۱۳۸۸ دی ۱۲, شنبه

زن گرفتن در امریکا!


امروز تقریبا تمام روز را با قایقم سر و کله زدم. برای اینکه روشن شود مجبور شدم که دل و روده کاربراتور و دلکو را بریزم بیرون و تمیزشان کنم چون هر کاری که می کردم روشن نمی شد. معمولا اهالی اینجا قایق هایشان را در فصل زمستان وینترایز می کنند و آن را از آب می آورند بیرون. سپس روغن و بنزین آن را خالی می کنند تا تابستان دوباره آن را به آب بیاندازند. ماندن قایق در آب شور باعث می شود که نمک در جداره های آن رسوب کند و جلوی راه های پمپ آب را بگیرد. ولی من این کارها را نکرده بودم چون می خواستم که در زمستان هم از آن استفاده کنم. بهرحال امروز توانستم آن را روشن کنم تا کمی باطری هایش شارژ شود. وقتی آمدم تو تمام سر و صورتم روغنی بود. به هر حال در امریکا زندگی کردن هم مشکلات خودش را دارد!!!

من بعضی موقع ها که در خانه می مانم خیلی به آینده ام فکر می کنم و اینکه بالاخره می خواهم چکار کنم. گرچه مجرد بودن هم حال و هوا و آزادی های خاص خودش را دارد ولی هر چقدر که سن و سال آدم بالاتر می رود, انگیزه های آدم برای پیدا کردن یک زوج هم بیشتر می شود. در عین حال, هرچه سن بالاتر رود پیدا کردن همسر مناسب هم دشوار تر است مخصوصا اگر در کشور خودتان نباشید.

برای یک پسری که در شرایط و موقعیت من بخواهد ازدواج کند و صاحب خانواده شود, به نظر می رسد که فقط راه های زیر موجود می باشد: (البته شاید برای یک دختر هم همین باشد که من نمیتوانم نظر دهم)

1- ازدواج کردن با یک دختر در ایران. در این روش اگر شما مثل من سیتیزن نباشید و بخواهید با گرین کارت همسر خود را به امریکا بیاورید, حداقل پنج سال طول خواهد کشید که همسر شما بتواند گرین کارت بگیرد و به امریکا بیاید. اگر سیتیزن باشید با ویزای نامزدی حدود یک سال و از طریق ازدواج حدود دو سال طول خواهد کشید که همسر شما به امریکا بیاید. البته می گویند سه ماهه و شش ماهه ولی اینها حرف است و در عمل همان مقدار طول خواهد کشید. من باید دو سال دیگر صبر کنم تا سیتیزن امریکا شوم. بنابراین با توجه به شرایط فعلی من فکر کردن بر روی این گزینه بی فایده است.


2- ازدواج کردن با یک دختر ایرانی در امریکا. اگر آن دختر در امریکا به دنیا آمده باشد و یا اینکه در امریکا بزرگ شده باشد, بهتر است که بی خیال ازدواج با او شوم چون اختلاف فرهنگی ما به حدی است که شانس موفقیت یک زندگی مشترک بسیار پایین می آید. اگر به تازگی به امریکا آمده باشد, شانس موفقیت و تفاهم متقابل بیشتر است ولی از طرف دیگر بخاطر کم بودن تعداد انتخاب ها پیدا کردن چنین فردی بسیار مشکل است. بنابراین این گزینه هم فعلا منتفی است.

3- ازدواج با یک دختر امریکایی. اگر کسی سالها در امریکا بوده باشد شاید بتواند بر روی این گزینه فکر کند ولی در مورد فردی مثل من این ازدواج حتی اگر هم سر بگیرد موفق نخواهد بود زیرا که نه زبان همدیگر را به خوبی می فهمیم و نه تاریخ و فرهنگ مشترکی با یکدیگر داریم. بنابراین این گزینه هم از دید من منتفی است.

4- ازدواج کردن با یک دختر خانم ایرانی و ماندن در ایران. این روش هم دو ایراد اساسی دارد. اول اینکه برای ماندن در ایران اگر هم شرایط مناسب باشد باید سیتیزن باشم در غیر اینصورت برای باطل نشدن گرین کارت هر شش ماه یک بار باید به امریکا بیایم. پس این گزینه نیز منتفی است. ایراد دیگر اینکه اگر یک دختر در ایران با من ازدواج کند طبیعتا انتظار دارد که او را به امریکا بیاورم و اگر این کار را بخواهم بکنم همان گزینه اول خواهد شد. پس این گزینه هم منتفی است.

پس در حال حاضر باید از ازدواج کردن و بچه و غذای گرم در خانه صرف نظر کنم. ولی اگر بخواهم در امریکا دوست دختر بگیرم هم دو حالت دارد.
1- اگر ایرانی باشد فقط در صورتی با یک نفر مثل من دوست می شود که من با او ازدواج کنم و چون به خاطر اختلاف فرهنگی این ازدواج به نتیجه ای نخواهد رسید پس این گزینه منتفی است. در ضمن حتی دوست شدن با یک دختر ایرانی امریکایی هم بسیار مشکل است چون آنها بخاطر زیبایی نسبی و نوع پوستشان بین امریکاییها محبوب هستند و همیشه گزینه های خیلی بهتری از کسانی مثل من دارند.
2- اگر امریکایی باشد فقط در یک مدت محدود با شما دوست خواهد بود و هر لحظه اگر فرد مناسب تری پیدا کند شما را ترک می کند. اگر من هم هدفم کوتاه مدت باشد مشکلی نیست ولی اگر بخواهم بصورت حتی میان مدت هم روی آن فکر کنم این گزینه هم منتفی است. وقتی شما با یک دختر امریکایی دوست شوید و با او بیرون بروید اگر در همانجا از کسی خوشش بیاید به بغل او می پرد و شما را دامپ می کند. لااقل اگر ایرانی امریکایی باشد ممکن است یواشکی و بعدا این کار را بکند!

خوب دوستان عزیز. پس به این نتیجه می رسیم که فعلا برای فردی مثل من هیچ راهی برای ازدواج و تشکیل زندگی وجود ندارد و بهتر است که همان با قایقم ور بروم و ماهیگیری کنم و در وقت آزادم هم برای شما مطلب بنویسم! این عکس را هم شب سال نو قبل از خروج از خانه در آینه از خودم گرفتم. ببخشید اگر نور بالا زده ام!!!

۲۵ نظر:

  1. این نوشته رو وقتی خوندم حسابی دلم برای خودم سوخت. مثلا شما حساب بکن من باید حداقل 7 سال دیگه ایران بمونم تا کارم درست بشه وبیام اونور . الآن دیگه نزدیک بیست سالم شده. تا اون موقع دیگه موهام هم سفیده. ما که داریم تلاش میکنیم بیاییم اونور هم واقعا آدم های بدبخت بی نوایی هستیم.
    من هم مثل خودت وقتی میخوام یه کاری بکنم یا خلاصه هر چیزی که در زندگیم برام پیش میاد حسابی تحلیلش میکنم که ببینم آخرش چی میشه. ولی بعضی وقتها همین کار باعث سردرگمی آدم میشه و به قول آمریکایی ها sometimes it's just a pain in the ass. خلاصه کلام اینکه به نظر من تو خیلی سخت میگیری. یه نفر رو پیدا کن و برای یه مدت باهاش روابط دیپلماتیک داشته باش...حالا تا بعد ببینیم چی میشه.
    در ضمن در مورد اون قضیه ی تفاوت فرهنگی و این حرف ها هم بگم که برادرم وقتی رفت آریکا 16 سالش بود و 21 سالگی برای اولین بار ازدواج کرد در حالی که دانشجو بود و با همسرش هم 9 سال زندگی کرد و مشکل فرهنگی هم نداشتند.
    چقدر دری وری گفتم. با اجازه

    پاسخحذف
  2. aza.joon

    arash jan dar injas ke be ye jomle hamedani miresim :

    hala che gelli bialim sereman !!!

    پاسخحذف
  3. Salam Bar Arash, Mardi keh hamechiz ra midanest ama zan nadashat! chetor bood title be in khoobi va dahan por koni didieh boodi, rasty ye mohandei hast dar Canada oon ham zan nadareh, dar weblog canada clip mitooni dastanesho bekhooni, alabteh oon adam NADAN va yekam dasto pacholofy hast va shoma keh digeh midonim www.canadaclip.blogfa.com

    پاسخحذف
  4. بابا خوشتیپی که! بیخیال این تئوری بافیا شو. خیلی راحت و بدون احساس کمبود برو سراغ اولین دختری که ازش خوشت اومد، ایرانی و آمریکاییش هم هیچ فرقی نداره.. باهاش صحبت کن اصلا هم خودت رو مشتاق نشون نده. به شرطی که این ارتباط چند بار صورت بگیره طرف براش جالب میشه چرا بهش هیچ پیشنهادی نمیدی و این زمانیه که ماهی در قلاب افتاده. من یک ساله ازدواج کردم اما اگه یه زمانی پیش اومد از نزدیک ببینمت مفصل صحبت می کنیم. در مورد ازدواج هم بدون اگه زمانش برسه طرف اتوماتیک پیداش میشه.. از مجردیت لذت ببر

    پاسخحذف
  5. سلام
    ای بابا این که نشد زندگی، این همه بکوبی بری اونور اونوقت هنوز تک و تنها، ولی من می گم دنیای آدمو افکار آدم می سازه من یه ذره فکر می کنم تو خودت چند تا پیش فرض واسه خودت ساختی و به یه جمع بندی رسیدی و کشیدی کنار، ولی همین قشنگه که بزنی یه قلب ناشناخته ها، چه اشکالی داره حالا 4 ماه 5 ماه یاحتی 1 ماه با یه نفر باشی، در واقع کلی از فرهنگ اونا سر در می یاری، بهتر از دست رو دست گزاشتنه، قایق و وبلاگ هم سر جای خودش ولی این تمام قضیه نیست.
    هالا زیاد هم سخت نگیر می تونی سراق دخترای افغانی هم بری : -)
    ولی با همه این قضایا بازم اونجا شرف داره به ایران

    پاسخحذف
  6. سلام

    مرسي ازينكه به منهم سر زديد. متاسفانه من تمام پستهاي قبلي را حذف كردم و بنابراين هيچكدام از آنها نمايش داده نمي شوند

    پست جالبي گذاشتيد هم اين و هم قبلي.
    اما يك گزينه فكر كنم بهتر از همه باشه اونهم دانشجوهايي كه تازه از ايران ميان اونجا هنوزم موندن و زندگي تو آمريكا براشون مث غوله و خب ترجيح ميدن با يه فرد تحصيل كرده آشنا بشن و اگه بشه همونجا هم بمونن.
    من موافق نيستم با بعضيها كه ميگن آدم يه رابطه كوتاه مدت صرف رفع نياز بدون هيچ احساسي ايجاد كنه. چون اگه دقت نكنيم ممكنه يه رابطه بد آدم رو تا سالها از لحاظ روحي و فكري داغون كنه. بهر حال احساس تو هر رابطه ايجاد ميشه و نمي شه گفت كه برو واسه رفع نياز نمي شه. شايد دخترا اينجورين. دوستاي منم به من ميگفتن برو دوس پسر انگليسي يا ... پيدا كن. اما منهم واقعن تفاوت فرهنگ خيلي واسم مهمه بخصوص كه اينها نظافت رو اندازه ايرانيها اهميت نمي دن و خب اين قضيه كمي واسه من سخته.
    مطلب زياده اما اينجا جاش نيست كه سخنراني كنم

    پاسخحذف
  7. آرش خان سلام، راستشو بخواهي چون كه منم يك مدت تنها بودم، دركت مي كنم و كمي دلم برات سوخت( خدا هيچ كي تنها نذاره). درواقع يك فرقي كه بين ما ايراني ها با آمريكايي هاست اينه كه ايراني ها برعكس آمريكايي ها،90 درصد وجودشون احساس و 10 درصد عقل وبه خاطر اينكه شما بيشتر عمرتو در ايران زندگي كردي، احساساتي شدي. البته بگم احساس چيز بدي نيست و زن و زندگي و عشق به زندگي بالاترين احساساتن( نمي دوني وقتي از سر كار مي آيي خونه و فرزندت بابا بابا كنان مي پره تو بغلت انگار همه دنيارو بهت دادن)كه متاسفانه آمريكايي ها ، عقلي به آن نگاه مي كنن كه اين اشتباست چرا كه زندگي سراسر احساس. من بهت پيشنهاد مي كنم اگه همسر اولتو هنوز دوست داري، تو اين شرايط بهترين فرد براي تو همون يك سري بهش بزن شايد اونم پشيمون شده باشه. به قول دوست بالايي برو حال كن ولي تو حال كردنت هم هدف داشته باش تااين خوشي ها برات عادت نشه و ديگه نتوني ازشون لذت ببري . ببخشيد زيادي حرف زدم.

    پاسخحذف
  8. سال نود و چهار آمريكا بودم در بيست و هفت سالگي و با مدرك مهندسي از يكي از معتبرترين دانشگاه هاي ايران و فكر ميكردم با ادامه تحصيل و كار در امريكا موفق خواهم شد. اما به دلايل مشابه و سختي مسير بعد از شش ماه به ايران برگشتم ازدواج بسيار موفقي كردم كه زندگي مرا دگرگون كرد و در موفقيت كاري من تاثير فوق العاده اي داشت.حالا در ميانسالي به خاطر دخترم مجدد به فكر مهاجرت افتاده ام البته اينبار نيازي به كار در خارج ندارم.واقعا ازدواج و زندگي در ايران براي مدتي شايد بهترين راه حل مرداني باشد كه به دنبال تشكيل خانواده هستند.

    پاسخحذف
  9. چه خوب دسته بندی کردی. فکر کنم تو کانادا ایرانی های جوون بیشتر پیدا بشه.
    ایران که بودم شرکتی که کار می کردم با یه آقایی همکار بودم حدودا 40 ساله و مجرد.. یکی از حرفهای روزانه ما در مورد این بود که چه طور میتونه ازدواج کنه. من هر روز کلی راه بهش پیشنهاد می کردم و اونم همه رو از دم گند میزد میرفت پی کارش.. آخرش هم تا وقتی من بودم که زن نگرفت. یه روز که داشتم تشویقش می کردم به یکی اس ام اس بده! یکی از همکارامون که پیردختر خیلی بی ریختی حدودا 45 ساله با هزار تا خال رو سر و صورتش و خلاصه خیلی داغون بود یهو اومد تو اتاق ما! اتاقها با پارتیشن جدا می شدند و احتمالا اون خیلی از حرفهای مارو شنیده بود.. اومد و وارد حرف ما شد و گفت ببینید آقای.. شما اصلا به دور و ور خودتون ( اینجا دستشو چرخوند تا رو خودش متوفق شد) خیلیییییییی بی تفاوتین.. یه کم دور ور تونو بیشتر نگاه کنین حتما پیدا می کنین. من که داشتم منفجر میشدم از خنده هیچ چاره ای نداشتم جز اینکه از اتاق بپرم بیرون:)))
    حالا هم شما! وقتی تو شرکت دنیا رو آب ببره شما خبر نمیشین می خوای زن پیدا کنی؟ ول کن این کامپیوترو شاید یه اتفاقایی افتاد همون دور و ورا:))

    پاسخحذف
  10. ببین با پیشنهاد من موافقی ؟

    از ایران زن بگیر بعد یه پذیرش از یه کالج کس خری از امریکا براش پذیرش بگیر بیارش امریکا.خوبیش اینه که طرف تا پاش رسید به امریکا دودره نمیکنه طلاق بگیره تو هم تو این ۲ سال وقت داری کامل بشناسیش .در مورد سایر گزینه هاهم با این که منطقی حرفات ولی خودت میدونی که این جور چیزا خیلی ۲ ۲ تا ۴ تا نیست و نمیشه گروهبندی کردش خدا رو چه دیدی شاید یه شب شارلیز ترون کنارت خوابید .

    پاسخحذف
  11. نخیرم! شارلیز ترون مال منه!

    پاسخحذف
  12. Zendegi dar gharb moteradef ba tanha shodan va tanha zendegi kardan be ehtemale kheyli zyiad. Rate divorce dar beyne iranihayee ke inja miayand 4-6 barabare aan dar iran ast.

    پاسخحذف
  13. دلم سوخت...!!! همش 2 سال مونده، یه جوری صبر کن...

    پاسخحذف
  14. گزینه های درخور:
    1. برگشت به نزد همسر پیشین خود
    2. ازدواج با یک افغان یا تاجیکستانی فارسی زبان در آنجا
    3. اگر ترک یا کرد یا ... هستید ازدواج با یک ترک آذربایجانی یا ترکیه ای یا کرد عراقی یا سوریه ای ساکن امریکا
    4. ازدواج با یک ایرانی مقیم اروپا یا کانادا یا استرالیا یا ... که بتواند آسان به امریکا بیاید

    پاسخحذف
  15. تو باز خوشی زد زیر دلت هوس ازدواج کردی. اصلا واسه چی میخوای ازدواج کنی . بعدشم بهت بگم تو یه مدت اونطرفی دلت تنگ شده هی فکر میکنی زن ایرانی بگیری ببری اونجا خیلی خوب میشه زندگی ولی بهت بگم دخترای ایرانی توقعات وحشتناکی دارن و با فرهنگهای اونجا اصلا نمیتونن کنار بیان .هر وقت دلت هوس ازدواج کرد یکم برو زید بازی کن دختر تور بزن دیپلماسی رو هم فعال کن تا هوس ازدواج از سرت بزنه بیرون. مرسی
    ____بهنود____

    پاسخحذف
  16. Kamran az San Jose
    http://www.holakoueearchive.com/

    پاسخحذف
  17. اگر بنویسی چند ساله هستی من راه حل خوبی برایت سراغ دارم ، ولی میدونم نمینویس .اگر بنویسی چند ساله هستی من راه حل خوبی برایت سراغ دارم ، ولی میدونم نمینویس .اگر بنویسی چند ساله هستی من راه حل خوبی برایت سراغ دارم ، ولی میدونم نمینویس .v

    پاسخحذف
  18. سلام

    مثل همیشه از نوشته هات لذت میبرم و فکر کنم اگر ازدواج کنی دیگه وقت نوشتن نداشته باشی!پس پیشنهاد میکنم فعلا همانطور که خودت گفتی ازدواج نکنی! :) شوخی کردم!! انشالله که با کسی که خوشبختت میکنه ازدواج کنی با عشق و بقول ما ایرانیها عاقبت بخیری!

    پاسخحذف
  19. پس یکباره بگو بریم آمریکا توی یه ساختمان خودمون رو حبس کنیم

    پاسخحذف
  20. من بدبخت رو بگو!اینا رو خوندم بکلی پشیمون شدم از رفتن.من یه دختر ایرانی که زاده اونجاست نامزدمه خیلی از خلق و خوهای ایرانی رو هم می دونه. الان ویزا تو پاسمه ولی خیلی دو دلم که چیکار کنم بیشتر تمایل دارم نرم ِاینجا از کارم راضیم.خیلیها دارن منو پشیمون میکنن که نرم. ای کاش کسی پیدامی شد منو راهنمایی می کرد! ( صدای دهل از دور خوش است)

    پاسخحذف
  21. من از مهاجرسراامدم یه سرکی بکشم ....
    بسکه همه گفتن وبلاگ آرش اومدم ببینم چی توش نوشتی ....
    اینها همش حرفه دلت که بلرزه قانون 1-2-3-4 یادت میره...
    شاد باشی وهر جا هستی موفق ...

    پاسخحذف
  22. سلام اگه مشود idخود را بگذارید چون می خواستم اگه اشکالی نداشته باشد درباره واجدین شرایط مهاجرت به امریکا سوال کنم لطفا

    پاسخحذف
  23. سلام
    دوست عزیز من از ایران هستم عشقم آمریکاست از پنج سالگی زبانم نسبتاً خوبه و تنها کشوری که دوست دارم برم ازدواج کنم آمریکا است اگر نه هیچ جای جز ایران که واقعاً کشور زیبای است محل خوبی برای زندگی نمی دانم کاش من شرایط شما را داشتم

    mz_0019@yahoo.com اگر کسی در آمریکا می تواند برای ازدواج من با یک دختر آمریکای واسطه بشود بزرگترین کمک را به من کرده است ایمیل هم دادم

    تشکر

    پاسخحذف
  24. من یک دختر 21 ساله ی بسیار زیبا هستم;))در تهران تنها زندگی میکنم.زبان آمرکایی هم بد حرف نمی زنم!خیلی دوست دارم آمریکا زندگی کنم.
    اگه کسی راه حلی سراغ داشت لطفا برام میل بفرستهcyruskyra@ymail.com

    پاسخحذف
  25. من با حرفات موافقم. 14 سال امریکامو زبانم خوبه ولی این اختلافات فرهنگی من را داره متقاعد میکنه برگردم ایران. برای ما که در کالیفرنیا زندگی نمیکنیم خیلی سخت تره.

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.