۱۳۹۰ خرداد ۱۰, سه‌شنبه

آخر هفته ای دیگر

خوب این آخر هفته هم به سلامتی دچار یک خریت دیگر شدم و یک کاری کردم که خودم هم هنوز در عجبم. حالا بگو چه کاری کرده ام! رفتم قمار خانه و پول باختم؟ نه بابا من که دیگر به قمار خانه نمی روم. از محیط قمارخانه های اینجا زیاد خوشم نمی آید چون آدمهایی که به آنجا می روند بی کلاس هستند و شبیه قوم اجوج و مجوج هستند و تا خرخره سیگار می کشند و با مشت بر روی دستگاه ها می کوبند که پول خورده شده شان را پس بگیرند. خوب پس این آخر هفته چکار کرده ام؟ می گویم بابا کمی دندان به جگر بگیرید تا داستان آن را برایتان تعریف کنم. راستش ماجرا از اینجا آغاز شد که وقتی هفته پیش برای تعوض روغن ماشینم به نمایندگی رفتم به من گفتند که گارانتی ماشینت تمام شده است و بابت روغن ماشین هم که عوض کرده ایم باید صد و پنجا دلار اخ کنی. البته من پول را دادم ولی همان جا تصمیم گرفتم که این آخر هفته ماشینم را عوض کنم. نگه داشتن بی ام دابلیو در اینجا بدون گارانتی یعنی مصیبت کبرا چون قطعات آن بسیار گران است و اصلا صرف نمی کند. خلاصه این آقا و خانمی که شما باشید من چند روز را به تحقیق و تفحص در مورد انواع ماشین ها و مدل و میزان مصرف بنزین آنها پرداختم. هوندا و نیسان و تویوتا گزینه هایی بودند که بیش از همه به آن فکر می کردم و تصمیم داشتم که یک ماشین ارزان بخرم چون استفاده زیادی هم از آن نمی کنم. بله دوستان بالاخره روز شنبه فرا رسید و من شال و کلاه کردم و به سمت شهر راه افتادم. وقتی که وارد شهر شدم چشمم افتاد به نمایندگی آوودی و به خودم گفتم که یک سری هم به آنجا بزنم که ببینم اوضاع و احوال به چه صورت است. وقتی که ماشینم را پارک کردم و داشتم اتومبیل ها را می دیدم یک نفر به سراغم آمد و وقتی دید که من به دنبال خرید ماشین هستم نامردی نکرد و زنگ زد به یک فروشنده خانم خوش تیپ که او هم در کسری از ثانیه در روبرویم ظاهر شد و من را با خودش به دفتر کارش برد.

من به او ماجرا را گفتم و به او خاطر نشان کردم که فقط آمده ام تا ببینم که اوضاع و احوال آوودی چگونه است. او هم در دلش به ریش من خندید و گفت که بیچاره نمی داند که هر کسی که به اینجا بیاید دیگر دست خالی بیرون نمی رود! اول ماشین a3 را به من نشان داد و من را پشت فرمان نشاند و به بزرگراه رفتیم. اصلا از آن خوشم نیامد چون به نظرم سبک بود و در آن احساس امنیت نمی کردم. بعد به سراغ A4 رفتیم و آن را هم در بزرگراه تست کردیم. بد نبود ولی من به او گفتم که من به ماشین شاسی بلند عادت کرده ام و در این ماشین احساس می کنم که بر کف آسفالت نشسته ام. او گفت که متاسفانه مدل Q5 که شاسی بلند است تمام شده است و نمی توانی آن را در بازار پیدا کنی چون خیلی طرفدار دارد و اگر هم بخواهی آن را بخری باید چند ماه در نوبت بمانی. من به او گفتم که در پارکینگ یکی بود و من آن را دیدم ولی او گفت که متاسفانه فروش رفته است و صاحبش امروز می آید که آن را ببرد . بیچاره فروشنده حتی عینک من را هم تمیز کرده بود تا بتوانم ماشین ها را بهتر ببینم ولی وقتی فهمید که من از ماشین شاسی بلند خوشم می آید دیگر کاری از دستش بر نمی آمد و رضایت داد که من بروم و اگر تصمیم گرفتم که ماشین معمولی بخرم برگردم با اینحال به او گفتم که شرایط پرداخت آن ماشینی را که امتحان کرده بودیم برایم چاپ کند تا با خودم داشته باشم و بتوانم با ماشین های دیگر مقایسه کنم. البته اگر هم می خواستم ماشین معمولی بگیرم بی ام دابلیو را ترجیح می دادم. وقتی که آن خانم پیش مدیرش رفت تا کردیت من را امتحان کند و شرایط پرداخت ماهیانه را در بیاورد با دو خبر خوش برگشت. اول اینکه کردیت من نزدیک هشتصد بود و اصلا باورش نمی شد که اعتبارم اینقدر خوب باشد و دوم اینکه گفت ماشین Q5 که دیده بودی هنوز به طور قطع فروش نرفته است و کسی که قرار بود بیاید و امروز آن را بخرد هنوز زنگ نزده است. خلاصه دست من را گرفت و با خودش به سمت پارکینگ کشید و گفت که تو عجب شانسی داری و از این حرف ها. وقتی که پشت ماشین نشستم و آن را راندم خیلی خوشم آمد و به قول معروف نمک گیر شدم!

خلاصه دردسرتان ندهم همان جا آن ماشین قدیمی را از من گرفتند و من را با این ماشین لندهور آوودی از آنجا انداختند بیرون. دیگر از قیمت و این چیزها نپرسید که باعث شرمندگی است ولی همین طوری می گویم که پرداخت ماهیانه من حدود دویست و پنجاه دلار بیشتر از پرداخت بی ام دابلیوی اکس تری قدیمی خواهد بود. در ضمن من ماشین را سه ساله لیز کردم  که شرایط آن خیلی بهتر از خریدن ماشین است. بله این بود داستان آخر هفته من که مثل همیشه یک کار غیر منتظره انجام دادم. حالا اگر از قبل تحقیقات می کردم و به این نتیجه می رسیدم که این ماشین را بخرم مشکلی نبود ولی من تحقیقات کردم و به نتایجی رسیدم و دقیقا بر عکس آن نتایج عمل کردم! شاید هنوز خودم را خوب نمی شناسم و یا اینکه از تمایلات درونی و نهفته در وجودم به درستی خبر ندارم. یا اینکه شاید هم به خاطر مهارت فروشنده خام شدم و کاری را انجام دادم که در برنامه ام نبود. البته ناگفته نماند که رانندگی با آن هم خیلی حال می دهد و انواع و اقسام دگمه های مختلف دارد که یاد گرفتن آن کلی طول می کشد. عقب آن هم دوربین دارد و لیزر دارد و از این چیزهای جالب! دوستانم هم خیلی از این ماشین خوششان آمد و هر کدامشان یک دور با آن زدند! امروز صبح هم به برندا گفتم که ماشینم را عوض کردم و قرار شد که یک بوق با آن بزند و بلکه اجازه داد ما هم یک بوقی بزنیم! البته افراد دیگر هم قرار شد که بوق بزنند ولی چون شما فقط برندا را می شناسید و برایتان نوستالوژی است من هم فقط نام او را آوردم!  بله دیگر این هم از ماجراهای من. حالا همین روزها با اردنگی می زنند در کون من و بیرونم می کنند و سپس من باید با این همه مخارج تزئینی کاسه چه کنم چه کنم به دستم بگیرم و ببینم که چه خاکی می توانم به سرم بکنم. البته می دانید که بدهی های بانکی در امریکا با عشق به وطن یک رابطه یک به یک دارد و هر چه بدهی به بانک بیشتر شود عشق به وطن هم در وجود آدم بیشتر شعله ور می گردد و اگر زمانی بدهی بانکی به خرخره برسد آنقدر این عشق به وطن متجلی می گردد که آدم قید سرزمین کفر را می زند و به دیار و سرزمین مادری خود می شتابد تا از شر همه بدهی ها خلاص شود. خدا را شکر ایران هم که از همه جای دنیا جدا افتاده است و در آنجا دست هیچ احدی به آدم نمی رسد و حتی اگر کسی یک میلیون دلار هم وام بگیرد و به ایران فرار کند نمی توانند دنبلان او را بخورند.

این هم از گزارش آخر هفته من. گفتم تا از دهن نیفتاده است پز آن را به شما بدهم تا بعد! 

۷۱ نظر:

  1. آرش
    به به مبارک باشه.....
    بی زحمت از طرف ما هم یک بــــوق اساسی بزنید!!!
    مرسی
    موفق باشید

    پاسخحذف
  2. What you did is a financial faux pas. What were you thinking?

    پاسخحذف
  3. خيلي باحالي، دمت گرم

    پاسخحذف
  4. چه رنگی گرفتی؟ مبارکههههه

    پاسخحذف
  5. بهمین دلایلی که گفتی کسی نمیتواند دنبلان مخمود را بخورد؟!

    پاسخحذف
  6. به به مبارک باشه
    فکر کنم قیمتش حدود سی چهل هزار دلار باشه
    درسته؟
    من خودم عاشق آئودیم، مخصوصا آئودی R8
    قیمتش حدود 110000 دلاره
    حیف که واسه از ما بهترونه :-(

    علیرضا
    rue

    پاسخحذف
  7. آرش جان مبارکه سوووت دستتت هوراااا
    ما هم تقریبا همچه داستانی با تویو تا داشتیم و الان یه تویوتا های لندر (لندهور به قول تو ) تو گاراژ گذاشته.. ماشین قبلیه دست دوم بود و نقد خریده بودیم و من ترجیح می دم همونو سوار شم ( یه هیوندای سانتافه است اون یکی) این های لندره هم من زیاد راستش نرفتم تو بحرش ولی خیلی دکمه و دم و دستگاه داره گویا.. خداوند عاقبت ما رو با این همه قسط به خیر کناد.

    پاسخحذف
  8. HI Arash
    NOT A GOOD JOB AT ALL!!
    Buddy at least it would be better not to trade!!!!!! You could sell the X3 in a better price on craigslist!! LOL Audi is not a durable car( my cousins are car dealers and I know these when I wanted to buy a car!!)
    By the way
    HAVE FUN
    ONE LIFE LIVE IT!

    پاسخحذف
  9. وحید

    آرش جان همون خانم که ماشین بهت نشون داد و بهت فروخت و دستتو گرفتو دیگه نگفتی که دیگه باهات چیکار کرد کجاتو گرفت تا تو هم ماشنو خریدی باهاش رفیق میشدی دیگه الآنم داشتی بوق بو میزدی از نوع بلبلی.

    پاسخحذف
  10. آقای وحید حالا آرش واسه خنده یا عوض کردن فضا یه چیزایی میگه دلیل نمیشه فکر کنی داری فیلم پرنو میبینی که

    پاسخحذف
  11. من هم داشت همچین کلاهی سرم میرفت یعنی همین ماجرا تا بخش قرار داد و دوشنبه بیاین ببرین رفت جلو ولی شانس اوردم حساب دارم رایمو زد گفت الکی چیز گرون نخر منم رفتم یه لکسوس گرفتم .همه چیزایی که واسه ائودی اپشن بود تو لکسوس بلت این داره.قیمتشم40% پاینتره.ژاپنی بازی توپ

    پاسخحذف
  12. منم میخوااااااام

    پاسخحذف
  13. اگه من بودم bmw z4 يا نيسان 370z يا شلبي gt500 ميخريدم.

    پاسخحذف
  14. درود آرش عزیز تو که از آئودی گفتی، دل ما رو سوزوندی حالا بیا از کریدت هم بگو که چی چی هس که ما ببینیم چند سال دیگه می تونیم آئودی شومما رو قسطی بخریم
    کامیار

    پاسخحذف
  15. آرش جان مبارکه..در ضمن به این ناشناس دومی بگو یه کلاس زبان برای ما بذاره که بدجوری لنگ یاد گرفتن زبان شیرین انگلیسی هستیم :))
    لیلی

    پاسخحذف
  16. وحید

    بازهم اقلیت ایرانی شروع کردن به انتقاد الکی. اگه آرش ناراحت بشه خودش میگه. آرش جان هوادار زیاد داری. آرش خان گادوین! اکثریت دنیا این فیلم ها رو دیدند. پس بیخیال دیگه. دقت بیشتری باید روی موضوع کرد. قبلا پرسیده بودم چرا قبلا سریال های آمریکایی صحنه نداشتن ولی حالا دارند. البته آرش گفت هنوز هم ندارند که من یکی دوتا سریال مثال زدم. اقلیت ایرانی کارش اینه که برچسب بزنه و از روی عصبانیت قضاوت کنه. همه سعه صدر رو از آرش یاد بگیریم.

    پاسخحذف
  17. هميشه وقتي ميشينم روي صندلي راننده يك لحظه خودم رو جاي كسي كه بوگاتي ويرون سواره تو ذهنم شكل مي گيره ولي هينكه دستم ميره رو دنده و صداي چرخگوشت رو ميشنوم ميبينم كه هنوز تو ايرانم!
    پي اس: مدارك ماشينم پيدا شد!مي دوني كجا بود؟ زير مقعد همون چيز خانم! بعد پيگيريهاي من مجبور شد يك جاهاييش رو تكون بده و نه تنها(با تكون دادن اونجاش) منو خوشحال كنه بلكه رييسش رو هم همينطور!

    يك معلم با چاك و دهن!

    پاسخحذف
  18. این پز دادن و خوب اومدی میخواستم از مضرات مصرف گرایی کشورهای سرمایه داری برات بگم ولی نمیگم گناه داری برو حالشو ببر و خوش بگذران . مبارکت باشه
    راستی من به یک نتیجه بزرگ رسیدم ازمن به شما نصیحت عیش امروز را به فردا میفکنید از قدیم به ما گفتند یک سال بخور نون و تره یک عمربخور نون و کره ولی وقتی درجوانی از همه لذایذ به امید بهره بردن درآینده صرفنظر میکنی و تمام عمر به این فکر میکنی که درآینده قراره لذت ببری تمام لحضات زیبای حال را از دست میدی تازه نمیتونی در سن بالاتر لذتی که از ماشین خوب سوارشدن رو هم ببری یعنی دیگه همه چی یکجوری طعم و معنیش رو ازدست میده مثلا وقتی همکارمن درسن 55 سالگی یک ماشین خوب گرفت وقتی نگاهش کردم دیدم موهاش سفید شده البته با کچلی زیاد و راستی دیگه اون برقی که توی چشمهای یک جوون میبینی که سوارماشین خوشگل شده تو چشمهای این نیست و هیچ دختری هم نگاش نمیکنه که هیچ روش رو هم اونطرف میکنه . بهرحال ازهرلحظه درهمان لحظه باید لذت برد فکرنکنید در آینده خبری هست اگر تمکن
    پیداکنید معلوم نیست ذوق وشوقی براتون مونده یا نه!

    پاسخحذف
  19. مبارکه ارش جان. کاش قسمت پز رو اضافه تر میکردی.

    پاسخحذف
  20. ارش جان من بیش از 2 ساله که توی مهاجر دسرا مطالب جالبت رو دنبال میکردم و این اولین باره که میام توی وبلاگت

    مبارک باشه انشالا چرخش واست بچرخه و حالشو ببری

    پاسخحذف
  21. وحید جان ، فکر نمی کنم اقلیت ایرانی با شاید هم اکثریت خاموش ایرانی! انتقادی کرده باشه. احتمالا انتقاد از طرف یکی از نفرات ملیت خودتون بوده! هرچند که بیشتر شوخی به نظر می رسید!

    پاسخحذف
  22. سلام

    پس از این پس بجای ا باید آ در مشاعره استفاده شود !

    امیدوارم به شادی و دل خوش سوار ماشین جدیدتون بشین ،خدارو چی دیدین شاید به زودی زود برندا جون هم برای همیشه در نقش همسر کنارتون نشست ...


    :)

    پاسخحذف
  23. ارش خان
    همه جا چوب قلب مهربون تو می خوری !
    امیر

    پاسخحذف
  24. مبارکه... ولی من محاله که درجا و به دليل مهارت فروشنده چيزی بخرم. هميشه تصميمم را يک روز زودتر از اجرایش می گيرم. البته وضع مالی شما بهتر از من هست و می توانيد ولخرجی کنيد. راجع به بی ام و هم شايد زود قضاوت کرده ايد. چون می توانيد در تعميرگاههای غير ديلرشيپ نسبتا ارزان تعميرش کنيد. هزينه قطعاتش هم فوق فوقش دوبرابر قيمت قطعات شورلت خواهد بود. من سال قبل يا بی ام و ای 36 با 270هزار کيلو متر کارکرد داشتم که اذيت خاصی نکرد و تنها دوتا سنسور و يک بال جوينت و يک اگزوزش را عوض کردم که رويهم 500 دلار هم نمی شد.
    ماشين جديدم هم همان مدل است با 150 هزار کيلومتر که اينهم فقط بال جوينت و سنسور اکسيژنش را عوض کرده ام (حدود 200 دلار هزينه). شديدا توصيه مي کنم که يک مکانيک عرب يا ايرانی کاردرست و مشهور پيدا کنی که دچار ديلر شيپهای گرگ نشی... :)

    البته جريان درست کردن موتور قايقت را خوانده ام و می دانم که اهل کار فنی هستی و بيشتر به خاطر پرستيژ سراغ آئودی رفته ای... البته آئودی هم ماشين خيلی خوبی هست و سالهای اخير هم خيلی جالبتر و کاردرست تر شده است :))

    مهدی ع.

    پاسخحذف
  25. به وحيد:
    پسرم تو وقتي يک سايت به اسم يه سريال مي​بيني فوري ذوق زده نشو! عين اين مي​مونه که يکي يه سايت بزنه به نام فيلم محمدرسول ا ... بعد توشو پر فيلمهاي پرونو کنه
    جالبه هرنوع برچسبي هم به بقيه مي​زني ...

    پاسخحذف
  26. بابا تو دیگه کی هستی . عجی ماشینیه

    پاسخحذف
  27. چی؟؟؟؟؟؟؟ شوخی نکن!!!!!!!!!!!!!

    پاسخحذف
  28. آقا مبارکه

    کاش همون جا بوق فروشنده را هم میزدی

    پاسخحذف
  29. می تونستی برای اون یکی فروشنده مذکر هم که سراغت اومده بود ساکسیفون بزنی!

    پاسخحذف
  30. از طرف من یک بوق بزن . افرین .

    حالا تو که اینقدر خوشحالی بگو ببینم این ناتاشاگادوین کیه ؟

    پاسخحذف
  31. این تیکه عشق به وطن آخر خیلی خنده دار بود . بابا تو دیگه کی هستی آرش .

    ما اگه تورو نداشتیم چی کار میکردیم

    پاسخحذف
  32. به به! مبارک باشه آرش جان! کی شیرینی شو میدی بزنیم تو رگ؟! کار خیلی خوبی کردی. یه تنوعی به زندگیت میده و باعث میشه یه چند ماهی که داری با امکاناتش آشنا میشی به زندگی امیدوار باشی. ماشین یه جورایی مثل زن میمونه! اون اولش خیلی حال میده ولی بعدش از چشم میوفته! حالا مدت زمانش بستگی به امکاناتش داره! اگه دید از عقب و لیزر و کلی دکمه داشته باشه، فکر کنم یه یک سالی خوب باشه!!!

    فقط یه نکته، الان تو سایت آئودی وضعیت لیز سه ساله Audi Q5 2.0T Premium رو چک کردم. ماهی 499 دلار با پیش پرداخت 3200 دلار. پس اگه این قیمت 250 دلار بیشتر از پرداخت تو به BMW بوده، یا BMW رو خیلی خوب گرفتی یا اینکه مدل بالاتر Q5 رو گرفتی.

    راستی زن هم خواستی بگیری، شاسی بلند بگیر! دکمه های زیاد هم فراموش نشه!

    خیلی مخلصیم.

    پاسخحذف
  33. ارش. لیز 3 ساله یعنی چی؟؟

    پاسخحذف
  34. به ادمین:
    لیزینگ سه ساله یعنی اینکه بعد از سه سال ماشین را تحویل کمپانی می دهید و خلاص و یا اینکه اگر خواستید همان ماشین را می خرید. معمولا این کار خیلی بهتر از خریدن ماشین نو است چون معمولا ارزش ماشین پس از سه سال از بدهی بانکی باقی مانده کمتر است.
    به طور خلاصه می شود گفت که یک نوع اجاره سه ساله ماشین است.

    پاسخحذف
  35. به ناشناس قبلی:
    ماشین من 3.2 لیتر است و قیمت آن بالاتر است و آپشن های زیادی هم دارد. در ضمن آن قیمت هایی که در سایت می نویسند فقط تله است و پرداخت ماهانه آن معمولا خیلی بیشتر است.

    پاسخحذف
  36. به ناشناس قبلی تر:
    اگر من را نداشتید, در عوض کلی وقت آزاد پیدا می کردید!

    پاسخحذف
  37. به قبلی قبلی تر:
    باشد به جای شما هم بوق می زنم. راستی هنوز بوقش را امتحان نکرده ام! ناتاشا گادوین هم خواهر ساشا گادوین است.

    پاسخحذف
  38. به ناشناس بی تربیت قبل از قبلی تر از قبل:
    نه دیگر ساکسیفون زدن در قاموسمان نمی گنجد.

    پاسخحذف
  39. به ناشناس خیلی قبل تر:
    فعلا که او بوق ما را زده است!

    پاسخحذف
  40. به ناشناس قبل از خیلی قبل تر:
    نه والله. چه شوخی دارم بکنم.

    پاسخحذف
  41. به ناشناس قبلی تر از قبل از خیلی قبل تر:
    قابل ندارد دوست من. خدا نصیب شما هم بکند البته نسخه مجانیش را!

    پاسخحذف
  42. به ناشناس به وحید:
    ببخشید! فکر کردم با من بودی!

    پاسخحذف
  43. به مهدی عجل الله تعالی فرجهم الشریف:
    بله مهدی جان ماشین های قدیمی خیلی بهتر است ولی آن اکس تری من مال 2005 بود و وقتی کاپوت جلویش را باز می کردم از هیچ چیزی سر در نمی آوردم. یک تکه پلاستیکی بالابر پنجره اش فقط 500 دلار بود که خوشبختانه وقتی خراب شد هنوز گارانتی داشت. البته هیچ مکانیکی هم اصلا به آن دست نمی زند و من آن را هم امتحان کرده ام.

    پاسخحذف
  44. به امیر 1345:
    بله امیر جان. یک نفر هم پیدا نمی شود که بگوید بیا این یک کیلو تره خرد شده را برای آن قلب مهربانت بگیر!

    پاسخحذف
  45. به سارا کوچولو:
    خدا از دهنت بشنود سارا کوچولو جان. حالا برندا هم نشد ما به یک نفر دیگر هم راضی هستیم!

    پاسخحذف
  46. به ناشناس قبل از سارا کوچولو:
    باز هم با وحید بودی؟ ببخشید فکر کردم با من بودی!

    پاسخحذف
  47. سلام جاوید جان:
    به جمع گرفتاران و معتادان این وبلاگ خوش آمدی.

    پاسخحذف
  48. به ادمین قبلی:
    قسمت پز آن را بعدا مفصل می دهم چون پز باید کم کم داده شود که مثل قرمه سبزی جا بیفتد!

    پاسخحذف
  49. سلام مادر بزرگ:
    ممنونم از اینکه انرژی مثبت به من دادید. راستش اگر از گرفتاری ها و عاقبت این ماجرا می گفتید همین الآن یک پس گردنی به خودم می زدم! حالا فعلا من زده ام به سیم آخر تا ببینم که بعد چه می شود. فوقش اگر بدبخت شدم می گویم که امریکا جای بدی است و می دوم به آغوش وطن و تازه یک منتی هم سر مردم ایران می گذارم که من به خاطر عشق به شما و عدم طاقت دوری از ایران از تمام آن خوشی ها گذشتم تا به وصل شما عزیزان نایل آیم!

    پاسخحذف
  50. سلام روتو کوچولو:
    مرسی عزیزم که به وبلاگ من سر می زنی. از دور روی ماهت را می بوسم.

    پاسخحذف
  51. به معلم بی چاک و دهن:
    مبارک باشه. اتفاقا من می خواستم بدانم که چه بلایی سر مدارک ماشینت آمد. شنیدن این چیزها واقعا اعصاب آدم را خط خطی می کند.

    پاسخحذف
  52. به وحید:
    اتفاقا بیشتر فیلم ها و سریال های امریکایی صحنه دیپلماتیک دارند ولی آنها را در تلویزیون سانسور می کنند. فقط اگر به سینما بروید و یا سی دی آن را بخرید چشمتان به جمال آن وقایع روشن خواهد شد. من هم چون بچه مثبت هستم چشمم را زود می بندم که دچار مفسده نشوم.

    پاسخحذف
  53. به لیلی:
    خودم برایت کلاس زبان می گذارم لیلی جان. پس دوست قدیمی به چه دردی می خورد؟

    پاسخحذف
  54. به کامیار:
    اول باید چند سال در امریکا باشی و از کردیت استفاده کنی تا به مرور امتیازش بالا برود. فعلا تا ساخته شدن کردیت ماشین دست دوم خوب بخرید. البته من هیچ کسی این کاری را که خودم کردم را هم توصیه نمی کنم!

    پاسخحذف
  55. به امین:
    زی 4 که خیلی گران است و به نیسان هم نرسیدم. اصلا می خواستم بروم آنجا که سر از آوودی در آوردم.

    پاسخحذف
  56. به ناشناس قبل از امین:
    قابل ندارد!

    پاسخحذف
  57. به ناشناس قبل از ناشناس قبل از امین:
    یعنی سر من کلاه رفته دیگر ها؟! باشد! ولی لکسوس هم ماشین خوبی است.

    پاسخحذف
  58. به ناشناس بعد از وحید:
    با من نبودید؟ ببخشید.

    پاسخحذف
  59. به وحید:
    اگر این طور باشد که باید همیشه در حال بوق زدن باشم! در ضمن اینجا بوق زدن ممنوع است مگر اینکه معرفتی در کار باشد!

    پاسخحذف
  60. به کیارش:
    راست میگویی ولی من یک مقداری در معاملات خنگ و عجول هستم و کاریش هم نمی شود کرد. شاید یک زن زرنگ پیدا شود که من را از نظر اقتصادی جمع و جور کند!

    پاسخحذف
  61. به مریم یادگاری:
    مریم جان همین بازی با دگمه ها است که کار به دست آدم می دهد. بعد از دو روز هم که با آنها بازی می کنی دل آدم را می زند و هیچی به هیچی!

    پاسخحذف
  62. به علیرضا:
    دیگر قرار شد که از قیمتش نپرسید که مایه خجالت و شرمندگی است.

    پاسخحذف
  63. به کوروش:
    ایی! آخر دنبلان محمود هم خوردن دارد؟ اه حالم بهم خورد!

    پاسخحذف
  64. به ناشناس قبل از کوروش:
    سفید گرفتم مثل همان که در عکس است. البته اگر عکس ها برای شما در ایران قابل دیدن باشد.

    پاسخحذف
  65. به ناشناس قبل از کامران:
    می شود یک مقداری سوالتان را فصیح تر بیان کنید؟ مثل اینکه من هم باید با لیلی به کلاس زبان بروم!

    پاسخحذف
  66. به ناشناس اول:
    یک بوق به سلامتی همه خوانندگان باوفا می زنم!

    پاسخحذف
  67. آرش جان تو آمریکا چیزی مثل خدمت سربازی ما هست؟

    پاسخحذف
  68. مبارکت باشه. چرخش واست بچرخه.
    انشالله بعدیش از اون ماشینای بیژن پاکزاد که اسمش هم بلد نیستم :)))

    پاسخحذف
  69. سلام آرش.
    چطوری؟
    چه خبر.
    روزی سه بار به وبلاگت سر می زنم ببینم مطلب جدید چی داری. ولی خوب خیلی دیر به دیر آپ می کنی.
    راستی ماشنت یه جورایی رویای منه.

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.