۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

زندگی مشترک در امریکا



دیروز یک دوربین اینترنتی از Ebay خریدم که توی پشت حیاط خانه نصب کنم و شما بتوانید مناظر اطراف را ببینید و از آن لذت ببرید. اول میخواستم یک دوربین خیلی بهتر بگیرم که 30 برابر بزرگنمایی داشت و 360 درجه هم می چرخید ولی به دو علت از خرید آن پشیمان شدم. علت اول این بود که قیمتش بالا بود و با شیشه محافظش حدود چهارصد و پنجاه دلار می شد. علت دوم این بود که چون این دوربین را برای شما نصب می کنم و سلیقه های شما هم متفاوت است هر کسی می خواست آن را بر روی چیزی که دوست دارد زوم کند و چون تعداد فرامین آن زیاد می شود آن دوربین می بایست بطور مداوم از آب و هوا و جاذبه های طبیعی به دکوراسیون خانه همسایگان و روابط دیپلماتیک بین آنها تغییر مکان دهد و این امر سبب می شد که هم آن دوربین بدبخت و هم بینندگان وبلاگ سرگیجه بگیرند.

البته این دوربینی را هم که حدود 80 دلار خریده ام میتواند 360 درجه بچرخد ولی بزرگنمایی ندارد و شما می توانید همه چیز را از دور تماشا کنید. گمان کنم که هفته دیگر آن دوربین به دستم برسد و بتوانم آن را راه اندازی کنم. البته الآن آنجا خبر خاصی نیست و تنها چیزی که شما می بینید آب است و پرندگانی که برای خودشان جولان می دهند. ولی بهار و تابستان, آنجا واقعا دیدنی است و شما می توانید مردمی را ببینید که به تفریحات مختلف آبی می پردازند و یا اینکه شنا می کنند.

در ضمن تابستانها در پشت حیاط خانه ما هم مهمانی هایی برگزار می شود که شاید دیدن آن برای شما خالی از لطف نباشد. فقط اگر صحنه هایی دیدید که در مغز شما پارازیت ایجاد کرد لطفا به گیرنده های خود دست نزنید و دستهایتان را بگذارید روی میز. من هم سعی میکنم تا جایی که می توانم در هنگام عبور از پشت حیاط مواضع استراتژیک را پوشش دهم.


امروز می خواهم برای شما کمی از تجربه های خودم در مورد زندگی مشترک با یک نفر دیگر در یک خانه بنویسم. من زندگی مشترک در امریکا را به دو بخش تقسیم میکنم.
1- زندگی مشترک بدون روابط دیپلماتیک.
2- زندگی مشترک با روابط دیپلماتیک

در زندگی مشترک بدون روابط دیپلماتیک, دو نفر تصمیم می گیرند که برای تامین هزینه های مسکن و یا تنها نبودن, یک همخانه برای خود انتخاب کرده و با او زندگی کنند. ممکن است افرادی که خانه می خرند و از توان مالی بالایی برخوردار نیستند, یکی از اطاقهای خانه خود را به فرد دیگری اجاره دهند تا بتوانند اقساط خانه خودشان را تامین کنند. و یا ممکن است دو نفر با یکدیگر یک خانه دو اطاق خوابه را اجاره کنند. در برخی از خانه های بزرگ هم ممکن است مثلا پنج نفر زندگی کنند که هر کدام صاحب یک اطاق هستند.

وقتی شما یک اطاقی را در یک خانه اجاره می کنید, در واقع شما جزوی از اعضای آن خانه می شوید و مسئولیت هایی دارید که باید به آن عمل نمایید. در حالی که فضای سالن, آشپزخانه و حیاط, عمومی است و همه می توانند از آن استفاده کنند, هر کس می تواند در اطاق خودش به اندازه کافی حریم خصوصی داشته باشد. هر خانه ای هم برای خودش قوانینی دارد که همه باید به آن احترام بگذارند.

من خودم ترجیح می دهم در خانه ای زندگی کنم که در آن زن و یا بچه ای باشد ولی خیلی ها دوست دارند که با پسران و دختران جوان زندگی کنند. هر کسی می تواند نسبت به سبک زندگی خود, همخانه خودش را انتخاب کند به گونه ای که زندگی آنها تداخلی در یکدیگر نداشته باشد و بتوانند از ساعاتی که با یکدیگر هستند لذت ببرند. بسیاری از افراد از جمله خود من ترجیح می دهند که همخانه ای با جنس مخالف خود داشته باشند تا فضای زندگی آنها جذاب تر شود.


لازم به ذکر است که دختران در امریکا از اینکه یک همخانه پسر داشته باشند, هیچ گونه مشکلی ندارند چون قانون در این کشور به گونه ای است که یک زن از امنیت کامل برخوردار است و هیچ کس جرات این را ندارد که به او تعرض کند. مثلا اگر شما همخانه یک دختر خانم هستید و یک روز به سالن بروید و ببینید که او برهنه بر روی کاناپه خوابیده است, شما هم میتوانید آنجا بنشینید و یا به کار خودتان بپردازید ولی اگر کوچکترین تماس فیزیکی با او برقرار کنید, نه تنها به زندان می افتید بلکه باید خسارت آن را هم پرداخت کنید.

در امریکا بر خلاف ایران دست به مهره, بازی است یعنی اینکه اگر شما به کسی دست زدید باید با همان مهره بازی کنید و عواقب مادی و معنوی آن را تا انتها بپذیرید. آن طور نیست که هر کسی را که خواستید دستمالی کنید و بعد اگر خوشتان نیامد بروید سراغ یک نفر دیگر. برای همین اگر شما بخواهید روابط دیپلماتیک با همخانه خود داشته باشید, یعنی اینکه شما قرارداد نوع اول همخانگی را فسق کرده و قرارداد جدیدی را برای زندگی مشترک با روابط دیپلماتیک وضع می کنید و کلیه طبعات آن را هم می پذیرید.

معمولا مخارج مشترکی که در یک خانه است مثل آب, برق, تلفن و تلویزیون را تقسیم بر تعداد نفراتی می کنند که در آن خانه زندگی می کنند و هر کس باید سهم خود و یا کسی را که کفیل او است را بپردازد. شما برای خودتان یک یخچال جداگانه خواهید داشت و یا یک طبقه از یخچال و بخشی از فیریزر را به شما اختصاص می دهند و هیچکسی به مواد داخل آن دست نمی زند. در ضمن شما در آشپزخانه هم یک کابینت خواهید داشت که می توانید وسایل خود را در آن بگذارید. ماشین لباسشویی و ظرفشویی هم بین همه مشترک است و هرکسی تمیزکننده خودش را دارد و یا نوبنی هر دفعه یک نفر آن را می خرد.


اما زندگی مشترک نوع دوم و یا زندگی مشترک همراه با روابط دیپلماتیک, شامل هرگونه زندگی مشترکی میشود که دو طرف علاوه بر مسئولیت های نوع اول, از نظر عاطفی و دیپلماتیک نیز نسبت به یکدیگر متعهد می گردند. زن و شوهر, دوست پسر و دوست دختر و یا زوج های همجنسگرا از این گروه هستند.

در نوع دوم همخانگی, دو طرف یک اطاق خواب مشترک دارند و کلیه مسئولیتهای خانه بر طبق توافق طرفین بین آنها بطور مساوی تقسیم می شود. لازم به ذکر است که همخوابگی, قوانین و مقررات همخانگی را ملغی نمیکند وهمخانگی با روابط دیپلماتیک زیر مجموعه ای است از نوع اول همخانگی بدون روابط دیپلماتیک. اگر فردی از عشق و روابط عاطفی برای تغییر قوانین همخانگی به نفع خودش استفاده کند, آن فرد در جامعه امریکا بعنوان یک ابیوزر و یا سوء استفاده کننده شناخته می شود.

بله. در امریکا تعریف زن و شوهر با آنچه که ما در ایران داریم زمین تا آسمان فرق می کند. در امریکا زن و شوهر همخانه هایی هستند که بطور رسمی, حقوقی در زندگی یکدیگر دارند و در عمل هیچ فرقی با دوست پسر, دوست دختر و یا دو همخانه که دارای روابط دیپلماتیک هستند ندارد. برای همین عزیزانی که از ایران به امریکا مهاجرت می کنند پس از مدت زمان کوتاهی دچار تقارن در مفاهیم اولیه خوددشان و اختلال در هماهنگی با جامعه امریکا می شوند. می توان از این اختلاف به عنوان اولین شوک فرهنگی نام برد که یک مهاجر در بدو ورودش با آن مواجه می شود. یک زن در امریکا می تواند با هر کسی که دوست دارد حرف بزند و با هر کسی که دوست داشت بیرون برود و تا هر زمانی که دلش خواست بماند همانطوری که یک شوهر این حق را دارد.


در مجموع می توانم بگویم که جدا از مسائل دیپلماتیک, فرهنگ همخانگی و با هم زیستن در امریکا جا افتاده است و هر کسی مسئولیتهای خودش را می داند و در کنار آن سعی می کند که فضا و محیط شادی را برای همخانه و اطرافیان خود ایجاد نماید. شما می توانید با توافق همخانه خود مهمانی برگزار نمایید و یا دکوراسیون خانه را تغییر دهید, تلویزیون تماشا کنید و یا برنامه های تفریحی دیگری را انجام دهید.

معمولا وقتی که یک اطاق اجاره می کنید, از شما پول پیش می گیرند و در روزی که بخواهید آنجا را ترک کنید آن پول را به شما بازمی گردانند ولی باید حتما آن پول توسط چک پرداخت شود و یک کپی هم از آن داشته باشید اگرنه امریکاییها بدشان نمی آید که پول شما را بخورند. کاری که من می کنم این است که بجای پول پیش با اجاره دهنده توافق می کنم که یک ماه آخر اجاره را پیش پرداخت کنم. بنابراین شما از زمانی که اعلام به رفتن می کنید, نیازی به پرداخت اجاره ندارید و در ضمن پولی هم طلب نخواهید داشت.

امیدوارم که این اطلاعات بدردتان بخورد

۱۵ نظر:

  1. خیلی مطلب جالبی بود چقدر خوبه که خانم ها از چنین امنیتی برخوردارهستند و چنین فرهنگی در اونجا مرسوم هست !و همچنین تعریفی که از زندگی مشترک در امریکا داده بودید هم جالب بود !!!

    پاسخحذف
  2. aza.joon
    arash jan mishe begi chejoori mishe hamkhoone peyda kard?
    merci

    پاسخحذف
  3. agha matlab kheyli jalebi bood
    ende weblogi .
    maha hala halaha bayad biyaym matalebe shoma ro bekhoonim va shagerdi konim ta be shoma beresim
    dar panahe hagh

    پاسخحذف
  4. tanbalie khodeto gardane ghavanine usa nandaz aghajoon.shoma kamkam bayad bazi ba mohraro shoro koni.nakone khodet montazeri yeki dast behet bezane beri suesh koni

    پاسخحذف
  5. البته دوست عزیز ....
    معمولا زن و شوهر ها (و دوست دختر -پسرها) خیلی روی flirtation شریکشون حساس هستن. حتی اینجا در Sweden هم اینطوریه چه برسه به جامعه آمریکا که نسبت به اینجا یه جامعه مذهبیه ...

    پاسخحذف
  6. یک طبقه از یخچال؟!!! ....شما داری چی میگی؟؟
    پس آمریکاییها از منی که در پاکستان زندگی میکنم فقیرترند چون من سه تا یخچال دارم!! دو تاش بزرگ.
    یادم میاد خانه پدرم سی و پنج سال پیش در تهران یجچال غول پیکر سایت بای سایت داشت یک اهرم فشار میدادی تکه های خوشرنگ یخ میافتاد و از اهرم دیگه آب خنک
    یعنی ما از آمریکایی ها ثروتمندتریم ؟
    باور کنم؟ !!

    پاسخحذف
  7. اولا ساید بای ساید. دوما چرا دری وری میگی برادر من. آرش داره مثال میزنه. یه کم مغزت رو به کار بندازی بد نیست.

    پاسخحذف
  8. سلام استاد!
    در مورد روابط محل کار...اينو هم در نظر داشته باش که اگه هم زياد محافظه کاری در بياری، ملت فکر خواهند کرد که گی هستی! از طرف ديگه هم لااقل توی کانادا بيشتر ملت توی محل کار با هم آشنا می شوند - چون کار کردن در يک محيط باعث می شه که کلی اطلاعات ضروری راجع به هم کسب کنند.
    خلاصه اگه توی محل کار کسی از دختری خوشش بياد و به يک کافی دعوتش کنه، اصولا نبايد هيچ مشکلی پيش بيايد...طرف هم اگه پايه نباشه محترمانه اين را به شما می رساند و خلاص!
    مهدی ع.

    پاسخحذف
  9. اتفاقا من هميشه ميخواستم ازت بپرسم كه زندگيت با هموخونيت چه جوريه ولي گفتم شايد پرسنال باشه و نخواي بگي.ممنون به هر حال كه توضيح دادي.
    يه سوالي اگه طرفت دزد از آب دربياد و تو سركار باشي برگردي ببيني خونرو جارو كرده رفته چيكار ميشه كرد اگه هيچ ردي ازش نداشته باشي و اونم مثه تو چكي نداده باشه!

    پاسخحذف
  10. Azadie ke inja hast baes shodeh zendegiha ziyad paydar va mostahkam nabasheh va amare talagh balaye %50 ast va hamchenin amare khyanat beyne zojha ta 60% ast va khanevadehha ziad paydar nistand. man ke khodam zendegi khanevadegi dar iran ra besiar behtar az inja da kheyli mavared midanam. gharb dar kenare mazayayash maayeb besyari ham darad ke adam ta inja nayamadeh nemidanad va fekr mikonad inha az hame jahat az ma behtar o pishraftehtar hastand ke albateh faghat yek tavahom ast.be nazare man agar yek hokoomat mardomitar dar iran bood behtarin ja baraye zendegi iran ast o bas

    پاسخحذف
  11. یعنی شما میگید آزادی باعث فروپاشی خانواده ها میشه؟
    در نتیجه آزادی رو بگیرید تا خانواده ها بنای مستحکمی داشته باشند؟
    استدلال عجیبی دارید. طلاق یک حق است. ولی در مورد خیانت زوجات به همدیگی هیچ آزادی وجود ندارد. یعنی کی گفته که شما آزاد هستی به همسرت خیانت کنی ؟
    در ضمن مردم ایران یک حکومت مردمی و آزاد رو سی سال پیش به گه کشیدند و نشون دادند که لیاقتش رو ندارند. و هیچ کس هم فکر نمیکنه که آمریکا بهشت هست.ما فقط میگیم بهتر از ایرانه.

    پاسخحذف
  12. Doste aziz man nemigoyam ke azadi ra begirid chon baese talagh mishavad vali in yek vagheeyat ast ke vojood darad dar gharb

    پاسخحذف
  13. waffin محترم!
    شما بی اندازه نادانی
    آیا حکومت تک حزبی ، حزب رستاخیز شاه حکومت مردمی و آزاد بود ؟!

    پاسخحذف
  14. در ايران كه اگر با همكلاسيت *فقط* سلام و احوالپرسي كني، بعد يه مدت ارث پدرش رو هم ازت طلبكار ميشه! تازه اين حداقلشه! اگر تو رو به غير رمانتيك بودن!!! متهم نكنه و خودش رو دلسوز تو ندونه خيلي عاليه!!! واقعا براي خودم متاسفم كه در كشور لعنتي ايران زندگي نمودم.
    --
    M

    پاسخحذف
  15. خوب ، هر چه زودتر گورتو گم کن از ایران برو بیرون.

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.