۱۳۹۱ آبان ۹, سه‌شنبه

هالوین به سبک ایرانی


فکرش را بکنید آدم لباس دراکولا بپوشد و بعد مرغ سحر ناله سر کن بخواند. این حکایت مهمانی های هالوین ایرانی در امریکا است. آدم تکلیف خودش را نمی داند که باید جلف و سبک و دلقک باشد و یا این که سنگین و رنگین و عصا قورت داده. همه ملغمه ای از همه چیز هستند و خودشان هم نمی دادند تکلیفشان چیست. یکی لباس مرلین مونرو می پوشند و رفتارش مثل مریم مقدس است و دیگری صورتش را مثل دلقک های سیرک درآورده است و دارد در مورد سیاست های خارجی کلان نظریه پردازی می کند. صد نوع غذا و میوه به جلوی مهمان می ریزند که صدایشان خفه شود و بعد از مهمانی نگویند غذا کم بود. طوری که اگر تا چند ماه بعد از مهمانی خودشان و سگ هایشان غذاهای پس مانده از مهمانی را بخورند باز هم تمام نمی شود. بعد هم دیمبل و دیمبول راه می اندازند و نظریه پرداز سیاست های خارجی کلان یک مرتبه تبدیل می شود به ماهرترین رقاص های کاباره ای و باباکرم می رقصد. مرلین مونرو هم یک مرتبه جو گیر می شود و طوری آن وسط قر می دهد که یک نفر باید برود و دستش را بگیرد جلوی اعضا و جوارح او که به سمع و نظر بینندگان چشم ورقلمبیده نرسد. زن ها هم همه به شوهرهایشان چشم قره می روند و آنها هم هوا را نگاه می کنند و سوت می زنند که یعنی اصلا حواسشان به پر و پاچه رقصنده های وسط صحنه نیست. دیگر آن موقع الکل هایی که به بدن زده اند هم اثر کرده است و کم کم همه با هم گرم می شوند و احساس پسر خاله بودن می کنند. بعد تازه می فهمی که بیشتر آنها به شغل شریف عملگی که اسم با کلاس آن کانستراکشن است مشغول هستند. از آنجا مشخص می شود که طرف می گوید اگر آنها این دیوار وسط را بر می داشتند و آشپزخانه را از آن طرف به این طرف می آوردند قیمت خانه آنها یک هو از فلان قدر می شود بسان قدر. بعد هم اضافه می کنند که اگر این کار را به من بدهند ده روزه برایشان درست می کنم. خیلی ها هم در کار به خر بفروش از ماشین گرفته تا بیمه های درمانی و مرگ و زندگی و خانه و این چیزها هستند و در نهایت می خواهند بفهمند که از شما که در کنار آنها نشسته ای هیچ خیری به آنها می رسد یا خیر.

کم کم همه به بهانه گرم بودن هوا لباس های هالوین خودشان را در می آورند و مهمانی یک مرتبه به یک مهمانی کلاسیک ایرانی تبدیل می شود و اگر یک بدبختی لباس عادی خودش را به همراه نیاورده باشد یک مرتبه خودش را مثل یک دلقک انگشت نما شده در میان جمعی از متشخصان و شخصیت های برجسته سیاسی و اجتماعی و اقتصادی احساس می کند. نمی دانم در امریکا چند تا شبکه ایرانی های موفق وجود دارد ولی تا حالا افراد زیادی را دیده ام که ادعا می کنند مسئول شبکه ایرانی های موفق در امریکا هستند. لابد هر کسی که چهار نفر ایرانی پولدار را می شناسد زود یک شبکه راه می اندازد و خودش هم می شود مسئول آن شبکه ای که خودش راه انداخته است. خلاصه در این مهمانی های هالوین حتما یکی از آنها با لباس قورباغه و یا پری دریایی به پست شما می خورد و اگر در مورد وضعیت خودتان خوب خالی بسته باشید می خواهد شما را وارد شبکه خودش بکند. اگر شما در جایی کار می کنید و حقوق خوبی می گیرید اولین چیزی که بیشتر آنها به شما می گویند این است که ای بابا شما برای چه عمرتان را تلف می کنید و برای مردم کار می کنید. بیایید و یک بیزینس برای خودتان بزنید و پول پارو کنید. شما در حالی که سرتان را تکان می دهید و می گویید بله کاملا حق با شما است باید در دلتان بگویید که ای ریدم به آن هیکل و نظریاتت جمیعا همه با هم. همین طوری یک حرفی از گاز معده آنها شکل می گیرد و آن را به اطراف می پراکنند و بقیه هم باید بگویند به به عجب رایحه خوش خدمتی. بعد وقتی از دست شبکه های موفق خودتان را خلاص می کنید و به گوشه دیگری از مهمانی می روید تازه به دام تخلیه کنندگان ماهر اطلاعاتی می افتید که قربانی خودشان را چنان در چنبره خود می گیرند و می چلانند که تا آخرین قطره اطلاعات خصوصی شما هم به بیرون بچکد و سپس تفاله شما را رها می کنند و به سراغ قربانی بعدی می روند. بعد تازه شما با خودتان فکر می کنید که ای بابا من برای چه این حرف ها را به کسی گفتم که اصلا او را نمی شناسم و برای اولین بار او را دیده ام. سپس می بینید که او پیش یک نفر دیگر نشسته است و با انگشت یواشکی دارد شما را نشان می دهد و در گوش او پچ پچ می کند.

خلاصه از من به شما نصیحت که اگر می خواهید به مهمانی هالوین در امریکا بروید به یک مهمانی کاملا امریکایی بروید که همه لباس های عجیب و غریب پوشیده باشند و شما هم هر چیزی که دوست دارید بپوشید. مهمانی ایرانی هم به موقع خودش بروید و مرغ سحر بخوانید و بشنوید. ولی ترکیب این دو تا مثل این است که باقلاقاتوق را با پیتزا قاطی کنید و با مارگاریتا بخورید.


۲۱ نظر:

  1. اول خودم

    Binghamton

    پاسخحذف
  2. خیلی با حال بود
    حالا شدی آرش خودمون دمت گرم
    اون قسمت "به خر بفروش" مردم از خنده!

    اوووووووووووووووممم ماچ!

    پاسخحذف
  3. آرش دوباره باز میگردد دو عالی بودش آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم آرش دوستداریم

    پاسخحذف
  4. این هم یه پست با حال.ممنون.مدتها منظر نوشته های با حالت بودم.
    سارا

    پاسخحذف
  5. سلام
     
    دقیقا باید به نصیحت شما گوش کرد.

    ممنون.

    :)

    پاسخحذف
  6. قربانت گردم شما که آمریکا نشینید و فرهیخته ! قبل از انتقاد از هموطنانتون اسم درست هنرپیشع و خواننده فقید امریکایی رو یاد بگیرید بد نیست ... ایشون سرکار خانم مرلین مونرو هستند نه به قول شما منری مونرو !!!

    پاسخحذف
  7. مثل همیشه یک متن خوب و عالی از آرش گل گلابی

    پاسخحذف

  8. خیلی پست توپی بود ارش.

    مرسی.

    ولی الان صدای ایرانیان مقیم لس انجلس در میاد :D

    پاسخحذف
  9. خیلی با حال نوصیف کردی
    مخصوصا وقتی ملت یواش یواش مدل عوض میکنند و لباس معمولی میپوشن و یه بیچاره که لباس عادی نیورده کنف اون وسط ...

    پاسخحذف
  10. پارسال توی دبی در یک مراسم هالووین که از همه ملیتها بودند یه مسابقه برگزار شد که حدود نه نفر از ده نفر فینالیست ایرانی بودند.
    تازه برنده هم یه خانمی بود که بعد که اسمش رو پرسید فهمیدیم علی اقا است در لباس زنونه!!!
    به این میگند ملت همیشه در صحنه

    پاسخحذف
  11. فکرش را بکنیم؟اوه اوه ..نه فکرش را می کنیم و نه عملش را.
    متاسفانه با اینکه علاقمند نیستم از واژه های اینچنینی استفاده کنم باید به عرض برسونم که جامعۀ ما (ایرانی) حالا حالا ها به لحاظ فرهنگی کار داره
    جامعه ای مفتخر به فرهنگ دو هزار و پانصد ساله اما همچنان رو به سرازیری رفتن .جامعه ای نان به نرخ روز خور,مدعی,قاضی و در عین حال دم را غنیمت است . جامعه ای بر مبنای فرد محوری خوشباشانه و نه در راستای منفعت گروهی.ملغمه ای از همه چیز رو هم که گفتید.البته منظور این نیست که هیچ لطفی وجود نداره ولی بگذریم.

    خلاصه این متنی که نوشتید هم ملغمه ای از رنج و لبخند برای من ایجاد کرد."کم کم همه به بهانه گرم بودن هوا لباس های هالوین خودشان را در می آورند و مهمانی یک مرتبه به یک مهمانی کلاسیک ایرانی تبدیل می شود و اگر یک بدبختی لباس عادی خودش را به همراه نیاورده باشد یک مرتبه خودش را مثل یک دلقک انگشت نما شده در میان جمعی از متشخصان و شخصیت های برجسته سیاسی و اجتماعی و اقتصادی احساس می کند" هاهاها

    متن قابل تاملی ست ,مرسی.

    نگار

    پاسخحذف
  12. سلام ..حالا شما کدومشو رفتی داداش؟

    پاسخحذف
  13. آرش جان میگویند حدود یک میلیون ایرانی در آمریکا زندگی میکنن و نیمی از آن ها در ایالت کالیفرنیا. چرا شما فقط در مهمونی های گروهی از ایرانی های آنجا شرکت میکنین؟ ایرانی ها با طیف های رفتاری متفاوت از این گروه هم وجود دارن مثلا دانشجویان ایرانی . خودت را محدود نکن.

    پاسخحذف
  14. Ali bod :) Eine Vagheiyat Moteasefaneh

    پاسخحذف
  15. آقا ما که کلا از ایرانی جماعت مدت هاست کشیدیم بیرون ! یعنی دقیقا از نقطه ی صفرِ دیفرانسیلی دیدیم که نه بابا ، رفقای زمان ایرانمون که یه زمانی فکر میکردم چقدر عوضی و به درد نخورن در برابر این ایرانیهای توی آمریکا میشن عملا سازمان ملل متحد یا شایدم عفو بین الملل.
    تازه شما حسابش رو بکن که من تو جمع دانشجوهام ! اولین چیزی که از این جماعت نظرم رو به خودش جلب کرد عمقِ وصف ناپذیر تو کف بودنشون بود. طرف داشت پست داک میخوند بعد دغدغش این بود که هر دختری رو که میبینه شبش شروع کنه به پیغام های عاشقانه نثار کردن و موس موس فرمودن ! دقیقا نشون میداد که یک حجمِ وحشتناک عقده یکهو در مواجهه با یک فضای آزاد شکوفا شده. و وای به روزی که طرف بچه ی شهرستانی جایی میبود ! دیگه میشد نورِ علی نور ! همه مرغ سحر میخوندن ما "یارب مباد آندم که گدا معتبر شود" !

    Arash

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.