این سرویس های امنیتی دنیا هم خیلی خنگ و ابله هستند. آخر این همه که من دارم جوانان مملکت را اغفال می کنم لااقل یکی نمی آید یک دو ریالی کف دست من بگذارد. به قول آقایان مهرورز شده ایم نوکر بی جیره و مواجب اجنبی! شما یک چند هزار دلار به من بدهید که من پیش پرداخت خانه ام را بدهم قول میدهم که طوری همه جوان های کشورم را اغفال کنم که فردایش همه بار و بندیلشان را جمع کنند و به امریکا بیایند. خلاصه من کاظم پول لازم. فردا نگویید که نگفته ام! شما ویزا و بلیط آنها را صادر کنید راضی کردن آنها هم با من است. من ده هزار دلار بابت اغفال, پنج هزار دلار بایت نشر اکاذیب و سه هزاردلار هم بابت تشویش اذهان عمومی می گیرم. یعنی شما فقط با پرداخت هجده هزار دلار سه قلم اجنبی گری درجه یک اعلا دریافت می کنید آنهم مثل هلو که با آدم حرف می زند! تازه در کنار همه اینها تهاجم فرهنگی هم برایتان مجانی در می آید. به خدا اگر همه جا را بگردید قیمتی ارزان تر از من پیدا نمی کنید!
امروز خیلی خوشحال هستم چون بالاخره نامه بانک را گرفتم و امیدوارم که خانه را تا دو یا سه هفته دیگر تحویل بگیرم. این خانه خریدن من هم مثل ماجرای کفش های میرزا نوروز شده است و هر کسی که به من می رسد می گوید هنوز خانه نخریدی؟ خوبی من این است که بر خلاف خجالتی بودن در امور دیپلماتیک در کارهای دیگر بچه پررو هستم و از رو نمی روم. آنقدر پیگیری می کنم و موی دماغ می شوم تا بالاخره کارم راه بیفتد. اگر کارم در جایی طولانی تر از زمانی شود که قول داده اند شروع می کنم به فرستادن نامه و فکس و ایمیل و همزمان پیگیری تلفنی. در واقع آنها را بمباران می کنم تا اینکه کارم را انجام دهند. البته الآن پس از چهار سال زندگی در امریکا یاد گرفته ام که تمام مکاتبات و مکالماتم را با خونسردی و نهایت احترام انجام دهم. در امریکا داد و بیداد کردن و هوار کشیدن و غرغر کردن بی فایده است و تنها چیزی که خیلی موثر است فقط پیگیری است. تمام ادارات در امریکا موظف هستند که به تمام ایمیل ها و نامه های شما تا قبل از مهلت رسمی جواب دهند.
امروز صبح تقریبا آن همخانه جدیدم که خانم مسنی است را با التماس از دستشویی کشیدم بیرون. فهمیدم که بیشتر جلوی آینه خودش را بزک می کند. حالا قرار شد که همخانه ام یک آینه برای اطاق او نصب کند که برای دیدن خودش مجبور نباشد بیست و چهار ساعته به دستشویی برود. بنده خدا اگر خارج از دستشویی باشد زن خوبی است. شغلش هم یک چیزی در مایه های مرده شوری است. البته در بخش اداری امور دفن و کفن کار می کند. خوشبختانه در این زمینه هم یک پارتی پیدا کردیم و دیگر مشکلی از این بابت نداریم. دیشب یک نخ سیگار برای من آورد و گفت که پیدا کرده است. فکر کنم از روی لب یک مرده برداشته باشد چون طعم ریش و سیبیل می داد!
من مجبورم که پستم را همینجا ببندم چون باید به یک جلسه خسته کننده بروم.
زاهد بودم ، ترانه گويم كردي
پاسخحذفمي خواره و مست و باده خويم كردي
سجاده نشين باوقاري بودم
بازيچه كودكان كويم كردي
این شعر مولانا تقدیم آرش عزیزززززززززز
بابا شما که ماروهوایی می گنی کو ویزا؟؟؟ مردیم پشت این درهای بسته. پیرشدیم به خدا.آخه لامصب....
پاسخحذفبابا شما که ماروهوایی می گنی کو ویزا؟؟؟ مردیم پشت این درهای بسته. پیرشدیم به خدا.آخه لامصب....
پاسخحذفبابا شما که ماروهوایی می گنی کو ویزا؟؟؟ مردیم پشت این درهای بسته. پیرشدیم به خدا.آخه لامصب....
پاسخحذفسلام آرشخان
پاسخحذفخيلي با وبلاگت حال ميكنم
(مدتهاست ميخونمش، قبليهاشم Save كردم سر فرصت ميخوام بخونم
خواستم تشكر كرده باشم :-)
این جمله : من کاظم پول لازم " رو که دیدم خیلی تعجب کردم چون فکر می کردم فقط دوستای من می گن اما مثل اینکه همه جاییه ! بقیه اش هم اینه : " من مریض کرم نریز" !!!
پاسخحذفخانم مسن هم خونه ات هم خیلی بامزه است که با سن و سال بالا از آینه دل نمی کنه ، معلوم نیست وقتی جوون بوده چقدر جلوی آینه خودش رو می دیده !
برای خونه ات هم خیلی خوشحال شدم و یک صابون اساسی به دلم زدم که به زودی از همه گوشه و کنارش برامون عکس می ذاری.
به هرحال مبارکه.
اگه یه ویژگی داشته باشم اون سیریش بودنه! اینم که تو ایران به درد نمی خوره تا پول و پارتی نداشته باشی.
پاسخحذفاَه! استعدادم حروم شد!!!
میخام ببینم چه جوری بر میگرده، واسه همین میگم: کس ننه هر چی آخوند و حزبل و اسلامی کونی زاده تخم خوره.
پاسخحذفخب بالاخره داریم خونه دار میشیم..!!! چی آرش؟ مگه من و شما داره؟؟ گــُلم فقط یک ماه بیشتر که نمیخواهیم سرت خراب بشیم.
پاسخحذفدر ضمن تا بما رسید پول لازم شدی؟
دلت خوش و سرت شاد باد...ارادتمند حمید
تف به روى هر چى بسيجيه.
پاسخحذفطعم ريش و سبيل ميداد ((:
پاسخحذفآرش جون ريش و سبيل كه مزه نكردي قبلا؟
just kidding
bahal bud
طعم ریش و سبیل؟!؟!!
پاسخحذفطعم ریش و سیبیل مرحوم! D-:
پاسخحذفپست خیلی جالبی بود. من تازه با وبلاگ شما آشنا شدم. اگر مطالبتون رو دسته بندی کنید خیلی راحتتر میشه از وبلاگتون استفاده کرد.
پاسخحذفموفق باشید و زودتر به خونه خودت بری
آرش عزیز ، اگه امکانش هست یه پست در مورد نحوه خرید خانه و ملک و املاک و اصطلاحات بانکی آنها و مالیاتی که شامل خرید خانه و یا اجاره آن میشود و همچنین مفاهیمی مثل Forclosure ، Loan ، Short Sale و ... بنویس . البته اگه وقتشو داشته باشی . فکر کنم اگه تجربیات خودتو در این مورد بنویسی ، واقعا کمک بزرگی خواهد بود.
پاسخحذفسلام تمام مطالب شما را خوندم
پاسخحذفخیلی به هم شیبه هستیم از شرم و حیا درامور دیپلوماتیک گرقته تا محیط کار و علایق ...
من مسکو هستم جالبه بگم که انگلبسی رو به عشق رفتن به آمریکا یاد گرفتم و تو اولین قرعه کشی گرین کارت هم برنده شدم ولی ...
ازت خیلی خوشم اومد به امید دیدار و یه ماهیگیری دبش با هم...
فرزان
mamnoon az tabriketoon
پاسخحذفکیر تو کونت
پاسخحذف(خواستم این سیستمتو امتحان کنم کس کش)
سلام به آرش گل حاجی تو ازونایی که تو یه کارت تو یه اداره گیر کنه پدر کارمند بیچاره رو در میاری بیچاره کارمندایی که کار تو زیردستشونه!
پاسخحذف(جمله همیشگی) طبق معمول ساده و عالی بود
Hi Dear arash, my name is Kiarash, I am living in san mateo,close to you with my family. I started reading this blog 1 month after arriving at US around 8 months ago, and found really interesting, I feel sympathy with you!! As I know many about you there is some information about me I am a 32 years old married immigrated physician and friend seeker..at the begining I assumed you dont like new relations but, after finding some of your writing in Mohajersara.com changed my opinion.I thing you are transiting toward maturation from our culture and I hope I can do so.
پاسخحذفI am sorry I can not type in persian and the fingilish is not proper to read also
this is my number I would be happy to hear you and I dont wanna be nosy about your identity just a friend..
وا ! مگه شما سیگار میکشین !
پاسخحذف:)