۱۳۸۸ دی ۱۴, دوشنبه

سالمندان و افراد ناتوان جسمی در امریکا



حتما تا به حال دیده اید که در ایران و در یک اتوبوس شلوغ وقتی که یک مرد و یا زن کهن سال وارد می شود, یک جوان از صندلی خود بلند شده و جایش را به او می دهد. ممکن است خود شما هم بارها این عمل را انجام داده باشید. وقتی که ما چنین کاری را انجام می دهیم احساس افتخار می کنیم و ممکن است حتی انتظار داشته باشیم که تمام مسافران اتوبوس برای ما کف بزنند.

ما این عمل را به فرهنگ چند هزار ساله, احادیث و آموزه های دینی و تربیت خانوادگی و یا سنت های اجتماعی نسبت می دهیم و گمان می کنیم که برای انجام چنین کاری نیاز به هزاران سال سابقه تاریخی درخشان و یا هزاران سال تجربه مذهبی وجود دارد. ولی در امریکا این مسئله توسط یک قانون ساده حل شده است و تمام مردم با هر نوع مذهب و یا اندیشه اجتماعی موظف به انجام آن هستند. کسی هم از انجام این کار به وجد نمی آید و فرد کهن سال هم احساس کوچکی نمی کند و زیر بار منت نمی رود. قانون نحوه عملکرد را مشخص کرده است و آنها فقط مجبور هستند به قانون عمل کنند.

با این مقدمه می خواهم برای شما کمی از شرایط سالمندان و افرادی که از نظر جسمی ناتوان هستند صحبت کنم.


یکی از مشکلاتی که همه سالمندان و کهن سالان کم و بیش با آن دست و پنجه نرم می کنند دردها و ناتوانی های جسمی است. یک فرد سالمند نسبت به یک فرد جوان مسافت کم تری را می تواند بدون مشکل طی کند و از پله های کم تری هم می تواند بالا برود. افراد ناتوان جسمی هم نسبت به افراد معمولی جامعه از قدرت مانور کمتری برخوردار هستند و حتی ممکن است مجبور باشند با صندلی چرخ دار حرکت کنند. از آنجایی که قانون در امریکا برای همه افراد جامعه وضع شده است, تسهیلاتی برای این افراد وجود دارد که بخشی از آن را برای شما خواهم گفت.

بر طبق قانون در تمام پیاده رو ها, ورودی ساختمان های عمومی و خصوصی, مراکز خرید و حمل و نقل و اصولا هر جایی که یک آدم معمولی بتواند به آنجا برود, راه هایی وجود دارد که یک نفر بتواند با صندلی چرخ دار وارد آن شود. اگر شما با صندلی چرخدار وارد خیابان شوید و مکانی را پیدا کنید که یک نفر آدم معمولی وارد شده است و شما نتوانسته اید به آن وارد شوید, باید بسیار خوشحال شوید چون آینده مالی شما تامین خواهد بود!


در تمام پارکینگ هایی که در مراکز عمومی و یا مجتمع های مسکونی وجود دارد, بر طبق یک جدول محاسباتی باید تعدادی از نزدیک ترین و سهل الوصول ترین پارکینگ ها به افراد ناتوان و سالمند اختصاص داده شود و فقط ماشین هایی می توانند در آن مکان ها پارک نمایند که علامت مخصوص آبی رنگ را بر روی ماشین خود داشته باشند. تعداد این پارکینگ های مخصوص حدود دو درصد است ولی من از میزان دقیق آن اطلاعی ندارم. فقط می دانم که اگر شما در یک جایی سه تا محل پارک ماشین داشته باشید حتما یکی از آنها باید مخصوص افراد ناتوان و سالمند باشد. پس نتیجه می گیریم که کسر اعشار درصد مزبور به یک عدد بالاتر گرد می شود. مثلا اگر 60 تا پارکینگ وجود داشته باشد باید دو تای آنها به معلولین و سالمندان اختصاص داده شود.

در مراکزی که برای نشستن مردم صندلی وجود دارد, باید تعدادی از راحت ترین آنها توسط آرم مخصوص افراد مسن مشخص شوند و بر طبق قانون اگر کسی روی آن نشسته باشد, به محض ورود یک فرد مسن باید آن محل را خالی کند. رستوران ها , سالن های انتظار, قطار, مترو, اتوبوس و مراکز عمومی دیگر مجبور هستند تا این قانون را اجرا کنند. اگر فرد جوانی بر روی صندلی نشسته باشد و از بلند شدن خودداری نماید, پلیس بلافاصله او را به جرم تمرد از قانون بازداشت می کند.


وسایل نقلیه عمومی علاوه بر اختصاص صندلی, طوری طراحی شده اند که یک معلول با صندلی چرخ دار و یا یک فرد کهن سال به سادگی بتواند از آن استفاده نماید. اتوبوسها وقتی در ایستگاه می ایستند قبل از هر فرد دیگری, فردی را که در صندلی چرخدار نشسته است سوار می کند. برای اینکار توسط یک دگمه برقی, سطح اتوبوس را پایین می آورد تا هم سطح پیاده رو شود. سپس آن فرد با صندلی چرخ دار خود روی پله اتوبوس قرار می گیرد. سپس با یک دگمه دیگر, پله مانند آسانسور بالا می آید و هم سطح اتوبوس می شود. راننده از جای خود بلند می شود و مطمئن می شود که صندلی چرخ دار به جای مخصوص خود رفته است و در آنجا قفل شده است. سپس به آن فرد کمک می کند که کمربند ایمنی خود را هم ببندد. بعد از همه این کارها دوباره پله را پایین می برد تا بقیه مردم سوار شوند.


راننده اتوبوس این کار را برای افراد خیلی مسن و کسانی که نمی توانند از پله بالا بروند هم انجام می دهد و پیاده کردن آنها هم دقیقا به همین صورت است. در قطار و مترو هم جای مخصوصی برای صندلی چرخدار وجود دارد و هیچ مشکلی وجود ندارد. حتی تاکسی های مخصوصی برای افراد معلول وجود دارد که می توانند با صندلی چرخ دار خود سوار و پیاده شوند و نیازی به کمک کسی ندارند.




زنگ ها, دگمه های آسانسور, خودپردازها و ابزار عمومی دیگر در ارتفاعی طراحی شده اند که یک نفر با صندلی چرخدار خود بتواند به آنها دسترسی داشته باشد. در سینما ها نه تنها صندلی مخصوص برای افراد مسن و معلولین وجود دارد بلکه عینک های مخصوصی هم برای افراد ناشنوا وجود دارد که می توانند زیر نویس فیلم را بخوانند. در تقاطع هایی که چراغ قرمز وجود دارد وقتی چراغ عابر پیاده سبز می شود, صداهایی از آن ایجاد می شود که شبیه جیک جیک یک گنجشگ است و یک فرد نابینا توسط آن متوجه سبز شدن چراغ عابر پیاده می شود.





دارو و دکتر برای افراد مسن بالاتر از 67 سال در امریکا مجانی است و آنها هر ماه حقوقی دریافت می کنند که می توانند با آن مخارج خودشان را بپردازند. اجاره خانه برای آنها بسیار ارزان تر است و کلیه وسایل نقلیه عمومی درون شهری برای آنها تقریبا مجانی است. تسهیلات زیاد دیگری هم برای آنها وجود دارد که در مجموع زندگی یک فرد مسن را برای او راحت و دلپذیر می کند. البته افراد مسن در امریکا بسیار تنها هستند و از این مسئله رنج می برند ولی لااقل از نظر مالی محتاج نیستند.


برای معلولین هم صندلی های چرخ دار برقی بسیار جالبی وجود دارد که باعث می شود آنها خیلی سریع تر از افراد عادی در پیاده روها حرکت کنند و به کارهای خودشان برسند. من آن اوایل که به امریکا آمده بودم و مجبور بودم مسافت زیادی را برای رسیدن به مترو پیاده بروم همیشه حسرت آن افراد را می خوردم که با سرعت از کنار من رد می شدند و می رفتند! حیف که پر رو نبودم اگر نه حاضر بودم که به آنها یک دلار بدهم تا من را هم ترک صندلی خودشان سوار کنند! این چرخ های برقی تقریبا برای افراد مسن مجانی در می آید و سازندگان پول آن را از بیمه می گیرند.

ولی در ایران یک فرد معلول بر روی صندلی چرخ دار به هیچ کجا نمی تواند برود و حتما باید یک نفر به او کمک کند. هر کسی هم که او را می بیند فقط دلسوزی بی خود می کند و میگوید آخی حیوونی طفلکی. و این احساس ترحم و دلسوزی را هم جزو نکات درخشان فرهنگ خودمان می دانیم بدون اینکه متوجه شویم که این رفتارها چه تاثیر بدی در یک فرد معلول می گذارد. یک فرد مسن اگر بخواهد با یک وسیله نقلیه به جایی برود باید چشمش به این و آن باشد تا بلکه یک نفر دلش بسوزد و منت بگذارد و جای خودش را به او بدهد. آن فرد مسن هم باید از هفت جد آن فرد تشکر کند و آنها را دعا نماید. اگر یک فرد نابینا بخواهد از چراغ قرمز رد شود حتما یک نفر باید دست او را بگیرد و به آنطرف خیابان ببرد و بعد می گوییم که ببینید ما ایرانی ها چقدر آدم های با محبت و انسان دوستی هستیم. اگر ما انسان دوست و با محبت بودیم زمانی که چراغ راهنما را نصب می کردیم کمی هم به فکر نابینایان بودیم. و یا ساختمان اداری را طوری می ساختیم که چهار نفر مجبور نباشند یک فرد معلول را بغل کنند و به داخل آن ساختمان ببرند.


یکی دیگر از افتخارات ما این است که می گوییم ما افراد مسن را به خانه سالمندان نمیگذاریم و آنها را پیش خودمان نگه می داریم. فقط کافی است که نگاهی به مجتمع مخصوص سالمندان در امریکا بیاندازید تا بدانید چرا افراد مسن ترجیح می دهند به آن مراکز بروند. من به طور اتفاقی به یکی از شهرک های این اطراف رفتم و نمی دانستم که مخصوص سالمندان است. آنقدر از آنجا خوشم آمد که می خواستم یک آپارتمان در آنجا اجاره کنم ولی گفتند که حتما باید سن من بالاتر از 55 سال باشد. آن شهرک آنقدر زیبا و تمیز و ارزان است که خود سالمند از خدا می خواهد که به آن جا برود. برنامه های روزانه و تورهای مسافرتی و صدها برنامه تفریحی دیگر نیز برای سالمندان در امریکا وجود دارد که قابل مقایسه با تصور ما از خانه سالمندان نیست.

به امید آن روز که سالمندان و معلولین ما هم بتوانند از حقوق و شرایط مناسبی در جامعه برخوردار باشند.

۹ نظر:

  1. الحق و والانصاف که راست گفتی. شهرسازی و معماری و دیگر جنبه های زندگی ما از دید رسیدگی به توانجویان جسمی (عبارت زیباتر برای واژه "معلول") از بیخ مشکل دارد و باید بازنگری شوند.

    پاسخحذف
  2. واقعا که حق مطلب رو خوب بیان کردی
    من پزشک هستم و تو سیدنی کار و زندگی میکنم و تو ایران هم تجربه کار کردن دارم
    تفاوت اینجا و اونجا برای سالمندان مثل تفاوت بهشت و جهنمه
    شما این موارد رو فقط دیدی ولی من با تمام وجود احساسشون کردم

    پاسخحذف
  3. یک سوالی واسم پیش اومد آرش خان، شما گفته بودید توی آمریکا راننده به محض دیدن عابر پیاده باید "توقف کامل" کنه، خوب این یعنی اینکه چراغ راهنمایی وجود نداره؟ چون قاعدتا آدم هروقت دلش بخواد باید از خیابون رد بشه دیگه، ولی اینجا گفتین "در تقاطع هایی که چراغ قرمز وجود دارد وقتی چراغ عابر پیاده سبز می شود, صداهایی از آن ایجاد می شود که شبیه جیک جیک یک گنجشگ است و یک فرد نابینا توسط آن متوجه سبز شدن چراغ عابر پیاده می شود"
    خوب این یعنی چی؟

    پاسخحذف
  4. متاسفانه در ایران معلول ها و بخصوص معلولین زهنی رو در خانه نگه می دارند در حالی که در آمریکا با اونها مثل انسان های معمولی برخورد می شه و حتی در کارهای ساده ای که در توانشون هست استخدام می شن.
    در جواب آقا فرشید هم اینکه چهارراه هایی که چراغ قرمز دارند، چراغ عابر پیاده هم دارند. اما در تقاطع هایی که چراغ ندارند و فقط خط کشی عابر پیاده هست راننده باید توقف کامل کند. اگر خط کشی هم نباشد پیاده حق عبور از خیابان را ندارد.

    پاسخحذف
  5. سلام لطف كنيد راجع به حمايت از بچه هاي بدسرپرست يا بي سرپرست در آمريكا بنويسيد.ايا قانون حمايت خاصي از اين بچه ها ميكنه ؟و در ضمن اگر راجع به اين امور اجتماعي در كانادا هم اطلاع داريد بفرماييد.

    پاسخحذف
  6. مطلب بسیار جالبی بود.ای کاش معلولین و سالمندان کشور ما هم می توانستند از این امکانات برخوردار باشند.واقعا چرا هیچ برنامه رفاهی برای آسان تر کردن زندگی آنها درایران در نظر گرفته نمی شود ؟!!!!

    پاسخحذف
  7. سلام من با دقت مطلب زیبای شما را خواندم ومن مادرم معلول جسمی است وبا تمام وجودم این مشکلات را حس کرده ام .ومعمار هستم و تمام تلاشمو برای حل پارهای از این مشکلات در حد توانم انجام میدهم هم برای مادرم و تمام کسانی که با این مشکلات روبرو هستند .ممنون از بیان شیوای شما.

    پاسخحذف
  8. درود و ممنون از مطالب پر معناتون.
    اما یه خواهشی دارم، من دانشجوی رشته معماری هستم و پایان نامم راجع به شهرکی برای سالمندان است.اگه ممکنه نام مناطقی رو که مخصوص سالمندان و معلولان است رو هم بگید تا ما بتونم از اطلاعاتتون بیشتر استفاده کنم
    پاینده باشید

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.