۱۳۸۸ دی ۱۷, پنجشنبه

امان از دست کلاهبرداری سیاسی.



اگر حرفی زدید و کسی به شما گفت که الآن زمان گفتن این حرف نیست, میدانید یعنی چه؟ خیلی محترمانه یعنی این که شما اجازه حرف زدن ندارید. آوردن قید زمان به عنوان پیش شرط حرف زدن شما فقط یک بازی زیرکانه است چون آن زمان هرگز نخواهد رسید و زبان شما همیشه در بند آن قید خواهد بود. اگر به سابقه این افراد نگاه کنید می بینید که تمام عمر خودشان این حرف را به دیگران زده اند و اگر هر زمانی که فرصتی رخ داده است تا حرفی زده شود آنها گفته اند که فعلا زمان این حرف نیست و فعلا فقط آن حرفی را بگویید که من می گویم و هر موقع که زمان آن رسید تو هم می توانی سخن خودت بگویی.

امروز می خواهم برای شما از کلاهبرداری سیاسی صحبت کنم و بگویم که چگونه برخی از روشنفکران با استفاده از واژه های نامفهوم سیاسی شعبده می کنند و من و شما را به سمتی سوق می دهند که هیچ اطلاع دقیقی از آن نداریم. پس بیایید آن واژه ها که ابزار شعبده آنها است را به زبان ساده و به قول معروف, زیر دیپلم ترجمه کنیم تا بتوانیم خیلی راحت تر سر از کار آنها در بیاوریم.

روشنفکران سیاسی هم مثل بانک های امریکایی نمی خواهند که شما سر از این واژه های قلمبه و سلمبه آنها در بیاورید و اگر از آنها سوال کنید که مثلا دموکراسی یعنی چه, چنان جواب پیچیده ای می دهند که چهار تا سوال دیگر هم برای شما ایجاد شود. در واقع شما مسحور تردستی و فن بیان آنها می شوید و مجبور می شوید که خواسته های بنیادین خود را کنار بگذارید و به آنها فکر نکنید.


خوب اول از همه بیایید به واژه وزین و گران سنگ سوسیالیسم بپردازیم. سوسیالیسم یعنی جامعه گرایی. یعنی چه؟ الآن به شما می گویم. از نظر من یعنی اولویت جامعه به فرد. یعنی قربانی کردن خواست افراد برای مصلحت جامعه و برای دیگران و به حرف دیگران زندگی کردن. یعنی مطیع جامعه بودن و هم رنگ جماعت شدن. یعنی خفه کردن نیازهای فردی در صورت عدم تطابق با جامعه و خیلی ساده یعنی این که اول جامعه و دوم فرد. اگر شما دنبال این هستید که هر جوری که خواستید لباس بپوشید و هر طوری که خواستید زندگی کنید, بهتر است که بی خیال سوسیالسیم شوید چون قبل از هر کاری باید ببینید که آیا جامعه به شما اجازه این کار را می دهد یا خیر.

من سوسیالیسم را به سه قسمت تقسیم می کنم:

1 - سوسیالیسم دموکراتیک. در این سیستم که بهترین نوع سوسیالیسم است اکثریت مردم توسط صندوق رای بر جامعه مسلط می شوند و دیگران باید از آنها پیروی کنند. در سیستم سوسیالیسم دموکراتیک اگر اکثریت بگویند که در یک ماه مشخص شما نباید در خیابان از دستشویی های عمومی استفاده کنید و یا به رستوران بروید, شما با هر نوع سلیقه و عقیده ای موظف هستید که به آن عمل نمایید. قانونهایی که بر اساس سوسیالیسم دموکراتیک وضع می شود, از یک جامعه با خواست اکثریت مردم آغاز می شود و تا کوچکترین جزء آن که یک فرد است امتداد پیدا می کند. به عبارت دیگر خواسته های فردی شما اصلا ارزش ندارد و شما فقط در قالب گروه و جامعه ارزش پیدا می کنید. نمونه کامل این نوع حکومت چین است. (کشور دیگری به ذهنم نرسید ولی چین بر طبق گفته صحیح دوستان نمونه کامل سوشال دموکراسی نیست) در این سیستم, حکومت اجازه دارد که بخاطر منافع جامعه حتی افراد را بکشد. یعنی اگر در یک حکومت سوسیالیسم دموکراتیک شما به هر علتی در جهت مخالف منافع اکثریت قرار بگیرید به سادگی حذف خواهید شد زیرا اولویت اصلی جامعه است.


2- سوسیالیسم دیکتاتوری. در این نوع جامعه گرایی, بجای اینکه قوانین جامعه با رای اکثریت مشخص شود, یک نفر به عنوان حاکم و یا پادشاه زمام امور را به دست می گیرد و بر جامعه حکم می راند. حاصل کار چندان فرقی با سوسیالیسم دموکراتیک نخواهد داشت و تنها فرق آن این است که ممکن است قوانینی که دیکتاتور برای جامعه وضع می کند مطابق با خواست اقلیت جامعه باشد. در برخی موارد در این سیستم حتی آزادی های فردی بیشتری هم نسبت به سوسیالیسم دموکراتیک وجود دارد. صدام حسین و جامعه عراق در آن زمان نمونه بسیار خوبی از یک سیستم سوسیالیسم دیکتاتوری بود. زن ها در آن جامعه از آزادی فردی نسبتا خوبی برخوردار بودند ولی اگر یک سیستم سوسیالیسم دموکراتیک در عراق پیاده شود ممکن است که آنها بنا به خواست اکثریت جامعه, آن آزادی های فردی خود را هم از دست بدهند.

3- سوسیالیسم ایده آلیسم. در واقع همان جامعه آرمان گرا و یا مدینه فاضله خودمان است. در این سیستم قوانین جامعه بر مبنای یک ایدئولوژی خاص شکل می گیرد. کشورهای مذهبی مانند عربستان و یا کشورهای کمونیستی سابق دارای چنین ساختاری هستند. در این نوع از سوسیالیسم, آرمان های یک جامعه قوانین را شکل می دهند و شما مانند هر نظام سوسیالیستی دیگر موظف هستید که بر پایه قوانین جامعه حرکت کرده و خواسته های فردی خود را فراموش کنید. مدینه فاضله همیشه زیبا و قشنگ است. مذهب بسیار زیبا است و من عاشق کمونیسم هستم. بخاطر این که تعاریف زیبایی دارند و بسیار دلپذیر هستند. ولی ترکیب این آرمان ها با سوسیالیسم بسیار بدترکیب و ناگوار می شود. اگر اعتقاد دارید که دین یک فریضه شخصی است و یا اگر اعتقاد دارید که عدالت اجتماعی باید بر مبنای آزادی های فردی باشد, شما نمی توانید با سوسیالیسم آیده آلیسم کنار بیایید.


و اما فرد گرایی یا ایندیویجوالیسم فرآیندی است که بر اساس نیازهای یک انسان و حقوق شهروندی شکل می گیرد. سیستم پیشرفته و امروزی فردگرایی بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر وضع می شود و اولویت اصلی تمامی قوانین آزادی های مشروعی است که در آن اعلامیه ذکر شده است. اگر کسی به شما گفت که در یک سیستم سوسیالیسم می شود قوانین حقوق بشر را اجرا کرد فقط گوش کنید و در دلتان به آن بخندید. چنین چیزی محال است و اولویت جامعه بر فرد هرگز اجازه نخواهد داد که یک فرد در آن جامعه ارزش لازم را پیدا کند. دموکراسی در یک جامعه فردگرا تنها قوانینی را بر پایه رای اکثریت وضع می کند که در حریم خصوصی افراد وارد نشده و آزادی های مشروع او را نادیده نگیرد. بنابراین در یک جامعه فردگرا کسی نمیتواند به شما بگوید که این حرف را بزن و آن حرف را نزن. این چیز را بخور و آن چیز را نخور. آین چیز را بنویس و آن چیز را ننویس.

به خاطر ماهیت ساختاری یک نظام فردگرا, آرمان گرایی, پادشاهی و یا دموکراسی تاثیر چندانی بر زندگی مردم نمیگذارد چون سیستم بر مبنای آزادی های فردی ساخته شده است. برای همین شما در برخی از کشورهای اروپایی, نظام پادشاهی را می بینید که فرق چندانی با نظام دموکراتیک امریکا ندارد. علت آن است که پایه آن نظام ها فرد گرا است نه جامعه گرا. در تمام آن کشورها حقوق شهروندی شما پای بر جا است و شما دارای تمام حقوقی هستید که در اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده است. حتی سرمایه داری در آن کشورها با کمونیسم تلطیف شده است و اگر شما سیستم سرمایه داری را در یک کشور فردگرا مثل امریکا با یک سیستم سرمایه داری در یک کشور جامعه گرا مثل ایران مقایسه کنید, متوجه می شوید که عدالت اجتماعی و کمونیسم در جامعه امریکا بسیار پر رنگ تر است.


در امریکا شما با داشتن صد میلیون دلار نمیتوانید آدم بکشید, تجاوز کنید, وزیر و سفیر شوید, رشوه بدهید و همه را بخرید و یا اعتبار و مقام نامشروع کسب کنید. در حالی که در کشوری مثل ایران که سرمایه داری خالص در آن حکم فرما است شما می توانید با آن مقدار پول, تمامی آن کارهای ذکر شده را بدون کوچکترین مشکلی انجام دهید. بدبختی تمام کشورهای متلاشی شده کمونیستی هم فقط این بود که راه حلی برای اجرای کمونیسم در یک جامعه فردگرا وجود نداشت و همه آنها گرفتار ناهنجاریهای ناشی از سوسیالیسم شدند. تامین زندگی سالمندان, غذای مجانی برای تهی دستان در امریکا و درمان رایگان در کشورهای اروپایی و مهم تر از همه این ها اتحادیه های کارگری و صنفی از بقایای بجای مانده از آرمان کمونیسم است که توانسته است در اقتصاد سرمایه داری یک نظام فردگرا رخنه کند.


بسیاری از این عزیزانی که پرچم رنگی به دست گرفته اند و بدون اینکه به پشت سرشان نگاه کنند می دوند, زمانی قرار بود که در کشور سوسیالیسم دیکتاتوری ما یک سوسیالیسم دموکراتیک پیاده کنند. بعد گروهی آمدند و ایده آلیسم را هم به آن اضافه کردند و یک سیستم من در آوردی بدترکیبی ساختند که پر از تناقضات بود. کم کم دموکراسی در اثر فشار دوطرفه سوسیالیسم و ایده آلیسم لیز خورد و افتاد پایین و ما تبدیل شدیم به یک سیستم اجتماعی مذهبی سرمایه داری. حالا همان عزیزان می خواهند آرمان گرایی و یا دیکتاتوری را حذف کنند و جایش دموکراسی بگذارند. ولی نتیجه اش همان آش خواهد بود و همان کاسه. چون رای اکثریت هرگز ضامن آزادی های فردی نخواهد بود.

خوشبختانه جوانه های سبزی که در حال رویش است, اعتنای چندانی به این سفسطه ها ی روشنفکران نمی کنند. آنها فقط رویش می کنند. آنها می خواهند دست دوست دخترشان را بگیرند و به دیسکو بروند. آنها می خواهند که بخاطر مذهب و عقیده شان
مجازات نشوند. آنها می خواهند هر زمانی که دلشان خواست در مورد هر چیزی صحبت کنند و کسی نتواند به آنها بگوید خفه شو. آنها می خواهند مدل مو و رنگ لباسشان را خودشان مشخص کنند. آنها می خواهند هر چیزی را که دوست دارند بخورند و بیاشامند. آنها می خواهند که مبنای تمام قوانین کشورشان همان اعلامیه حقوق بشری باشد که بر پایه منشور نیاکانشان ساخته شده است. رویش جوانه ها همان معمولی بودن و معمولی زندگی کردن است و همان عوامی است که برخی ها آن را مسخره می کنند. رویش جوانه های سبز همان فرد گرایی است که راه خودش را باز کرده است. دیگر جوانه های سبز ما با بازی مسخره انتخاب از میان بد و بدتر روشنفکران, خواسته های واقعی خود را سرکوب نخواهند کرد.

من تاکنون چیزهای زیادی را از نظرات شما یاد گرفته ام بنابراین آن را از من و دیگران دریغ ندارید.

۲۷ نظر:

  1. سلام امروزم اولین نفری هستم که دارم مطلبت رو میخونم . امشبم مست پاتیلم . لطفا در مورد سیستم ایالتهای آمریکا قوانینشون و... یه چیزی بذار.
    _____بهنود_____

    پاسخحذف
  2. "برخی از روشنفکران با استفاده از واژه های نامفهوم سیاسی شعبده می کنند." بعد خودتان همین شعبده بازی را می کنید کجا؟این جا
    "سوسیالیسم یعنی جامعه گرایی. یعنی چه؟ الآن به شما می گویم. از نظر من یعنی اولویت جامعه به فرد. یعنی قربانی کردن افراد"
    بکار بردن کلمه "قربانی" یعنی چی؟مگه مردم مبرن کشتارگاه؟
    "سوسیالسم دموکراتیک:....نمونه کامل این نوع حکومت چین است. " نمونه کامل ؟ مرسی معلومات.

    پاسخحذف
  3. maloome ke shoma na dar mored siasat etela dari na dar mored chin. hokoomat chin yek hokoomat tak hezbi ast ke shiveh edareh keshvar br asas doktorin hezb v daftar siasi aan tadvin mishavad

    پاسخحذف
  4. میشه دوستان یک کشوری رو که سوسیال دموکراسی واقعی است معرفی کنند تا ما هم بدونیم؟

    پاسخحذف
  5. سلام
    یه سوال دارم.نه اینکه امریکایی باید اصولا علامه دهر هم باشی:)
    گذشته از شوخی سوالم جوریه که حتما باید بلد باشی
    اونم در مورد اینترنته
    میخواستم بدونم پهنای باند اینترنت و قیمتش حدودا چنده.میدونم شرکت های مختلف ارائه میدند.اما مثلا شما سرعت دریافتتون بر فرض حدود یک مگ یا بیشتر در ثانیه باشه اون وقت تا چه حجمی در ماه میتونید دانلود کنید؟ محدودیت داره یا نه؟ مثلا تو ایران میگند با اینترنت 512 با هزینه بر فرض 60 تومن میتونید ماهی 40 گیگ دانلود کنید اونجا چه طوره؟

    بعد یه مورد دیگه.راسته میگند نمیشه از تورنت فیلم دانلود کرد؟ من اینجا همینکه کیفیت دی وی دی میاد از تورنت دانلود میکنم میخواستم بدونم راسته اگه از تورنت دانلود کنید میفهمند و پلیس به سراغتون میاد یا شایعه هستش
    در اخر سرعت اینترنت خونت چه قدره با چه قیمتی و چه میزان ترافیک دانلود.کلا یه مقاله هم اگه درباره اینترنت تو امریکا و تجربه خودت بنویسی خیلی ممنون میشم

    پاسخحذف
  6. راستی تو چین که انتخابات برگزار نمیشه و مردم رای نمیدند
    تا اینجایی که من میدونم رای گیری تنها بین مجمع های حزب کمونیست برگزار میشه
    یه چیزی مثل شوروی سابق منتها فرقش اینه که دولت چین محدودیت را تنها محدود به سیاست کرده و مردم دارای هر گونه ازادی اجتماعی دیگر هستند و مجازند هر چه قدر که میخوان سرمایه داشته باشند یا هر کاری که میخوان بکنند تنها ازادی سیاسی ندارند! که البته چینی ها ناراضی هم نیستند.خدایی با این پیشرفت های فوق العاده مردمش باید خیلی احمق باشند مخالف حکومتشون باشند.بحث اقلیت ها به خصوص تبتی جداست!

    پاسخحذف
  7. حق با دوستان است. چین نمونه خوبی برای سوشیال دموکراسی نیست. پس فکر می کنم ایران یا عراق یا افغانستان نمونه آن باشد. بهرحال حتما یک کشوری قبلا این تجربه را داشته است که ما می خواهیم پایمان را جای پای آنها بگذاریم.

    پاسخحذف
  8. من از طریق بالاترین با اینجا آشنا شدم و برخلاف نظر دوستان فکر نمیکنم که این یک مقاله سطحی باشد. البته تعاریف دقیق نیست و ممکن است از نظر سیاسی سبک باشد ولی نکات خیلی جالبی در آن وجود دارد که به نظرم جدید می آید. اشاره به فرد گرایی و نیاز جوانان مملکت ما بعنوان جوانه در حال رویش به نظرم بسیار جالب و قابل تامل است. متاسفانه دوستان فقط با گرفتن یک سوتی کل مطلب را نفی می کنند و گوششان را می بندند.
    بهرحال مرسی از اینکه آن را با ما در میان گذاشتی

    پاسخحذف
  9. aghayan o khanomhaye daneshmande sisy. bahs bar sare iran va ayandeh iran ast na chin.

    پاسخحذف
  10. "سیاری از این عزیزانی که پرچم رنگی به دست گرفته اند و بدون اینکه به پشت سرشان نگاه کنند می دوند, زمانی قرار بود که در کشور سوسیالیسم دیکتاتوری ما یک سوسیالیسم دموکراتیک پیاده کنند. بعد گروهی آمدند و ایده آلیسم را هم به آن اضافه کردند و یک سیستم من در آوردی بدترکیبی ساختند که پر از تناقضات بود. کم کم دموکراسی در اثر فشار دوطرفه سوسیالیسم و ایده آلیسم لیز خورد و افتاد پایین و ما تبدیل شدیم به یک سیستم اجتماعی مذهبی سرمایه داری. حالا همان عزیزان می خواهند آرمان گرایی و یا دیکتاتوری را حذف کنند و جایش دموکراسی بگذارند"
    دست مریزاد این دقیقا همون چیزیه که من میگم. همین موسوی و کروبی دوباره منیخوان همون بلایی رو سر ما بیارن که 30 سال پیش اوردن. هر چی هم میگی میگن فعلا وقت این حرفا نیست. دمت گرم پسر حال کردم

    پاسخحذف
  11. آرش جان. مرسی از مطلبت ولی بی خیال این چیزها. از امریکا برامون بنویس و از کارهایی که میکنی.

    پاسخحذف
  12. ایران یکی از کثیفترین سرمایه داری ها است و من هم با اینکه ایران از امریکا خیلی بدتر است موافقم. شما با پول توی ایران هرکاری که دوست داری میتونی انجام بدی و هیچ کسی هم نمیتونه جلوتو بگیره. من یک مورد حقوقی داشتم که طرف با اینکه محکوم بود به قاضی پول کلان داد و قاضی به ضرر من رای داد درصورتی که همه شواهد بر علیه او بود. هیچ کسی هم به داد آدم نمیرسه. اگه تو ایران پول نداشته باشی هیچ حقی هم برای زندگی نداری. بدبختی اینه که دستمون هم به جایی بند نیست که از این خراب شده دربریم. خوش به حالت آر اس 232 برو روزی هزار باز خدا رو شکر کن که ایران نیستی.

    پاسخحذف
  13. نها فقط رویش می کنند. آنها می خواهند دست دوست دخترشان را بگیرند و به دیسکو بروند
    agha arash be in nemigan azadi be in migan illusion of freedom ya hamoon ye tavahom az azadi ... hamooon marizi ke hame javoonaye amrica daran .... yani inke modele mashinet ya modele mooot va dokhtar bazio mokhzadan barat mohem tar az sarneveshte mellatet bashe .... in be nazare man yani bi ehterami be tamame kesai ke zendane siasian ya too hamin dargiriha mordan ....

    پاسخحذف
  14. با اجازه فکر می‌کنم شما یک مقداری خلت مبحث کمونیسم و سوسیالیسم را کرده‌اید. چین سوسیال دموکراسی نیست بلکه یک حکومت کمونیستی تک حزبیست. سوسیال دموکراسی کشورهایی مثل کشورهای اسکاندیناوی هستند سوئد، دانمارک ایسلند نروژ و حتا تا یک حدی کانادا که بعنوان بهترین کشورها برای زندگی‌ در جهان هم شناخته شده‌اند چرا که در عین حفظ ازادیهای فردی یک حداقل زندگی‌ هم برای هر کس فراهم است بر عکس آمریکا‌ که تعداد افراد فقیر و بیخانمان بسیار زیاد است و یک چهره نسبتا خشن از سرمایه‌ داریست

    پاسخحذف
  15. سلام
    وبلاگتون رو مدتی هست که میخونم و باید بگم که خیلی خوب و مفید ه. به مواردی در جامعه ما و آمریکا اشاره میکنین که کمتر بهش توجه شده. نکاتی که از فرهنگ ذکر میکنی هم همینطور. مثلا پستی که برای غذا نوشته بودین.
    درمورد این پست یه سوال داشتم. شما گفتین که در آمریکا فقط مسایلی به رای اکثریت گذاشته میشه که دخالتی در زندگی خصوصی افراد نداشته باشه. نظرتون درمورد به رای گذاشتن حق ازدواج همجنسگراها چیه؟ ازدواج یه امر خصوصی ه و نباید که برای این امر از جامعه اجازه گرفت. ممکنه این مساله رو در سیستم سیاسی و اجتماعی آمریکا توضیح بدین؟

    پاسخحذف
  16. ببخشید اینو میگم ولی انگار بعضی از افرادی که اینجا میان دچار کمبود های فردی هستند و میخوان با بیان بی ادبانه و ایرادهای بچه گانه کمبود هاشون رو جبران کنند.
    آرش جان شما به حرف اینها توجه نکن. مطلب بسیار زیبایی بود و من که به شخصه از این مطلب لذت بردم.
    شما هر چیزی رو که دوست داری بنویس و اجازه نده دیگران شما رو محدود کنند.
    من روزی چندین بار وبلاگت رو چک میکنم برای مطالب جدید. بازم برامون بنویس.

    پاسخحذف
  17. تصور میکنم نمونه ای واقعی (طبق تعریف) برای سوسیالیسم دموکراسی یا سوشیال دموکراسی نداریم. شاید از این بابت که اصولا این دو در عمل با هم همخوانی چندانی ندارد. دلیل هم این است که وقتی اکثریت در یک جامعه غیر فردگرا (که در آن آزادی ها و حقوق فردی به سادگی به خاطر جمع کنار گذاشته می شود)به قدرت می رسند دیگر به سادگی از قدرت کناره گیری نمی کنند. دلیل هم این است که اکثریت هستند. و سرانجام پس از ماندن طولانی مدت در قدرت ، نهاد های قدرت متمرکز و غیر پاسخگو بوجود می آورند که عملا تبدیل به سوشیال دیکتاتوری میشود. نمونه آن هم چین می باشد که رئیس جمهور توسط حزب کومونیست انتخاب می شود ولی کماکان دیکتاتور است. امیدوارم دوستان بلافاصله سعی نکنند بگویند ایران اولین تجربه خواهد بود و چنین و چنان....
    بهتره عاقل باشیم... چرا باید دوباره وارد راهی شد که هیچ تجربه عینی از اون وجود نداره؟ بهتر نیست راهی رو انتخاب کنیم که از قبل امتحانش رو پس داده و می دونیم که کار میکنه؟

    پاسخحذف
  18. ضمنا دوستی کفته بود که کشور های اسکاندیناوی و یا کانادا نمونه سوشیال دموکراسی هستند که اصولا این هم درست نیست. آنها دارای سیستم کاملا دموکراتیک و کاملا فردگرا هستند که در عین حال اجازه فعالیت به احزاب سوسیالیست را تحت یک قانون اساسی کاملا فردگرا و لیبرال می دهند. به عنوان مثال در کانادا همه قوانین تحت سیطره قانون اساسی هستند که خود این قانون کاملا فرد گرا و فارغ از هر گونه تبعیض (حتی برای اکثریت مطلق) وضع شده است. ولی در عین حال به دلیل ماهیت لیبرال این قانون حزبی مثل حزب NDP هم که عملا از تلفیق چندین حزب کومونیست و سوسیالیست بوجود آمده در این کشور اجازه فعالیت دارد.

    پاسخحذف
  19. نکته مهم اینکه در یک کشور با قانون اساسی فردگرا می توان از مزایای سوسیالیسم هم استفاده کرد، در حالی که در یک سیستم جمعگرا حتی اگر بهترین نیت هم وجود داشته باشد سرانجام به دیکتاتوری ختم خواهد شد.
    آرش جان می بخشی که اینجا توی پیجت لکچر دادم.
    همگی شاد باشید

    پاسخحذف
  20. پرسش: ناشناس گفت...

    میشه دوستان یک کشوری رو که سوسیال دموکراسی واقعی است معرفی کنند تا ما هم بدونیم؟
    ۷ ژانویهٔ ۲۰۱۰، ساعت ۱۲:۵۶
    .
    پاسخ: سوئد

    پاسخحذف
  21. منم به سفسطه بازي روشنفكران كاري ندارم ولي همه مطالب پاراگراف آخر را در زمان شاه داشتيم. نداشتيم؟ پس چرا انقلاب شد؟ حرف از فردگرايي در ايران بسيار بدور از واقعيت است. اصلا كسي از آن سر در نمياره كه بخواد بدستش بياره. ديكتاتوري و سركوب آزادي فردي دقيقا از خانواده ايراني شروع ميشه. پسر خانواده سي سالشه و ازدواج كرده ولي بابا ننه هنوز هم در زندگيش دخالت ميكنند...و هزارتا مثال ديگه. اصلا در كشوري كه حداقل 30% مردم سواد ندارند نبايد انتظار تحول مثبت داشت. تازه اين فقط مربوط به سواد خواندن و نوشتن هست و كامپيوتر و اينترنت رو شامل نميشه... آرش جان ول كن اين حرفا رو بگو چطوري برم امريكا;)

    پاسخحذف
  22. http://whoami1.blogsky.com/1388/10/18/post-33

    پاسخحذف
  23. آرش خان لطفا درباره امریکا بنویس. نظرات سیاسی مناقشه برانگیز هستند و باعث ایجاد اختلاف میشوند. برای نمونه خود من همه مطالب وبلاگ شما را سودمند میدانم (گرچه لطف زیادی به امریکا دارید) اما این نوشته سیاسی را تا اندازه ای چرند ارزیابی می کنم.
    .
    این نکته که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد هم درست است. برای نمونه اکنون که مردم زیادی به موسوی امید بسته اند که شرایط موجود را عوض کند، اگر کسی بجای نقد اصولی دیدگاه های او گیر بدهد که چون این یارو سید است و از نسل متجاوزان عربی که 1400 سال پیش به ایران تاختند، پس خودش هم فلان و ... من این شخص را خروس بی محل میدانم.
    در کشورهای خودکامه مانند ایران هم با 100 میلیون دلار نمی توانید هرکاری دلتان میخواهد انجام بدهید. نمونه اش اشخاص پولداری چون سیروس ناصری و محسن صفایی فراهانی که با حکومت مشکل پیدا کردند. یا رفسنجانی که اکنون دست و بالش را بسته اند. یا در روسیه که میلیاردرهایش (به میلیارد دلار!) باید گوش بفرمان پوتین و حکومت باشند وگرنه کارشان زار است مانند خودورکوفسکی.

    پاسخحذف
  24. aza.joon

    khob mesle inke man dir residam :D
    kheili ghashang bood mese hamishe kheili bahal bood
    mardome ma fek konam azadie koochoolooi o mikhan ke haghshoone ,,, hooghoooghe fardish
    chizi ke salhas dare payman mishe
    va hatta khaste axariat ham nist ke ghorbani ghan
    faghat baraye jologiri az azadi haye digashoone
    ke tebghe theory e aghayan
    النصر بالرعب
    va inke age ye emtiaz bedim bayad 2 omi ro bedim
    vali vaghean dashtam fek mikardam age hame sarmaye hamoon 2rost too iran too jibe mardom miraft ,,, va azadi bood
    alan man inja chikar mikardam vaghean?
    inhame iranio avare kardan
    albate oonaii ham ke iran hastan axaran ye jooraii avare an

    khodaha haghe maro az ina begir ...

    movafagh bazi arash jan ;)

    پاسخحذف
  25. ارش جان مثل هميشه عالي بود و ملت هميشه در صحنه حاضر ايران هم آماده غلط گيري ملانصرالديني.خدا وكيلي با وجود اين همه علامه دهر نميدونم چرا كهكشان راه شيري رو فتح نكرديم و حال وروزمون اينه.به نظرم لازم نكرده حكومت رو عوض كنيم اول بهتره زندگيهاي داغون و سرتاپا ديكتاتوري خودمون رو درست كنيم.اگر حكومت عوض شه اولين كاري كه ميكنم يه تودهني محكم به دهن مردها و پدرهاي زورگو ميزدم.اخه تا وقتي به خودمون اجازه ميديم تو جزئي ترين مسائل همديگر دخالت كنيم چطور از حكومت انتظار به رسميت شناختن آزاديهاي فردي رو داريم.

    پاسخحذف
  26. مثلا زنهای ایرانی خیلی دمکرات تشریف دارن که حالا شما می خوای مردها رو درست کنی ؟

    پاسخحذف
  27. آرش عزیز
    چین کمونیست به هیچ وجه نمی تواند نمونه ای برای سوسیال دموکراسی باشد. سیاست های داخلی و خارجی کشورهای اروپائی در آن دوره هائی که احزاب سوسیال دموکرات در آنها به قدرت می رسند می توانند نمونه هائی برای سوسیال دموکراسی باشند. ضمنا برخلاف اظهار نظر برخی از دوستان دانشمندتان! کشور های اسکاندیناوی هم نمونه هائی برای سوسیال دموکراسی هستند. نوشته اید: " کمونیسم در جامعه امریکا بسیار پر رنگ تر است. " ظاهرا شما اصلا نمی دانید کمونیسم چیست! بقیه مطالب این پست هم البته تا آنجائی که من خواندم از پایه و اساس اشتباه است.

    دوست من! مگر مجبوری در زمینه ای که کمترین اطلاعی از آن نداری مطلب بنویسی؟!

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.