۱۳۸۸ اسفند ۳, دوشنبه

تنوع فرهنگی در امریکا

امروز دوشنبه است و دوباره همه به سر کار برگشتند. دیروز فقط برای خرید هفتگی از خانه بیرون رفتم و چون هوا بارانی بود ماهیگیری هم نکردم. امروز هوا نسبتا گرم و آفتابی است ولی صبح که به سر کار می آمدم یک مه بسیار غلیظ همه جا را فرا گرفته بود. من عاشق مه هستم. مخصوصا وقتی متراکم است و آدم نمی تواند چند متر جلوتر خود را ببیند.

امروز مغزم زیاد خوب کار نمی کند و زمان زیادی هم برای نوشتن ندارم ولی قصد دارم در این فرصت کوتاه کمی در مورد نوع رفتار امریکاییان با اقوام و نژادهای مختلف بنویسم.

قبل از هر مطلبی باید بگویم که ما چیزی به نام نژاد امریکایی نداریم مگر همان سرخپوستانی که از سالهای نخست در امریکا زندگی می کرده اند. مردمی که الآن به عنوان امریکایی شناخته می شوند ترکیبی از نژادها و اقوام مختلف هستند که زمانی به امریکا کوچ کرده اند. بنابراین ترکیب متنوعی از سفیدها, آسیایی ها و افریقایی تبارها در امریکا به عنوان امریکایی شناخته می شوند. ایرانی هایی که در امریکا به دنیا آمده اند و یا پاسپورت امریکایی دارند در واقع یک امریکایی هستند و بقیه امریکاییها هم شرایط نسبتا مشابهی دارند با این تفاوت که یکی ممکن است خودش به امریکا مهاجرت کرده باشد و یکی دیگر پدربزرگ و یاجدش این کار را کرده باشد.

وقتی شما با یک امریکایی آشنا می شوید ممکن است بگوید که مثلا من اسکاتلندی, هلندی, انگلیسی و یا آلمانی و یا ترکیبی از آنها هستم و این یعنی اینکه یکی از شاخه های اصلی درخت خانواده او از آن کشورها آمده است. چشم بادامی ها و یا آسیایی ها هم از کشورهای مختلف خاور دور به امریکا آمده اند و بسیاری از آنها نیز حتی پس از گذشت سالیان دراز آداب و رسوم کشور خودشان را حفظ کرده اند. افریقایی تبارها هم مدل های مختلفی دارد و هر کدام از آنها بسته به کشوری که از آن آمده اند فرهنگ خاص خودشان را دارند. پس با این حساب چه کسی در امریکا خارجی محسوب می شود؟

سوال خوبی است. مردم امریکا فقط کسی را خارجی می دانند که بر زبان انگلیسی مسلط نباشد. یعنی اگر شما هندی, عرب و یا ایرانی باشید ولی در امریکا به مدرسه رفته باشید و بزرگ شده باشید, در واقع شما امریکایی هستید و مردم امریکا شما را خارجی نمی دانند. ولی اگر شما تازه مهاجرت کرده باشید و یا توریست باشید, چون به زبان انگلیسی تسلط ندارید خارجی به حساب می آیید.

در امریکا وقتی که خارجی باشید دیگر کسی اهمیت نمیدهد که شما از کدام کشور آمده اید و حتی اگر بگویید که از کجا آمده اید در بیشتر موارد متوجه نمی شوند و یا اینکه یادشان می رود. هنوز همخانه من نتوانسته است فرق ایران و عراق را بفهمد و اسم عراق را هم بخاطر اینکه در اخبار شنیده است می داند اگرنه اگر بگویید که عراق همسایه استرالیا و ژاپن است باور می کند. عرب ها را هم از لباس مردها و یا روسری زنها می شناسند. ولی حتی عرب بودن و یا نوع پوشش اسلامی نشانه خارجی بودن نیست و بسیاری از امریکاییهایی که مسلمان هستند نیز حجاب اسلامی دارند.

تنها چیزی که برای امریکاییها در برخورد با یک خارجی مهم است این است که باید طوری صحبت کنند تا آنها متوجه شوند. مثلا من وقتی با کسی صحبت می کنم متوجه نمی شود که من خارجی هستم مگر اینکه من خودم به او بگویم و یا اینکه یک چیزهایی را متوجه نشوم و بگویم که برایم توضیح دهد. در امریکا به خاطر تنوع اقوام, زبانها و فرهنگهای مختلف, بسیار عادی است که زبان انگلیسی را به لهجه های مختلف صحبت کنید و یا اینکه حتی به آن مسلط نباشید. خوشبختانه هیچ کسی لهجه و یا فرهنگ شما را مسخره نمی کند و در هر صورت به شما احترام می گذارند چون خود آنها هم فقط یک نوع از صدها نوع نژاد و فرهنگ های مختلف موجود در امریکا هستند.

در ایران متاسفانه طبقه بندی فرهنگی و نژادی بسیار آشکار است. اول از همه اینکه ما زیاد با خارجی ها سر و کار نداریم و آنها را در زندگی روزمره خود نمی بینیم. بنابراین شناختی هم نسبت به آنها و فرهنگ متفاوت آنها نداریم. ممکن است فقط هر چند وقت یک بار با یک توریست خارجی برخورد کوتاهی داشته باشیم. افرادی را هم که از یک ملیت خاص می بینیم بسیار محدود هستند مثلا فقط ممکن است با دو نفر هندی, کره ای و یا فیلیپینی برخورد داشته باشیم و تمام شناخت ما از طریق همان افراد است در صورتی که برای شناخت یک ملت برخورد با یک با دو نفر کافی نیست.

البته من افغانیها را خارجی نمی دانم چون زبان و فرهنگ ما بسیار نزدیک و یکسان است. ولی کسانی که از افغانستان به شهرهای بزرگ ایران می آیند تا کار و یا زندگی کنند, در بیشتر موارد از روی ناچاری این کار را می کنند و کسانی هستند که از شرایط مالی و یا تحصیلی خوبی هم برخوردار نبوده اند بنابراین شناخت ما از افغانیها هم بسیار ناقص است و محدود به همان افرادی بوده است که برای فرار از مشکلات کشورشان به ایران آمده اند. اگر فیلم کایت رانر را تماشا کنیم و یا کتاب آن را بخوانیم درک بهتری از مردم افغانستان پیدا خواهیم کرد.

در ایران متاسفانه پیش داوریهای مختلفی بر اساس نژاد و زبان انسانها انجام می گیرد. وقتی یک نفر از آذربایجان به خاطر عدم پراکندگی مناسب و یکسان امکانات کشور مجبور می شود به تهران بیاید, مورد حمله شدید فرهنگی و نژادی قرار می گیرد. فقط کافی است که نتواند فارسی را که زبان دوم اوست, به بهترین نحو ممکن صحبت کند که در این صورت لطمات سنگین روحی و روانی به او وارد خواهد شد. این اتفاق برای کسی که از لرستان, گیلان و یا کردستان هم به تهران می آیند نیز روی می دهد. مسخره کردن لهجه و یا نژاد یکی از زشت ترین و ناپسند ترین کارهای ممکن است که متاسفانه در بین برخی از ما ایرانی ها رواج دارد.

من یک بار در دوبی با همکار افغانی خود در یک رستوران نشسته بودیم و غذا می خوردیم. یک خانواده ایرانی آمدند و در میز کنار ما نشستند و سفارش غذا دادند. سپس شروع کردند به مسخره کردن هندی ها و افغانیها. من معمولا تحمل این حرف ها را ندارم و آن روز خیلی از همکار افغانی خودم خجالت کشیدم. همان موقع مهماندار را صدا کردم که میز ما را عوض کند و به میز دیگری رفتیم که لااقل صدای آنها را نشنویم. البته آنها هم احتمالا دلیل این کار ما را فهمیدند و امیدوارم که شرمنده شده باشند.

وقتی که ما به کشوری مثل امریکا می آییم و خیلی راحت می توانیم قربانی تبعیض نژادی شویم تازه می فهمیم که ما با مسخره کردن نژاد و زبان دیگران مرتکب چه حماقت بزرگی می شدیم و از رفتار خودمان خجالت می کشیم. من خدا را شکر می کنم که امریکاییها مثل ما نیستند و به اقوام و نژادهای مختلف احترام می گذارند. برخی از ما هنوز هم در خیال خوش فرهنگ صد هزارساله خودمان هستیم و فکر می کنیم که این غنای فرهنگی ما است که آنها را وا میدارد به ما احترام بگذارند. در حالیکه این فقط نشان دهنده فرهنگ خوب امریکاییها در زمینه احترام گذاشتن به تمام ملیت ها است و ربطی به خوب و یا بد بودن فرهنگ ما ندارد. در امریکا اصولا فرهنگ خوب و یا بد وجود ندارد و فقط تغییر و تنوع فرهنگ مطرح است.

کشور افغانستان هم در تاریخ کهن و باستان با ایران مشترک است و اگر احترام به یک نژاد به قدمت فرهنگی او ربط دارد چرا ما به افغانی هایی که به کشور ما مهاجرت می کنند احترام نمی گذاریم. چرا ایرانیهایی که به ترکیه پناهنده شده اند رفتار مناسبی از مردم آن کشور نمی بینند؟ پس ما باید خودمان را از نوک آپارتمان خیالی که برای خودمان ساخته ایم به پایین بیاوریم و بدانیم که هیچ مزیتی نسبت به اقوام مختلف دیگر نداریم. اگر هم چیز بدرد بخوری در تاریخ تمدنمان داشتیم آنها تا بحال آن را از ما یاد گرفته اند حتی اگر خودمان آن را فراموش کرده باشیم. پس این هم در حال حاضر دیگر هیچ مزیتی برای ما به حساب نمی آید.

سالها پیش در یک ساندویچ فروشی در میدان انقلاب داشتم ساندویچ دل و جگر می خوردم که یک نفر وارد شد و معلوم بود که تازه از یکی از روستاهای آذربایجان به تهران آمده بود. با دست یه سوسیس اشاره می کرد و می گفت که یک ساندویچ بده. فروشنده هم هی می گفت که یعنی چه که ساندویچ بده . چه ساندویچی می خواهی؟ مرد روستایی دوباره با دستش به سوسیس اشاره می کرد و می گفت که بابا ساندویچ بده دیگه از اون ساندویچها. این مسئله برای من خیلی جالب به نظر آمد و همه جا آن را تعریف می کردم تا اینکه وقتی به امریکا آمدم و اولین بار به ساندویچ فروشی رفتم, خودم را دقیقا به جای آن مرد روستایی احساس کردم. اول از خودم خجالت می کشیدم که چرا آن زمان اینقدر بیشعور بودم که نمی فهمیدم یک نفر که به یک زبان دیگر صحبت می کند دلیلی ندارد که زبان دوم را هم به همان خوبی بداند. دوم اینکه خودم را دیدم که حتی عرضه ندارم که با دست هم به آن چیزی که می خواهم اشاره کنم و منظورم را درست بفهمانم. بنابراین پیش خودم گفتم که باز هم دم آن مرد روستایی گرم که منظورش را رساند. سوم اینکه خدا را شکر کردم که در اینجا کسی به من نمی خندد و من را مسخره نمی کند. در همانجا با خودم پیمان بستم که دیگر هرگز نژاد و یا لهجه کسی را مسخره نکنم و حتی اگر ببینم که کسی دارد چنین می کند اعتراض می کنم و یا اینکه از آن جمع خارج می شوم.

بهرحال اگر مهاجرت سختی و غم غربت دارد, در کنار آن هم انسان چیزهایی را یاد می گیرد که ممکن است شخصیت او را متحول کند. خوشبختانه بیشتر ایرانیهایی که در امریکا هستند و من آنها را دیده ام به شدت با تبغیض نژادی از هر نوع آن مبارزه می کنند و آن را یک کار زشت و ناپسند می دانند.

من دارم از گرسنگی می میرم و اگر همین الآن برای نهار نروم تلف شده و شما مسئول مرگ من خواهید شد. پس فعلا خداحافظ.
راستی وقتی آدم می میرد چه بلایی سر وبلاگ و یا ایمیلش می آید؟ آیا تا ابد همانجور برای خودش می ماند؟ ید نیست که آدم پسوردش را به یک نفر بدهد که اگر چنین اتفاقی افتاد لااقل یک پیام تسلیت در آنجا بگذارند و خوانندگان بدانند که طرف مرده است و پشت سرش حرف نزنند!

۱۶ نظر:

  1. خیلی عالی بود. ای کاش ما هم یک روز به نوع فهم و شعور برسیم.
    آرش جان ممنون میشم اگر از نوع بیمه های درمانی و هزینه هاش بنویسی و اینکه همه می تونن داشته باشن یا نه؟

    پاسخحذف
  2. AZA.JOON

    daghighan ...vaghean khoob gofti
    ma irani ha az racist tarin adam haye donya hastim motasefane !

    پاسخحذف
  3. مرسی
    بسیار پست آموزنده ای بود
    به تفکر وادارمان کرد و البته به این نتیجه رسیدیم که حتمن رعایت کنیم...

    پاسخحذف
  4. dooste aziz ye zare dari khali bandi mikonia ... ma khodemoon 10-15 saale injayim in chiza ke migi o nadidim hanooz! dar zemn yekam democrat bash commentaye mano pak nakon

    پاسخحذف
  5. نگران نباش آرش جان .. می تونی پسوردتُ بدی به من که بعد 120 سال خلاصه نگران نباشی رفیق ..

    پاسخحذف
  6. من تا حالا هیچ کامنتی را پاک نکردم مگر یکی که اسم و فامیل واقعی من را نوشته بود.نظر شما محترم است وشاید 7 - 12 سال دیگه من هم به نتیجه شما برسم.

    پاسخحذف
  7. ettefaghan mikhastam hamino begam, SF kheili liberal e shoma yesar boro mid-west ya harjaye dige , yekhorde mitooni behtar bebini. man alan SF ke hastam ba jahaye dige moghayese mikonam , SF unique vaghean.

    پاسخحذف
  8. سلام
    سالیانی افغان ها بر ایران حکومت کردند همانطور که ترکها و عرب ها و مغولها بر ایران حکومت کردند.اگر همان حملات و جنگی که در افغانستان به راه افتاد در ایران می شد ما الان به جای مردم رنجور افغانستان باید به کشوری دیگر می رفتیم کما اینکه تمامی اقلیتهای ما تقریبا از ایران مهاجرت کردند.یعنی از سرزمین مادری اشان.من متاسفم که باز هم مجبورم از خودمون انتقاد کنم ولی ما از نژادپرست ترین،خودخواه ترین و نادان ترین مردمان حال حاضر دنیا هستیم اگر پامون رو از ایران بیرون بگذاریم یا اگر آدمی همچون من که پول این کار رو نداره به مسافرت در کتابها و نوشته ها برویم یا پای صحبت دوستان بنشین و حرفهاشون رو بشنویم اگر فکر کنیم و خودمون رو تجزیه تحلیل کنیم.اگر تحمل و شخصیت شنیدن صدای متفاوت رو داشته باشیم خیلی چیزها می تونیم بیاموزیم چیزهایی که به ما نشون می ده که چقدر توی زندگیمون کلنگ می زنیم.یکی از مواردی که من بهش اضافه می کنم بی جنبه بودن و بی ظرفیتی ما ایرانی هاست.خدا نکنه به قول اقای مهران مدیری جو گیر بشیم که دیگه کنترلش با...ضمنا من تاریخ رو هر چی بیشتر خوندم بزرگی ایی که از ایران در ذهنم بود کوچک و کوچکتر شد.ما مردمانی هستیم که فقط به دیگران دروغ نمی گیم بلکه برای خودمون هم رویایی داریم که در دراز مدت جاش رو با واقعیت عوض می کنیم و بعد اونو به عنوان تاریخ واقعی در ذهنمون ثبت می کنیم و بعد خودمون هم باور می کنیم که واقعیت اونه و برای اثباتش به هر روشی روی میاریم تا بگیم حق باماست.نمی خوام زیاد حرف بزنم.روز خوبی داشته باشین
    شاهرخ

    پاسخحذف
  9. حالا که حرف مردن زدی. اولا ایشالا سالهای سال زنده باشین و بهتون خوش بگذره. میگم میشه ی مطلب هم راجع به فرهنگ مراسم عذاداری و کلا برخورد با مقوله مرگ بنویسید. مرسی

    پاسخحذف
  10. همه مطالبت یه طرف این آخریه هم یه طرف! خیلی باحال بود!!

    پاسخحذف
  11. راستش من فکر می‌کنم برخوردشون با مکزیکی‌ها و مهاجر‌های غیر قانونی‌ یه کم شبیه برخورد ما با افغان هست، البته با مقیاس‌های متفاوت. البته همه شهر‌ها و همه آدم‌ها هم مثل هم نیستند، و البته فکر نکنم هنوز به گرد پای ما برسن.

    پاسخحذف
  12. مثل همیشه از خوندن مطالبت لذت بردم

    پاسخحذف
  13. agha gharar bood az khardi interneti ham benevisi, ba PAYBALL pardaskht kardan, chteori pas dadan jense kharab, hazinehaye marjoo kardan az inn maghoolat,

    پاسخحذف
  14. دمت گرم
    حالم بهم میخوره از هرچی آدم نژادپرست.
    متاسفانه بارها دیدم که برخی از جوانکها به سیاه پوستانی که برای تدریس در حوزه به قم آمده اند توهین کرده و آنان را با عباراتی نظیر Night, Dark, Black, ... مسخره میکنند.
    باید بیایی و چهره آن بنده خدایی که به امید تحصیل به یک کشور به اصطلاح اسلامی آمده را، بعد از این حرفها ببینی. غم غربت یک طرف و غم تحقیر یک طرف دیگر. متاسفانه انگونه نژادپرستیها باعث شده که آنها نسبت به ایرانیها بدبین بشوند.
    من با بعضی از آنها صحبت کردم. وقتی که یک بار داشتم با یکی از آنها صحبت میکردم(آن موقع مصادف با محرم بود) از من آدرس یک حسینیه خوب را برای عزاداری میگرفت. به او گفتم که اینجا قم است و کوچه به کوچه میتوانی از اینجاهها پیدا کنی. به من گفت من چند بار به بعضی از این مجلسها رفتم ولی متاسفانه برخی از آنها به من توهین میکنند!(نه در کوچه و خیابان بلکه در مجلس امام حسین)

    مرگ بر نژادپرست! مرگ بر نژادپرست! مرگ بر نژادپرست!

    پاسخحذف
  15. با سلام
    مطلب جالبی بود . مثل خیلی از وقتها !!! اما در این مورد نظر من کمی با شما متفاوت است!!! بنده هرگز پایم را از کشور بیرون نگذاشته ام ، اما فیلم کراش Crash (تصادف) ساخت هالیوود را دیده ام !!! در این فیلم ، به مظاهر نژادپرستی که در مردم امریکا وجود دارد ، اشاره شده است. آنهم نسبت به همه نژادها !!! و من همیشه نظرم این است که هر فیلمی که ساخته می شود ، در هر کشوری ، واقعیتهای آن کشور را نشان می دهد !!! یعنی اگر فیلم شرلوک هلمز مربوط به دهه 40 میلادی اروپا را می بینیم که در خانه های شومینه گازی بوده ، در واقع در آن زمان ، آنها چنین چیزی را داشتند و این تخیلی نیست!!! یا اگر در جریان فیلم های جنگ جهانی در اروپا ، سیستم فاضلاب و تصفیه آن نشان داده می شود ، یعنی در آن سالها ، اروپاییان به فکر ایجاد شبکه فاضلاب و تصفیه آن بوده اند و اینها تخیلی نیست!!!
    پس اگر فیلمی بنام کراش هم در امریکا ساخته شده ، این بدان معنی است که در امریکا هم تبعیض نژادی وجود دارد!!! البته ممکن است به غلظت کشور خودمان نباشد !!! (گو اینکه خود شما هم در بخشی از همین پست خود اشاره داشتید که وقتی در آنجا مورد تمسخر قرار گرفتید ، متوجه این اشتباه فکری خود زمانی که در ایران بودید ، شده اید!!!
    اما در مجموع مطلب خوبی بود. امیدوارم که دلخور نشده باشی !!!
    m_khoshsima2002@yahoo.com

    پاسخحذف
  16. (( من
    مرگ را دیدم
    در میان درختان عریان ،
    چون فقدانی.
    نمی توانستم باورش کنم.
    دشوار است آیا
    تصور یک صورت یا دهان
    برای یک روح ؟! ))

    سیلویا پلات

    پاسخحذف

لطفا اگر سوال مهاجرتی دارید به تالار گفتگوی مهاجرسرا که لینک آن در پایین وبلاگ است مراجعه نمایید.
اگر جواب کامنت ها را نمی دهم به خاطر این نیست که آدم مهمی هستم و یا کلاس می گذارم و قیافه می گیرم بلکه فقط به خاطر این است که اعتقاد دارم آنجا متعلق به خوانندگان است و بدون دخالت و تصرف من باید هر چیزی را که دلشان می خواهد بنویسند.