

    پاسخحذف
  26. چون لیست به هم ریخته خودتان از لینک زیر بخوانید
    http://en.wikipedia.org/wiki/Rape_statistics

    پاسخحذف
  27. پیشنهاد کیهان برای مقابله با تحریم بنزین هواپیماهای ایرانی: به فرودگاه ها و دفاتر شرکت های هواپیمایی آمریکایی و اروپایی حمله کنید

    بخشی از نوشته شریعتمداری در شماره امروز کیهان، سه شنبه، در پی می آید:

    1- «به عنوان يك مسلمان مصري از خودم خجالت كشيدم، كاش در اين احساس غرور لذت بخش با شما شريك بودم. ترديدي ندارم كه ملت مسلمان و انقلابي مصر به من اين اجازه را مي دهند كه از قول آنها بگويم در اين ماجرا كنار ملت بزرگ ايران خواهيم بود. به زودي مي بينيد كه درس پشيمان كننده اي به آمريكا و اروپا مي دهيم».

    مطلب فوق، بخشي از گفت وگوي يك مسافر مصري عازم ايران است كه دو هفته قبل با يكي از دوستان نگارنده در فرودگاه فرانكفورت آلمان در ميان گذاشته بود. دوست نگارنده نيز كه در پايان «فرصت مطالعاتي» خود با اين مسافر مصري همسفر بود، مي گفت (نقل به مضمون):

    «وقتي مسافران پرواز هواپيمايي جمهوري اسلامي ايران در صندلي هاي خود جاي گرفتند، خلبان اعلام كرد كه به علت تحريم آمريكا، شركت هاي نفتي طرف قرارداد فرودگاههاي اروپايي از تحويل سوخت به «ايران اير» خودداري مي كنند و توضيح داد كه براي سوختگيري بايد به فرودگاه «كيف» در اوكراين پرواز كرده و پس از تحويل سوخت، به تهران پرواز كنيم. در اين هنگام يك مرد جوان مصري، حدود 35 ساله، كه در صندلي پشت سر من نشسته بود از مسافر كناري خود پرسيد كه آيا انگليسي مي داند؟ و پس از آن كه جواب منفي شنيد، با او سر صحبت را باز كردم.

    جاي خود را با همسفر كناري من عوض كرد و بي مقدمه گفت؛ از اين كه آمريكا و اروپا دشمنان سرسخت شما هستند چه احساسي داريد؟ در پاسخ گفتم؛ شما آمريكا و اروپا را چگونه مي بينيد؟ گفت؛ منفورترين حكومت هاي روي زمين. قاتل مردم فلسطين، غارتگر ثروت و ذخاير ملت هاي مسلمان، برده دار، كثيف، خونخوار و مجموعه اي از همه زشتي ها و بدي ها كه تاكنون شناخته ام. و اگر چنين نبود و دهها سال در مصر و ساير كشورهاي اسلامي، طعم تلخ ظلم و ستم آنها را نچشيده بوديم كه امروزه يكپارچه عليه ديكتاتورهاي دست نشانده آنها قيام نمي كرديم»

    پرسيدم؛ امام خميني را مي شناسي؟ گفت؛ چه كسي است كه او را نشناسد؟

    گفتم؛ ايشان مي فرمودند، اگر آمريكا و اسرائيل از شما راضي باشند بايد در هويت خود ترديد كنيد.

    گفت؛ اين سخن امام را شنيده ام.

    گفتم؛ بنابراين، پاسخ سوال خود را مي دانيد. مسلمان مصري گفت؛ دشمني آمريكا و اروپا با ايران، براي مردم ايران افتخار آميز است. ايران حق بزرگي بر گردن ما دارد. اگر ايستادگي و مقاومت ايران نبود، امروز از حماس و حزب الله خبري نبود و انقلاب هاي اسلامي و مردمي در مصر و تونس و ليبي و يمن پديد نمي آمد.

    مدت زيادي با هم گفت وگو داشتيم. مي گفت؛ آن روز جمعه كه آيت الله خامنه اي در نمازجمعه تهران خطاب به مردم مصر خطبه خواند من در قاهره بودم.

    بعدازظهر همان روز بخش هايي از پيام ايشان را روي تلفن همراه خود ديدم و اين پيام با سرعتي حيرت انگيز در تمامي سطح قاهره منتشر شد.

    پرسيد به نظر شما براي مقابله با اين اقدام ضدانساني آمريكا و اروپا چه كاري از ما ساخته است؟

    گفتم؛ چه مي دانم؟ گفت؛ به دفاتر شركت هاي هواپيمايي آمريكايي و اروپايي حمله ور مي شويم و عرصه را بر اين شركت ها تنگ مي كنيم.

    بعد لبخندي زد و پرسيد؛ موافقي؟ پاسخ دادم؛ چرا نه؟! .....

    پاسخحذف
  28. در بخش نظرات چند پست قبل کامنتی آمده بود که تکرار آن در اینجا بد نیست:

    http://www.time.com/time/nation/article/0,8599,2080607,00.html

    نتیجه نظرسنجی جدید و نسبتا گسترده مجله تایم به همراهی کمپانی اسپن از مردم آمریکا:

    شصت و هشت درصد شرکت‌کنندگان این نظرسنجی گفته‌اند که آمریکا در ده سال گذشته روند رو به سقوط داشته است.

    هشتاد و سه درصد معتقدند که آمریکا در دهه آینده باید به مسائل داخلی‌اش توجه کند و نه خارجی و بین‌المللی.

    چهل و هفت درصد از پاسخ‌دهندگان این نظرسنجی، معتقدند که دهه‌ گذشته جزو بدترین دهه‌های صد سال اخیر آمریکا بوده، سی و دو درصد گفته‌اند تقریبا مثل گذشته بوده و سیزده درصد هم گفته اند یکی از بهترین‌ها بوده است.

    در پاسخ به این پرسش که «آیا بزرگ‌ترین تهدید برای ثبات آمریکا در دراز مدت از داخل آمریکا است؟»، شصت و شش درصد پاسخ مثبت داده و بیست و هفت درصد گفته اند از خارج از آمریکا.

    در مورد وضعیت کنونی کودکان آمریکایی، پنجاه و دو درصد از مردم معتقدند کودکان امروز آمریکا، اوضاعشان در آمریکا بدتر از نسل فعلی خواهد بود. بیست و نه درصد معتقدند بهتر است و یازده درصد می‌گویند مشابه نسل فعلی است.

    پاسخحذف
  29. قائم مقام دبیرکل ستادمبارزه با مواد مخدر از نصب خودپرداز سرنگ در مناطق آسیب پذیر تهران خبر داد و گفت: اجرای این طرح سبب کاهش ایدز در میان معتادان تزریقی شده است.

    طاها طاهری در گفتگو با مهر اظهار داشت: دستگاه خودپرداز سرنگ در محله هایی که آسیب اجتماعی بالا است نصب و مورد استفاده معتادان تزریقی و جامعه هدف قرار می گیرد. هر محله ای که تعداد معتادان بالا باشد یا به دستگاه نیاز داشته باشد بلافاصله در آن محل دستگاه خودپرداز سرنگ نصب می شود.

    وی ادامه داد: نظارت و توزیع سرنگ بر عهده بهزیستی است و این سازمان کار نصب و توزیع را برعهده دارد.

    قائم مقام دبیرکل ستاد مبارزه با مواد مخدر با اعلام دستیابی به اهداف اجرای این طرح گفت: مهمترین هدف از نصب این خودپردازها جلوگیری از شیوع ایدز و بیماری های واگیر دار بود که خوشبختانه به این هدف دست یافتیم. همچنین طبق بررسی های صورت گرفته میزان شیوع ایدز در مناطق داری خودپرداز سرنگ به شدت کاهش یافته است.

    پاسخحذف
  30. جوزف‏ای. استیگلیتز ـJoseph E Stiglitz استاد دانشگاه کلمبیا و برنده‌ی جایزه‌ی نوبل اقتصاد در مقاله‌ای با نام "زیان‌های سرمایه‌داری بی‌قاعده" که در الجزیره منتشر شده به بیان دیدگاه‌های خود در خصوص بحران اقتصادی جهان پرداخته است.

    طی چند سال گذشته یک ایدئولوژی قدرتمند یعنی اعتقاد به بازارهای آزاد و نامحدود، جهان را در لبه‌ی پرتگاه قرار داده است. حتی در روزهای اوج بهره‌مندی،از اوایل سال 1980 تا 2007میلادی، سرمایه‌داری بی‌قاعده‌ی آمریکایی، تنها برای ثروتمندان کشورهای ثروتمند سودبخش بود، البته لازم به یادآوری است‏که در طی دوران تسلط 30 ساله‌ی این ایدئولوژی غالب آمریکایی متوجه شدند که درآمد سالانه‌ی آن‌ها کاهش می‌یابد و به سوی رکود پیش می‌رود. افزون بر این رشداقتصادی در ایالات‏متحده پایدار نیست. با کاهش درآمد ملی‏آمریکا، رشداقتصادی می‌تواند تنها از راه مصرف روز افزون بدهی‌های مالی حاصل شود. بنده هم مانند دیگران امیدوار بودم که بحران اقتصادی تا حدودی به آمریکایی‌ها (و دیگران) نیاز بیش‌تر به مساوات، نظم بیش‌تر و تعادل بهتر میان بازار و دولت را بیاموزد.

    افسوس که به هیچ‏وجه این اتفاق نیفتاد! برعکس، احیای مجدد برنامه‌های اقتصادی جناح راست که مانند همیشه برخاسته از ایدئولوژی و منافع خاص می‌باشد بار دیگر اقتصاد جهانی را تهدید می‌کند و یا حداقل اقتصادهای اروپا و آمریکا را که مهد این گونه عقاید هستند، تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. تجدید حیات جناح راست در ایالات متحده که طرف‏داران آن آشکارا به دنبال لغو قوانین اولیّه‌ی ریاضیات و اقتصاد هستند، تهدید بزرگی محسوب می‌شود یعنی در نهایت عدم پرداخت بدهی ملی. اگر مجلس هزینه‌هایی را تصویب کند که از میزان درآمد دولت بیش‌تر باشد نتیجه‌ی آن کسر بودجه خواهد بود که نیازمند کمک‏مالی است. به جای آن‏که میان مخارج دولت و هزینه‌های حاصل از مالیات‌ها تعادل برقرار کند؛ ‌تلاش می‌کند تا با استفاده از یک ضربه‌ی سنگین و کارساز، از افزایش بدهی‌های ملی جلوگیری کرده و مخارج را به سختی در حد مالیات‌ها نگه دارد.

    این سؤال مطرح می‌شود که، کدام هزینه‌ها در اولویت قرار دارند و اگر بهره‌ی بدهی‌های ملی پرداخت شود ناتوانی دولت قادر به موقع بدهی‌ها نیست. افزون بر این کاهش مجدد مخارج حال حاضر، درمیان بحران جاری که زاده‌ی ایدئولوژی بازار آزاد است، بدون‏شک به تمدید رکود اقتصادی می‌انجامد. دهه‌ی گذشته در بحبوحه‌ی رونق اقتصادی ایالات‏متحده با چنان مازاد بزرگی مواجه شد که گویی تمام بدهی‌های ملی پرداخت خواهد شد.

    پاسخحذف
  31. کاهش مالیات‌های غیرقابل پرداخت و جنگ‌ها که خود یک بحران واقعی محسوب می‌شوند و افزایش شدید هزینه‌های خدمات بهداشتی – که تا حدی توسط دولت جورج‏بوش برای دادن اختیار تام به شرکت‌های داروسازی برای تعیین قیمت، حتی با وجود به خطرافتادن پول دولت ایجاد شد – افزایش کسری در بودجه‌ی بی‌سابقه‌ی دوران قبل را موجب شد. درمان کسر بودجه‌ی ایالات متحده ارتباط مستقیمی با پویا کردن اقتصاد، پایان جنگ‌های احمقانه، مهار هزینه‌های جنگ، دارو و افزایش مالیات، حداقل برای افراد ثروتمند دارد، امّا جناح راست هیچ‏یک از این موارد را مدنظر قرار نمی‌دهد و برعکس برای شرکت‌ها و ثروتمندان مالیات را کم می‌کند و افزون بر موارد ذکرشده کاهش هزینه در سرمایه‏گذاری و امنیّت‏اجتماعی را نیز باید ذکر کرد که از سوی این جناح اعمال شده و آینده‌ی اقتصادی آمریکا را به خطر می‌اندازد و آن‌چه از قرارداد اجتماعی باقی مانده را نابود می‌سازد. در ضمن بخش مالی ایالات‏متحده برای رهایی خود از قوانین، به شدت به لابی‌گری روی آورده است تا بتواند مجدد به دوران بی‌تفاوتی و بی‌خیالی بی حد و حصر خویش بازگردد اما اوضاع در اروپا کمی بهتر است.

    درمان امروز اروپا، که در یونان و سایر کشورهای درگیر بحران اعمال شده، روش قدیمی ریاضت‏اقتصادی و خصوصی‏سازی است که به فقر بیش‌تر این کشورها می‏انجامد. این درمان در آسیای شرقی و آمریکای‏لاتین و جاهای دیگر کارگر واقع نشد و در اروپا نیز وضع به همین منوال خواهد بود. در واقع ثابت شده‏که، این راه‏کار در ایرلند، لتونی و یونان بی‌حاصل بوده است. گرچه راه دیگری نیز وجود دارد.

    استراتژی رشداقتصادی که توسط اتحادیه‌ی اروپا و صندوق بین‌المللی پول حمایت می‌شود. رشد را به درجه‌ای می‌رساند که می‌توان اطمینان یافت یونان بدهی‌های خویش را بازپرداخت ‌کند، نرخ بهره‏ کاهش ‌یابد و برای سرمایه‌گذاری در جهت بهبود رشد، فضای مالی کافی ایجاد ‌شود. رشد به خودی خود درآمدهای مالیاتی را افزایش و نیاز به هزینه‌های اجتماعی را هم‌چون مزایای بیکاری کاهش می‌دهد و تضمین کننده‌ی رشد بیش‌تر است.

    باعث تأسف است که بازارهای مالی و اقتصاددانان جناح راست مشکل را کاملاً وارونه دریافته‌اند. آن‌ها معتقدندکه؛ ریاضت اقتصادی اعتبار می‌آفریند که موجب رشد است اما حقیقت این است‏که ، ریاضت‏اقتصادی رشد را کاهش می‌دهد و موقعیّت مالی دولت را بدتر می‌کند و یا حداقل کم‌تر از میزانی که حامیان ریاضت‏اقتصادی قول آن را می‌دهند، بازدهی خواهد داشت. در هر دو صورت اعتبار کاهش یافته و رکوداقتصادی هم‏چنان افزایش می‌یابد.



    آیا به واقع نیاز داریم بار دیگر بر اساس این عقاید و ایده‌ها، آزمایش هزینه‏ بر دیگری را انجام دهیم؟ عقایدی که پیش‌تر شکست خود را نشان داده‌اند. صد البته‏که پاسخ منفی است اما در هر صورت هر روز مطمئن‌تر می‌شویم که ناچاریم این آزمایش بیهوده را تکرار کنیم.



    شکست در حرکت اروپا و یا آمریکا به سوی رشد قوی، تأثیر بدی را بر روی اقتصاد جهان خواهد گذاشت. شکست هم‏زمان هر دو یعنی فاجعه – حتی اگرکشورهایی با بازارهای رو به رشد بتوانند به صورت مستقل به رشد خود ادامه دهند. متأسفانه اگر افراد دانا چیره نگردند شرایطی که توصیف شد مقصدی است که جهان به سوی آن حرکت می‌کند.

    پاسخحذف
  32. خامنه ای، سیاست های کلی اشتغال را پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام تعیین کرد.

    به گزارش «تابناک»، پایگاه اطلاع رسانی دفتر رهبری متن سیاست های کلی اشتغال که به رؤسای قوای سه گانه، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و دبیر شورای نگهبان ابلاغ شده را به شرح زیر منتشر کرد:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    سیاست های کلی اشتغال

    1 ـ ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و استفاده از تولیدات داخلی به عنوان ارزش اسلامی و ملی با بهره گیری از نظام آموزشی و تبلیغی کشور.

    2 ـ آموزش نیروی انسانی متخصص، ماهر و کارآمد متناسب با نیازهای بازار کار (فعلی و آتی) و ارتقاء توان کارآفرینی با مسؤولیت نظام آموزشی کشور (آموزش و پرورش، آموزش فنی و حرفه ای و آموزش عالی) و توأم کردن آموزش و مهارت و جلب همکاری بنگاه های اقتصادی جهت استفاده از ظرفیت آنها.

    3 ـ ایجاد فرصت های شغلی پایدار با تأکید بر استفاده از توسعه فناوری و اقتصاد دانش بنیان و آینده نگری نسبت به تحولات آنها در سطح ملی و جهانی.

    4 ـ ایجاد نظام جامع اطلاعات بازار کار.

    5 ـ بهبود محیط کسب و کار و ارتقاء شاخص های آن (محیط سیاسی، فرهنگی و قضایی و محیط اقتصاد کلان، بازار کار، مالیات ها و زیر ساخت ها) و حمایت از بخش های خصوصی و تعاونی و رقابت از راه اصلاح قوانین، مقررات و رویه های ذیربط در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

    6 ـ جذب فناوری، سرمایه و منابع مالی، مبادله نیروی کار و دسترسی به بازارهای خارجی کالا و خدمات از طریق تعامل مؤثر و سازنده با کشورها، سازمان ها و ترتیبات منطقه ای و جهانی.

    7 ـ هماهنگ سازی و پایداری سیاست های پولی، مالی، ارزی و تجاری و تنظیم بازارهای اقتصادی در جهت کاهش نرخ بیکاری توأم با ارتقاء بهره وری عوامل تولید و افزایش تولید.

    8 ـ توجه بیشتر در پرداخت یارانه ها به حمایت از سرمایه گذاری، تولید و اشتغال مولد در بخش های خصوصی و تعاونی.

    9 ـ گسترش و استفاده بهینه از ظرفیت های اقتصادی دارای مزیت مانند: گردشگری و حق گذر (ترانزیت).

    10 ـ حمایت از تأسیس و توسعه صندوق های شراکت در سرمایه برای تجاری سازی ایده ها و پشتیبانی از شرکت های نوپا، کوچک و نوآور.

    11 ـ برقراری حمایت های مؤثر از بیکاران برای افزایش توانمندی های آنان در جهت دسترسی آنها به اشتغال پایدار.

    12 ـ توجه ویژه به کاهش نرخ بیکاری استان های بالاتر از متوسط کشور.

    13 ـ رعایت تناسب بین افزایش دستمزدها و بهره وری نیروی کار.

    سیدعلی خامنه ای

    28/تیرماه/1390

    پاسخحذف
  33. آینده، امیرهادی انواری؛ به تازگی سایت اقتصاد پنهان (پایگاه اطلاع رسانی ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز) از امحای 106 میلیون نخ سیگار قاچاق به ارزش دو میلیارد و 784 میلیون ریال خبر داده و گزارش تصویری را نیز در همین رابطه منتشر كرده است.

    اگرچه این اقدام ستاد مزبور كه زیر نظر سعید مرتضوی اداره می شود، جای تقدیر و تشكر دارد، اما چند سوال را به ذهن متبادر می‌سازد. عمده این سوالات در زمینه فرمول محاسبات كارشناسان محترم این ستاد، یا اعلام كننده خبر است، كه به شرح زیر به استحضار می رسد:
    1) چرا در تمام 11 تصویر منتشر شده در گزارش تصویری مربوطه، روی تمام سیگارها، برند های ایرانی نظیر «بهمن»، «تیر»، «دی»، «فروردین» و... درج شده است و اصولا این سیگارها كه در داخل كشور تولید می شوند، از كدام كشور مجددا به كشور قاچاق شده اند؟

    جز در دو تصویر آخر به شماره های: «2279» و «2278» كه در آنها نهایتا تصاویری از 10 باكس 200 نخی مارلبروی قرمز و 13 بسته 5 نخی سیگار برگ سایز مدیوم به چشم می خورد، در سایر تصاویر سیگار خارجی با برند معروفی دیده نمی شود؟

    2) سوال بعدی در مورد عدد اعلام شده در مورد تعداد سیگار های امحا شده است. هر 850 نخ سیگار برابر یك كیلوگرم است. (قاچاق كالاهای دخانی و اثرات مخرب آن بر سلامت جامعه، دكتر حبیب اله فصیحی، فصل نامه پژوهشی، تحلیلی ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز، شماره 12، صفحه 25) بنابراین 106 میلیون نخ ذكر شده در گزارش این ستاد، باید وزنی برابر 124 هزار و 705 كیلو گرم برابر حدودا 125 تن داشته باشد.

    هر كامیون در ایران می تواند حدودا 22 تن بار حمل كند. بنابراین، این تعداد سیگار با احتساب بسته بندی، لااقل به 6 كامیون با حداكثر بار احتیاج دارد(بدون در نظر گرفتن چگالی سیگار) در حالی كه در تصاویر تنها یك كامیون به چشم می‌خورد!

    3) تنها وزن نیست و باید چگالی كالا را نیز در نظر گرفت! ابعاد هر پاكت سیگارت عادی از این قرار است: 8.5(8 و نیم) سانتی متر طول، 5.5(5و نیم) سانتی متر عرض و 2.5(2و نیم) سانتی متر ارتفاع. در هر پاكت سیگار هم 20 سیگار جا شده است. 106 میلیون نخ سیگار برابر 5 میلیون و 300 هزار پاكت سیگار است.

    بعنی 106 میلیون نخ سیگار، حجمی حدودا 620 متر مكعب را اشغال می كند. این یعنی حجمی برابر یك ساختمان 3 طبقه با مساحت 100 متر مكعب كه در تصاویر چنین ابعادی به چشم نمیخورد!

    كانتینر های 20 تنی IC، ابعادی برابر 20 فوت طول، 8 فوت عرض و 8 فوت ارتفاع دارند. این به آن معناست كه حجم آنها برابر 34.56 مكعب است.

    به بیانی حمل این تعداد پاكت سیگار لااقل به 18 كانتینر IC نیاز دارد، اما در تصاویر این تعداد كانتینر به چشم نمیخورد و البته در ابعاد یك ساختمان سه طبقه نیز سیگار قابل مشاهده نیست!

    پاسخحذف
  34. 4) در خبر آمده است ارزش این 106 میلیون نخ سیگار قاچاق كه امحا شده اند، 2 میلیارد و 784 میلیون ریال بوده است تا این پرسش پیش آید كه سعید مرتضوی و همكارانشان، سیگار را نخی چند حاسب می كنند؟!

    یعنی ارزش هر نخ از این سیگار ها حدودا 26 ریال یا 2 و نیم تومان است. كدام سیگار خارجی در بازار داخل به قیمت 2 تومان بفروش می رسد؟ متذكر می شود كه قیمت یك پاكت سیگار غیر قاچاق وینستون مدیوم كه سیگار خارجی متوسط به شمار می رود 1500 تومان است كه قیمت هر نخ آن را برابر 75 تومان نشان میدهد.(البته سیگار نخی معمولا گرانتر است)

    حتی سیگار بهمن قرمز بزرگ (كه در تصاویر به وفور دیده می شود) در بازار برابر 500 تا 600 تومان است. هر نخ سیگار بهمن هم حدودا 27 تومان است و هر نخ سیگار فروردین بسته ای 200-300 تومانی برابر حدودا 13 تومان است.

    این موضوع این سوال را به وجود می آورد كه اصولا كدام سیگار قاچاق 2 یا 3 تومانی در كشور وجود دارد؟

    یعنی تنها هزینه حمل قانونی(غیر قاچاق و بدون مصائب قانونی كه قاعدتا قیمت حمل كالای قاچاق را بالاتر می‌برد) چیزی حدود 6 ریال است، چگونه هر نخ سیگار می تواند 2 تومان قیمت داشته باشد؟ یعنی قاچاقچیان محترم، باقی پول را به مصرف كنندگان سوبسید می‌دهند و هر نخ را حدود 14 تومان حساب كرده اند؟

    یادآور می‌شود بر اساس آمارهای مذكور در فصلنامه داخلی ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز تنها در سال 87 (سه سال قبل) چیزی حدود 7 میلیارد نخ سیگار به كشور قاچاق شده است. اگر میزان قاچاق طی این سال ها ثابت مانده باشد، این رقم تنها 1.5(1و نیم) درصد كل قاچاق سیگار به كشور است!

    بر اساس گزارش این بولتن، 25 درصد بازار سیگار ایران را سیگارهای قاچاق تشكیل میدهد. در این گزارش ارزش بازار دخانیات ایران بیش از 3 هزار میلیارد تومان ذكر شده است. یعنی سهم 25 درصدی سیگار های قاچاق در این بازار چیزی نزدیك به 750 میلیارد تومان است.

    این به آن معناست كه اگر از سال 89 تاكنون ارزش بازار سیگار ایران ثابت مانده باشد، این 278 میلیون و 400 هزار تومان سیگار قاچاقی كه امحا شده است، تنها 0.037 (0ممیز 037) درصد سیگارهای قاچاقی در ایران است كه رقم مهمی به نظر نمیرسد! (قاچاق كالاهای دخانی و اثرات مخرب آن بر سلامت جامعه، دكتر حبیب اله فصیحی، فصل نامه پژوهشی، تحلیلی ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز، شماره 12، صفحه20 تا 25)
    از سوی دیگر اختلاف فاحش ارزش(0.037 ارزش كل سیگارهای قاچاق در ایران) و وزن سیگارها(1.5 درصد وزن كل سیگارهای موجود در بازار داخل) نشان میدهد این وسط اختلافات قابل توجهی وجود دارد!

    مجموعه این محاسبات نشان میدهد كه در حالت خوشبینانه، مسئولان ستاد مبارزه با قاچاق كالا و ارز (كه حتما سیگاری نیستند كه توانستند چنین رقم هایی را اعلام كنند) در اعلام اعداد و ارقام دچار اشتباه شده‌اند، كه با توجه به حساسیت موضوع، جای آن دارد كارشناسان اعلام كننده این خطای فاحش را اصلاح كنند.

    با توجه به فرصت طلبی برخی رسانه های سیاه نما، چنین آمارهایی می‌تواند محل مناسبی برای جولان این رسانه ها باشد كه با بازبینی آمارهای مزبور، بی شك از شیطنت های رسانه ای جلوگیری به عمل خواهد آورد. ضمن آنكه آینده از تمام تلاشگران در زمینه مبارزه با قاچاق كالا، به خصوص این كالای خاص مرگ آور یعنی سیگار تشكر ویژه دارد.

    پاسخحذف
  35. سعید مرتضوی: متهمان کهریزک تبرئه شده‌اند

    پاسخحذف
  36. تو همچنان به حماقت و کوته فکری خودت ادامه بده و من به روشنگری.

    "اگر هم بخواهیم در مواردی مقایسه کنیم مثلا مطابق آمار جهانی شمار زندانیان در ایالات متحده آمریکا ( با توجه به تعداد جمعیتش )از هر کشور دیگری بیشتر است."

    این جمله اگرچه هنوز از لحاظ نوشتاری مشکلات طبیعی یک آدم بی سواد را دارد ولی مضمون آن قابل درک و متاسفانه واقعا مضحک می باشد. حالا چرا؟

    کمتر بودن شمار زندانیان در ایران به خاطر ول بودن تجاوزگران، دزدان، ستم گران و ... است که وجودشان در جامعه نه تنها برای بقای رژیم لازم است بلکه برخورد با آنها مستلزم نفی رفتارهایی است که رژیم غرق در آنهاست و عدم برخورد با آنها از سوی یک رژیم دیکتاتور، متجاوز، دزد و ستم گر کاملا طبیعی و منطقی است و آرش هم چیزی جز این ننوشته: برخورد قاطع با این جماعت انگلی و فرستادن آنها به هولوفتونی در آمریکا و رها بودن آنها در ایران (یا جوامع امثال ایران.)

    اما از تو احمق میپرسم آن زندانیانی که در زندانهای ایران هستند که هستند؟؟؟ جواب واضح است: کسانی که مقابل تجاوزگران، دزدان، ستم گران مذکور ایستادگی کرده اند. البته در این موضوع که تعداد آنها بسیار اندک است جای شکی نیست و دردناکی قضیه همین جاست. با این حال این موضوع که ایران بالاترین آمار زندانیان سیاسی را دارد و کتمان هم نمیتواند بکند جای بسی خوشنودی است.
    ---------------------------
    حتی یک خط از خودت که نشود با آن رید بهت ننوشتی، یادت باشد.

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  37. مرسییییییییی!!
    می خواستم بگم ممنون به خاطر اینکه اینقدر صبرت زیاده و همیشه حرف واقعیت رو می نویسی!

    آرش خان خیلی از اوقات با خوندن کامنت ها می فهمم چرا از نوشتن تو این بلاگ خسته می شی!! برای همین با اینکه دو ساله این وبلاگ رو هر هفته می خونم، دیگه به ندرت تو کامنت ها می رم. این کامنت رو هم گذاشتم که شاید اثر منفی کامنت های بالا روی ذهنت کم رنگ تر بشه .

    شاد و سلامت باشد

    پاسخحذف
  38. به ناشناس دو تا بالائی:

    جملات آن دوست فرهیخته مشکل نوشتاری ندارد. این سواد و عفل توست که مشکل دارد!

    حماقت ، بلاهت ، کوته فکری صفاتی هستند که برازنده خودت و همپالکی های ابله تر از خودت هستند. بهتر است ویژگی های خودت را به دیگران نسبت ندهی.

    مطالبی که نوشته ای آنقدر مزخرف است که ارزش پاسخ دادن ندارد.

    در وافع این تو موجود متعفن هستی که با کامنت هایت ریده ای.

    پاسخحذف
  39. به دوست ناشناس کثیر نویس! چند تا بالائی:

    تو چطور توانستی مدت زمانی طولانی فضای آلوده اینجا را تحمل کنی و این همه کامنت بگذاری؟! دهان به دهان شدن ( در این جا کامنت به کامنت شدن! ) با این اوباش در شان شما نیست.

    پاسخحذف
  40. چه قدر اینجا شلوغه من که همه کامتا رو نخوندم ولی به نظرم دعوا سر اینه که کدوم کشور بهتره
    ایران یا امریکا؟؟ خوب معلومه ایران بهتره. امریکا قابل مقایسه با ایران نیست . امریکا رو باید با کشور های عقب افتاده ای مثل افقانستان و پاکستان مقایسه کرد.

    پاسخحذف
  41. بهترین واکنشی که می توان به این اراذل نشان داد این است که اساسا از این بلاگ بازدید نکنید. اگر مطالبشان را نخوانید دیگر وسوسه هم نمی شوید که به چرندیاتشان پاسخ دهید. این موجودات نادان تر از آنی هستند که بتوانند یک انسان با حداقلی از عقل را فریب بدهند بنابراین از این جهت هیچ نگرانی وجود ندارد. بگذارید برینند و از غوطه خوردن در ریدمانشان لذت ببرند.

    بدرود

    پاسخحذف
  42. سلام

    و بالاخره یک روز، نه چندان خیلی دور نسل عمله ها

    که مثل دایناسورها هیکل بزرگ و زور زیاد ولی مغز

    کوچکی دارن ، منقرض خواهد شد ۰۰۰۰۰

    :)

    پاسخحذف
  43. <<"تو چطور توانستی مدت زمانی طولانی فضای آلوده اینجا را تحمل کنی و این همه کامنت بگذاری؟! دهان به دهان شدن ( در این جا کامنت به کامنت شدن! ) با این اوباش در شان شما نیست.">>

    الاغ جان، چرا با خودت حرف میزنی؟؟؟ D: فکر کردی اگر اسم برای خودت بگذاری کسی نمی فهد تو همان احمق بی سواد مزدور رژیم هستی؟ واقعا هر چه بیشتر پیش می رود بیشتر به خریتت پی می برم.
    ----------------------------------------
    <<"جملات آن دوست فرهیخته مشکل نوشتاری ندارد. این سواد و عفل توست که مشکل دارد!

    حماقت ، بلاهت ، کوته فکری صفاتی هستند که برازنده خودت و همپالکی های ابله تر از خودت هستند. بهتر است ویژگی های خودت را به دیگران نسبت ندهی.

    مطالبی که نوشته ای آنقدر مزخرف است که ارزش پاسخ دادن ندارد.

    در وافع این تو موجود متعفن هستی که با کامنت هایت ریده ای.">>

    آها! مثلا اسم گذاشتی برای خودت که بتوانی چشمت را ببندی و به من فحش بدهی؟ آخی... نازی... تلاش مذبوحانه ای بود اما لو رفتی.

    ضمنا مطالبی که من نوشته ام به گونه ای است که در پوز احمقی مثل تو میزند طوری که او را از جواب دادن عاجز و ناتوان می کند. می دانم جوابی نداری بدهی، چون جوابی وجود ندارد که بدهی.

    وافع دیگر چیست؟ میدانم بی سودای، اما اینقدر که حتی فرق (یا قرف؟) ف و ق را نمیدانی؟ نکند تو همان فرزانه خودمانی که عینکش در اثر تو دهنی من به ته چاه فاضلاب پرتاپ شده و قادر به تشخیص حروف نیست؟
    ------------------------------------------
    <<"بهترین واکنشی که می توان به این اراذل نشان داد این است که اساسا از این بلاگ بازدید نکنید. اگر مطالبشان را نخوانید دیگر وسوسه هم نمی شوید که به چرندیاتشان پاسخ دهید. این موجودات نادان تر از آنی هستند که بتوانند یک انسان با حداقلی از عقل را فریب بدهند بنابراین از این جهت هیچ نگرانی وجود ندارد. بگذارید برینند و از غوطه خوردن در ریدمانشان لذت ببرند.">>

    با من بودی یا با خودت؟؟ بیشتر به نظر میرسید که به من پیشنهاد دادی؟؟ حق داری، تو نادان تر از آنی هستی که بتوانی یک انسان با حداقلی از عقل را فریب بدهی. اما من بر حسب وظیفه روشنگری که دارم گه گداری به اینجا سر میزنم و اگر تو هم بر حسب اتفاق (تو بخوان اتقاف!) اینجا باشی من چاره ای جز ریدن به تو ندارم.
    ---------------------------------------------

    به آرش: واقعا دقت کرده ای این عمال و مزدوران رژیم چقدر افراد کودنی هستند؟ می بینی چقدر ساده می شود پوز آنها را در یک level playing field به خاک مالید؟ پس چرا وضع مملکت به این صورت است؟ آخر چه طور می شود این جماعت یابو به 70 میلیون زور بگویند؟ آیا این به این خاطر که اکثریت 70 میلیون خودشان احمق و کودن هستند نیست؟ آگر آری، آیا آنها از اول اینگونه بوده اند؟ اگر نه، چه شد که این طور شدند؟ واقعا چرا؟ آیا واقعا امیدی هست که روزی اکثریت این مردم مهندس شوند؟


    :)

    Bane

    پاسخحذف
  44. از اون ناشناس بالایی که این همه آمار و ارقام منتشر فرمودند تشکر می کنم ولی دوست عزیز حالا چرا زحمت کشیدی و به این همه آمار و ارقام ساختگی استناد کردی؟ خوب یک دفعه خیال همه رو راحت کن بگو ایران بهترین کشور دنیاست و بهشت عمله ها است.

    راستی توجه کردید این روزا مقامات مملکت هم وقتی می خوان خودشون یا کاراشون رو توجیه کنن به مقالات و آمارهایی از مجلات و مؤسسات معروف آمریکایی و اروپایی استناد می کنن. ولی وقتی بررسی می کنی میبینی که دروغ محضه و اصلاً چنین مطلبی در اون روزنامه یا مجله نوشته نشده.

    پاسخحذف
  45. جناب آرش خان، چرا کامنت من را پاک کردی؟؟ فقط بلدی ادای فضای باز و این شرو ورا رو در بیاوری؟ خودتحمیقی انجام دادی؟ یادم هست گفتی روزی که به کامنت ها دست ببرم دیگر چیزی نمی نویسم!

    هر هر هر هر.

    البته من چند ساعت نبودم شاید کامنت دیگری از سوی آن احمق که برای خودش اسم انتخاب کرد و با خودش درددل کرد ساطع شده بوده که شاید آن هم پاک شده باشد ولی واقعا حرکت مایوس کننده ای انجام دادی. البته دفعه اولت هم نبود ولی نشان دادی هنوز خیلی ایرانی تر از آنی که بتوانی ادای آمریکایی ها در بیاوری...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  46. جناب آرش خان، چرا کامنت من را پاک کردی؟؟ فقط بلدی ادای فضای باز و این شرو ورا رو

    در بیاری؟ خودتحمیقی انجام دادی؟ یادم هست گفتی روزی که به کامنت ها دست ببرم دیگر چیزی

    نمی نویسم! هر هر هر هر. البته من چند ساعت نبودم شاید کامنت دیگری از سوی آن احمق که

    برای خودش اسم انتخاب کرد و با خودش درددل کرد ساطع شده بوده که شاید آن هم پاک شده

    باشد ولی واقعا حرکت مایوس کننده ای انجام دادی. البته دفعه اولت نبود ولی نشان دادی

    هنوز خیلی ایرانی تر از آنی که بتوانی ادای آمریکایی ها در بیاوری...

    :)

    Bane

    پاسخحذف
  47. من تازه همین الآن کامنت ها را خواندم و به دست بریده حضرت عباس قسم می خورم که هیچکدام از آنها را هم پاک نکردم. حتما خود شما اشتباهی به جای ارسال یک دکمه دیگری را فشار داده ای عزیز دلم.

    پاسخحذف
  48. آخرین جمله ای که از شما خواندم یک چیزی در مورد ریدن بود و حتی در ایمیل هایم هم بعد از آن دیگر کامنت دیگری از شما ندیدم.

    پاسخحذف
  49. والا من تقریبا مطمئنم که کامنت پابلیش شد. حتی یکبار هم refresh کردم و هنوز آنجا بود. ضمنا راهی برای پاک کردن کامنت ندارم چون ناشناس کامنت میگذارم. همین آخری هم یکیار پاک شد. الان آن چیزی که می بینی کپی شده همان قبلی است که کمی هم به هم ریخته شده. البته پاک شدن این دومی ساعت 3 نیمه شب به وقت شما بود که خب من شک کردم. در ضمن در آن ماقبل آخری من به فرزانه هم کمی تجاوز کردم. اگر کسی اون کامنت رو دیده بگه لطفا.
    به هر حال در نظر داشته باش هک کردن این بلاگ اسپات کار سختی نمی باشد. خودت هم گفته ای عمال رژیم اینجا رو می خوانند...

    پاسخحذف
  50. سلام آرش عزیز امیدوارم که حالت خوب باشه
    به حضور آن ناشناس محقق وپژوهشگر عزیز عرض نمایم که بااین جمعیت واین آزادی که آمریکا دارد شما انتظار دارید هیچ اتفاقی نیوفته مردم در خانه های خودشان انواع اسلحه رادارند آنوقت شماببینید که درایران میزان قتل وجراحت تنها باچاقو چقدر است اگر مردم ما اسلحه داشتند آنوقت آمارها چی نشان میدادند آمریکا واسراییل اگه خونخوار ومتجاوز واستثمارگر هم باشند حداقل برای مردم وملت خودش احترام وسربلندی قائله نه مثل دولت ما که ملت خودش رودر خفقان نگه داشته در حالیکه منابع ملت روبه حزب الله وحماس برای جنگ افروزی نثار میکنه

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.