۱۳۸۹ بهمن ۱۸, دوشنبه

مینیمال های امریکایی

اخراج نشدم و نمره ام 65 از صد شد. هوا امروز آفتابی است و با موتور آمدم سر کار. بچه گربه ها بزرگ بودند و باید تا جولای صبر کنم تا ببو گلابی به دنیا بیاید. یکشنبه دیگر مادرم می رود و دوباره تنها می شوم.  آش و غذا در فریزر تپانده است که گرسنه نمانم. گفته ام که هر چه در فریزر بگذاری دو سال می ماند. دارم سعی می کنم که شب ها خر و پف نکنم. همسایه بغلی و خانمش و دخترش خواننده و نوازنده هستند. شنبه شب خانه ما از صدای آنها بالا و پایین می رفت. من هم دیشب ناز مریم را با آخرین صدای ارگ اجرا کردم که امیدوارم خوششان آمده باشد! موتورم با اولین استارت روشن شد. باطری آن را برای زمستان درآورده بودم و شارژ  مانده بود. دختر همسایه از موتورم خوشش آمد و گفت که خیلی خنک است. من هم می خواستم بگویم که شما هم خیلی خنک هستید ولی رویم نشد. شاید دبورا اخراج شود چون نمره اش پایین پنجاه شد. به حضرت عباس تقصیر من نبود و من فقط چند ساعت در هفته با او کار می کنم و نمره خوب به او داده بودم. رئیسم از او راضی نبود. پشت موهایم را با کش بسته ام بس که بلند شده است. شاید یکی از اطاق هایم را اجاره بدهم. ما نشستیم و آنها بلند شدند و حالا که ما می خواهیم بلند شویم آنها نشستند. چلسی خیلی بد بازی کرد. گرین بی فوتبال را برد و جام فوتبال امریکا را فتح کرد. می خواهیم موشک بفرستیم هوا. مواظب باشید که آن روز از خانه هایتان بیرون نروید. می خواهیم از بلندگوی ماهواره در فضا اذان پخش کنیم. قرار شد که آدم هم با سفینه بفرستند بالا ولی هر چه گشتند جز گوساله چیزی پیدا نشد. شلوار تنگ خبرنگاران زن, نمایندگان مرد مجلس را تحریک کرد و تصویب شد که زن ها از این به بعد لباس فرم بپوشند. البته اگر کافور به خورد نمایندگان مرد می دادند راحت تر بود. نفت هم نشت کرد و گند زد به همه جا و رفت. دریا به خاطر طوفان کج شده بود و نشد که پاکش کنند. راننده ها توی بابل جمع شدند که کرایه ها پایین است. فعلا خرشان کردند تا بعد خدا بزرگ است.  دیزل آتش گرفت و فهمیدیم که موتور قطارها همه گریپاچ کرده است چون مال 40 سال پیش است. مردم   میخواستند از ترسشان از قطار بپرند بیرون وقتی که زبانه های آتش را دیدند. مهمانداران گفتند نترسید بابا عادی است و هر چند وقت یک بار رخ می دهد. مردم با تاخیر رسیدند و خوشحال بودند که بالاخره رسیدند و خدا را شکر می کردند که قطار روی هوا پرواز نمی کند. برای چندمین بار از بنزین خودکفا شدیم و در آینده هم دوباره خودکفا می شویم. کابل تلفن را همچنان در روز روشن می دزدند و کسی نمی داند که کار چه کسی است ولی من می دانم کار چه کسی است. حتما کار کابل دزدها است.
کوهنوردان امریکایی هم هنوز به مرحله اقرار نرسیده اند و نمی دانند که اگر فرزانه اراده کند اعتراف می کنند که از همان روز تولدشان جاسوس به دنیا آمده بودند. اصلا همه جاسوس هستند. من هم جاسوس هستم و دارم اخبار اینجا را به شما می دهم. شما هم جاسوس هستید که می گویید هوا کثیف است و گرانی است و چه می دانم زندگی مشکل است. مشهدی ممدلی هم جاسوس است که می گوید داریم موشک هوا می کنیم. فرزانه هم جاسوس است که می گوید  مردم ما از همه جای دنیا آزادتر هستند. شاید نخواهیم دشمن بداند که ما بهترین دموکراسی را در کشورمان داریم. خودم در عکس دیدم که در برخی روستاها مردم آب خوردن ندارند ولی آنتن ماهواره از پشت بام خانه شان آویزان است. چقدر از این یارو مرتیکه دلقک بدم آمد که مهمان برنامه پارازیت بود. آخر سر هم نگفت که احمد زاده اطلاعاتی بوده یا خیر. آخر کامبیز جان آدم قحطی بود که حسینی را آوردی توی برنامه ات و هی هم می گویی که تو خیلی بین مردم محبوبی و غیره! حالا اگر بچه آخوند نبود آدم می گفت اشکالی نداره ولی تو که سوابق آن آدم را نمی دانی بچه خوب. آن موقع که تو شکوفه انقلاب بازی می کردی آن آدم داشت با افرادش مال و اموال مصادره ای خلایق را بالا می کشید. یک شغل دیگرش هم کار چاق کنی بود و پول می گرفت و سفارش آدم را به بالا دستی ها می کرد. چیزهای دیگری هم بود که نگویم بهتر است الهی که به قربان آن چشم های ورقلمبیده ات بروم. باید امسال تابستان حتما کولر خانه را تعمیر کنم. کره زمین دارد گرم می شود و اینجا هم هر سال گرم تر از سال قبل می شود. نمی دانم بیست و یکم دسامبر دو هزار و دوازده دنیا تمام می شود یا خیر ولی اگر تمام شود واقعا نامردی است. لااقل خدا صبر کند که یک چند ماهی پاسپورت امریکایی دستم باشد تا قلمش خشک شود و بعد دنیا را تمام کند. اینهمه زور بزن که آخرش هم دنیا تمام شود؟ آن هم از کالیفرنیا؟ می خواستم پاسپورت امریکایی بگیرم که بروم مصر را ببینم ولی حالا دیگر گمان کنم که در آینده با پاسپورت ایرانی بهتر آدم را به آنجا راه می دهند. سازگارا هم دلش خوش است و می گوید که بچه ها در بالاترین گفته اند که مصر هم سبز شده است. نوری زاده ولی می گوید که اسراییل بدبخت شد و رادیکال ها می آیند. اصلا همان بهتر که برنامه شان شد نیم ساعت و اصلا اگر یک ربع بشود هم بهتر است. چالنگی هم هی تپق می زند و اعصاب نوری زاده را هم خرد می کند و وسط حرفش می پرد. اصلا به من چه!

۱۹ نظر:

  1. آخ که چقدر خندیدم، با صدای بلند!
    شما امروز که چیزی مصرف نکردید به سلامتی؟! آخه خیلی همه چیز از همه جا بود! اما اون فرزانه خیلییییی باحال بود.
    راستی نمره 65 هم مبارکه خوشحال شدم که همچنان سر کار می مونید و بازم اعصاب دارید که برامون بنویسید، نگران پاسپورت آمریکاییتون هم نباشید ان شاالله 2012 رو به سلامتی رد می کنیم و آب از آب هم تکون نمی خوره!

    پاسخحذف
  2. راستی خودم اول شدم و خیال بقیه رو هم راحت کردم!

    پاسخحذف
  3. اینم سوم تا دیگه سر مقام های اول تا سوم با هم دعوا نکنید! حالا با خیال راحت فقط نظرتون رو راجع به متن بگید!

    پاسخحذف
  4. خدا را شکر که ماکسیمال ننوشتم!

    پاسخحذف
  5. یعنی من عاشق این پست شدم رفت پی کارش!
    اتفاقا ما هم تصمم داشتیم تعطیلات عید پاک بریم مصر که از غذا روزی گرگی به گله زد و تمام برنامه های ما رو نقش برآب کرد و اونجا انقلاب شد!
    حالا موندیم که کجا بریم بهتره!

    پاسخحذف
  6. راستی یادم رفت که بگم اگه از خودت و 60 تا کامنت خانم امی صرفنظر کنیم من هم دوم شدم!

    پاسخحذف
  7. کولی جان، از فکر صرف نظر و اینا بیا بیرون که خودم امشب تا مقام سومش رو هم رفتم الانم منتظرم ببینم آرش می خواد چی بهم هدیه بده؟ مخصوصاً که رتبه کاریش هم بالا شده و وضع مالی هم شکر خدا رو به راهه! آرش جان منتظریم!

    پاسخحذف
  8. halet khub nista
    ina neshanehaye ineke bayad dobare zan begiri!(;

    پاسخحذف
  9. سلام
    اول از همه برای برندا ناراحت شدم ،طفلکی ...
    بعدش ازاون فسمت انتقاداز پارازیت لذت بردم که معرکه بود۰
    اصلا این پست ایندفه خیلی مدل بحر طویل شده بود و مثل همیشه عالی .
    خیلی خیلی ممنون
    راستی آش و غذاها نوش جان

    :))

    پاسخحذف
  10. قابل توجه دوستان گرامی و سارای کچولو که برندا در سلامت کامل به سر می برد و اخراج نخواهد شد. دبورا قرار است اخراج شود همان دختر مو سفیدی که شوهر دارد و مثل کنه به من می چسبید.

    پاسخحذف
  11. خخخخخخخخخخخخخوووووووووووبببببببببببببببییییییییییییییییییی؟

    پاسخحذف
  12. آرش جان
    براي نوشتن پست بعدي، اول يه نفس عميق بكش بعد شروع كن!
    اميدوارم هر چه زودتر خوب بشي!

    پاسخحذف
  13. "ما نشستیم و آنها بلند شدند و حالا که ما می خواهیم بلند شویم آنها نشستند." اين يعني چي؟

    پاسخحذف
  14. mimiram vase in postet yanii aalii bood.dar morede pArAzIt ham bahat movafegham.:D


    (dar zemn bebakhshid fonte farsi nadashtam

    khosh bashi

    پاسخحذف
  15. lorecance

    یه نگاه بنداز شاید تجربه خوبی برات باشه!

    گربه و اینترنت

    http://theoatmeal.com/comics/cat_vs_internet

    پاسخحذف
  16. آرش! معلومه كه اين پست در هم و برهم رو در يك وضعيت برآشفته نوشتي، يجور ملغمه اس، ولي خيلي باحال بود، هرچند شبيه نوشته هاي منطقي و آروم و خطي هميشگي ات نيس !!!
    در هر حال كارت خيلي درسته :)

    پاسخحذف
  17. در کل خوب بود، مخصوصا اون دو تا تیکه پارازیت و تفسیر خبر! من بیننده پر و پا قرص این دو برنامه هستم ولی انصافا این دفعه کامبیز گند زد و چالنگی هم مدتیه که چنگی به دل نمی زنه.

    سفر مصر رو هم موکول کن به یک سال دیگه. آبها که از آسیاب بیفته بازم با پاسپورت آمریکایی روی چشمشون جا داری. پاسپورت آمریکایی و اروپای غربی برای مصریهای گدا گشنه یعنی پول!

    پاسخحذف
  18. lorecance چطوری؟
    یه روسی بیا حال کنیم! :D

    پاسخحذف
  19. سلام

    لینک زیردرمورد اتفاقات بعداز دسامبر ۲۰۱۲ هست ۰
    فکرکردم شایدبراتون جالب باشه

    http://www.zetatalk.com/info/tinfo242.htm

    :))

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.