من تا به حال خیلی چیزها از نظرات شما یاد گرفته ام. بسیاری از شما به من روحیه می دهید و یا ابراز محبت می کنید. بسیاری از شما جملات کوتاه و آموزنده می گویید و یا نظرتان را بطور خلاصه می نویسید. من خوانندگان را به دو گروه بد و خوب تقسیم نمی کنم چون هیچ بد و خوبی وجود ندارد و هر کس از زاویه دید خودش منطقی و موجه است. ولی برخی از شما وقتی نظر خودتان را می نویسید, من چندین بار آن را می خوانم و در مورد آن فکر می کنم. یکی از نظر دهنده ها شاهرخ خان است که نظراتش واقعا خواندنی و آموزنده است. البته شما می توانید آن را در بخش کامنت هم بخوانید ولی این بار فکر کردم شاید کسانی که از گوگل ریدر مطالب من را پیگیری می کنند به این کامنتها دسترسی نداشته باشند. برای همین ضمن تشکر از شما دوستان و شاهرخ خان مطلب ایشان را به عنوان یک پست مستقل می فرستم. (عکس ها تزئینی است!)
سلام
من توی نظر سنجیتون رای دادم که به من چه؟ خودتون بهتر می دونید.اما گاهی ما دوست داریم شوخی بکنیم شایدم یه جورایی دنبال یه تایید هستیم یا شایدم...اما من اجازه می خوام نظرم رو بهتون بگم.شاید شما هم دوست داشته باشید بدونید.
ازدواج به نظر من یه پروسه غریزی ،احساسی است و هر کسی که بخواد خلاف اینو ثابت کنه من به نظرش احترام می گذارم اما وقتی رجوع می کنم به مغزم جواب منفیه.شما وقتی ازدواج می کنید تمام اختیاراتتون رو نصف می کنید مگر اینکه دیکتاتور باشید و کل اختیارات طرف مقابل رو هم بخواهید در اختیار بگیرید که در این صورت مطمئنم همچنین فردی زندگی نمی کنه بلکه در میدان جنگ و کلنجار هرروز مشغول مبارزه یا رو کم کنیه.شما مجبورید حتی به جای اون نیمه ای که واگذار کرده اید یک نیمه ای رو قبول کنید که شاید بیشتر قسمتهاش اصلا مورد قبولتون شما نباشه.شما مسئولیت جدید قبول می کنید و با بچه دار شدن این مسئولیت چند برابر میشه.پس هیچ عقلی به شما نمی گه چنین کاری رو بکنید اما بیشتر اوقات این نیازه که ما رو به انجام کاری وا می داره.حالا خودتون بهتر می دونید که صلاح کار تو کدومه.علتی هم که بیشتر انسانها ازدواج می کنند و ناراضی اند و غر می زنند اینه که می خوان توی دنیایی که بر اساس احساس و غریضه انتخاب کردن بر اساس منطق قضاوت کنند که جور در نمیاد البته حتما می دونید منظورم این نیست که بی منطق زندگی کنیم بلکه
من توی نظر سنجیتون رای دادم که به من چه؟ خودتون بهتر می دونید.اما گاهی ما دوست داریم شوخی بکنیم شایدم یه جورایی دنبال یه تایید هستیم یا شایدم...اما من اجازه می خوام نظرم رو بهتون بگم.شاید شما هم دوست داشته باشید بدونید.
ازدواج به نظر من یه پروسه غریزی ،احساسی است و هر کسی که بخواد خلاف اینو ثابت کنه من به نظرش احترام می گذارم اما وقتی رجوع می کنم به مغزم جواب منفیه.شما وقتی ازدواج می کنید تمام اختیاراتتون رو نصف می کنید مگر اینکه دیکتاتور باشید و کل اختیارات طرف مقابل رو هم بخواهید در اختیار بگیرید که در این صورت مطمئنم همچنین فردی زندگی نمی کنه بلکه در میدان جنگ و کلنجار هرروز مشغول مبارزه یا رو کم کنیه.شما مجبورید حتی به جای اون نیمه ای که واگذار کرده اید یک نیمه ای رو قبول کنید که شاید بیشتر قسمتهاش اصلا مورد قبولتون شما نباشه.شما مسئولیت جدید قبول می کنید و با بچه دار شدن این مسئولیت چند برابر میشه.پس هیچ عقلی به شما نمی گه چنین کاری رو بکنید اما بیشتر اوقات این نیازه که ما رو به انجام کاری وا می داره.حالا خودتون بهتر می دونید که صلاح کار تو کدومه.علتی هم که بیشتر انسانها ازدواج می کنند و ناراضی اند و غر می زنند اینه که می خوان توی دنیایی که بر اساس احساس و غریضه انتخاب کردن بر اساس منطق قضاوت کنند که جور در نمیاد البته حتما می دونید منظورم این نیست که بی منطق زندگی کنیم بلکه
وقتی دیدیم جایی منطق و احساس رو در روی هم قرار گرفتن و ناچار شدیم یکی رو انتخاب کنیم به نظر من برای زندگی باید احساس رو انتخاب کرد که در غیر این صورت جواب جدایی است.ضمنا نمی شه بین این دو همش گیر کرد و یه پارادکس برای خود درست کرد بلکه باید فکر کرد، انتخاب کرد و چشم ها رو بست و فقط زندگی کرد.خلاصه اگر منطق بره کنار پای تجربه وسط میاد که اون دیگه بستگی به جاش و طرفش داره.در ضمن ما نمی تونیم احساساتمون رو سرکوب کنیم ما باید به اونها احترام بگذاریم.ما نیاز داریم به جاش با احساس ببوسیم با احساس نوازش کنیم با احساس اوقاتمون رو وقف دیگران کنیم با احساس نفسشون رو حس کنیم با خوشحالیشون خوشحال بشیم با ناراحتیشون ناراحت و لحظات زندگی ایی رو که حتما منطق جای خودش رو داره با احساس بهش رنگ و بو بدیم گاهی وقتها نیاز داریم حس کنیم و حس بشیم چرا؟ چون ما رباط نیستیم ما انسانیم و همه اینهایی که گفتم مثل
یه جاده دو طرفه است.
من خودم عاشق انسانهام و طبعا زندگی خانوادگی رو دوست دارم و فکر می کنم زندگی بدون انسانها معنا نداره.اگر بخوام تنها باشم و هر کاری دلم می خواد بکنم شاید احساس خودخواهی بهم دست بده شایدم دیکتاتوری.از اینکه با دیگران شریک بشم و اختیاراتم رو تقسیم کنم و ...نمی ترسم که هیچ بلکه استقبال می کنم چون به نظر من با آدمها بودن زیباست.البته باید طرف آدم باشه و پول هم باشه که هر دوی اینها خیلی مهمه.چون در اون صورت زندگی نیست بلکه..
من نظرم رو گفتم چون احساس کردم شما دوست دارید نظر ما رو با دلیل بدونید.
شاهرخ
یه جاده دو طرفه است.
من خودم عاشق انسانهام و طبعا زندگی خانوادگی رو دوست دارم و فکر می کنم زندگی بدون انسانها معنا نداره.اگر بخوام تنها باشم و هر کاری دلم می خواد بکنم شاید احساس خودخواهی بهم دست بده شایدم دیکتاتوری.از اینکه با دیگران شریک بشم و اختیاراتم رو تقسیم کنم و ...نمی ترسم که هیچ بلکه استقبال می کنم چون به نظر من با آدمها بودن زیباست.البته باید طرف آدم باشه و پول هم باشه که هر دوی اینها خیلی مهمه.چون در اون صورت زندگی نیست بلکه..
من نظرم رو گفتم چون احساس کردم شما دوست دارید نظر ما رو با دلیل بدونید.
شاهرخ
رئیس ذر مئرذ این دو مطاب بتویس
پاسخحذف1- ایا از توالت رفتن و عذم شستشو با اب در غرب راضی هستید خارجیها از این کار راضیند وقتی می فهمند ما با می شوییم چی می گن ایا بو می دن
2- در مورد عادت ایرانیها به استفاده از نرام افزاها و عدم کپی رایت و خطر ان در حارج
ضمنا نظرم را رک بگم ادم باید خیلی خر باشه بره خارج و باز خودشو با ازدواج اسیر کنه روم میت بیتره
SSADM
پاسخحذفیه آدم باهوشی مثل تو، حیفه نسلی بعداز خودش نداشته باشه.
نظر شاهرخ خان جالب بود ... ولی من نوشته های خودت رو بیشتر دوست دارم ... راستی من هر روز سر میزنم ... بعضی وقتا میشه 3-4 روز آپ نمیکنی بعد یوهو میام میبینم 3 تا پست گذاشتی ... فکر کنم ایراد از منه !
پاسخحذفدلم قایق سواری خواست ...
آرش خان سلام
پاسخحذفدر مورد ازدواج نكاتي از سوي دوستان مطرح شد كه قابل احترامه ولي به نظر من ازدواج بستگي به اين داره كه به چه مقصدي بخواي بري و هدفت از زندگي و بودن با انسانها چيه يا اينكه تعريفت از لذت بردن چيه آيا همش روابط ديپلماتيك، بگو و بخند و غيره است. من نظر شاهرخ رو قبول دارم كه ازدواج اختياراتو نصف ميكنه ولي اين يك قاعده است كه انسانها براي اينكه به اهدافشون برسن بايد از يك بخشي از آزاديشون بگذرند. به عنوان مثال فلسفه تشكيل حكومتها اينه كه انسانها بر اساس قرارداد اجتماعي و به ازاي كسب امنيت در حوزه اجتماع، بخشي از آزادي خود را به نهادي به نام دولت ميدند و دولتها هم موظفند در ازاي كسب اين آزاديها امنيت را براي مردم فراهم كنه . بنابراين اگه چشم و دلت از روابط غريزي و احساس سير شده بهتره كه بخشي از اين آزاديتو بدي (حتي اگه قرار باشه نصف اونو باشه) و لذت زندگي كردن و با همسر بودن را كسب كني و هميشه يادت باشه كه گاهي ممكنه سليقهها و دركهاي دو نفر با هم نخونه و حتي جلوي همسرت هم بايستي كه اين اصلا به نظر من ديكتاتوري نيست چون اينها هم بخشي از زندگيه و اصلا اين بگو و مگوها هم در جاي خود داراي لذته. البته اينهايي كه گفته شد به شرط داشتن همسر مناسب . شايد به خاطر همينه كه من يك لحظه با همسر و پسرم بودن را با هيچ چيز تو دنيا عوض نميكنم.
من هم "به من چه هر کاری دلت می خواد" رو انتخاب کردم:) بعد هر بار هم میام اینجا وسوسه میشم یه بار دیگه برم و باز همینو انتخاب کنم و دوباره رای بدم. بعد با خودم میگم زشته.. این کارا..
پاسخحذفراستی این "جاده دوطرفه" تو متن شاهرخ خان چقدربه چشمم آشنا اومد :) ولی بی شوخی منم همیشه نظرهای آقای شاهرخ رو می خونم.
پاسخحذفسلام آرش جان،
پاسخحذفآقا من از اینکه به من محبت دارید و اجازه دادید من نظر و احساستون رو راجع به خودم بدونم ممنونم و از اینکه به یه دردی می خورم خوشحالم.شما محفلی درست کرده اید که من به شخصه چیزهای زیادی یاد گرفتم.واسه افرادی مثل من که نمی تونن اونور بیان اومدن اینجا فرصتیه برای بیشتر دونستن.از اینکه تجربیاتتون رو با ما تقسیم می کنید سپاسگزارم.
راستی این شاهرخ خان معروف درسته از من بزرگتره اما خیلی خوش تیپ تر از منه.خلاصه منو با محبتتون وعکسهای جالب خجالت دادین.
خوش باشین
شاهرخ
دیدگاههای شاهرخ خان همیشه خواندنی هستند. تو هم بر پایهی حرف عره و عوره و شمسی کوره یه وقت کسخل نشی زرتی زن بگیریها! بقای نسل چیزه چرندیه. انسان شاید بتونه با یک اثر علمی یا هنری یا فعالیت اجتماعی خودش رو جاودانه کنه، نه با پس انداختن یک توله! هر زمان که از عمق وجودت احساس کردی باید به یک انسان محبت کنی و همچنین نیاز به محبت دیدن از سوی یک انسان داری برو دنبال زن گرفتن. البته این احساس هم باید ریشه دار باشه و هوس زودگذر نباشه، ذهن آدم ماهها درگیر بشه و نتونه از اون حالت بیرون بیاد. رابطهی انسان و محبت در اینجا مهمه، وگرنه شاید کسی با محبت به یک سگ یا محبت دیدن از اون ارضا بشه. البته مسائل مالی هم مهم هستند. (مملی)
پاسخحذفعزیزم اول خودت رو بشناس ببین چی خوشحالت می کنه. من می دونم که تو دلت بچه می خواد بچه هم مادر می خواد مادرش رو هم تو باید انتخاب کنی . وقتی بتونی از نظر درونی به نتیجه برسی شخص مناسب هم از راه می رسه بیست سالتم نیست که احساساتی بشی و اشتباه انتخاب کنی .
پاسخحذفهی با قایق می ری وسط رودخونه و می یای ، تو یه اتاق بی رنگ و بو زندگی می کنی جدیدأ هم که چرتکه می اندازی و یه دلار دو دلار می کنی ... کجا داری می ری پسرم؟
سلام جناب من برای اولین بار اتفاقی به اینجا اومدم ولی موضوعات زنده و طرز نوشتن جالبتون باعث شد همه نوشته هات رو بخونم. در باره ی این مضوع آخری فکر می کنم که ازدواج و احتیاج به داشتن شریک در زندگی تو ذات انسان هاست ... کم و زیاد میشه ولی از بین نمیره. ولی با هر تغییر بزرگی یه چیزایی رو از دست میدی و در قبالش هم قائدتا یه چیزایی رو به دست میاری باید خیلی عمیق تر به این مسئله در شرایط موجود فکر کرد
پاسخحذفدر ضمن این پیانو هم چیز جالبیه که این ته گذاشتی و همینطور این اکواریومه. من هی می خوام به او سیاهه غذا بدم ولی بقیه زودتر میان میخورن!!
پاسخحذفدر تکمیل حرف اکثر دوستان که دید مثبتی به ازدواج دارن باید بگم هر چی هست، چیزیه که باید خودت بهش برسی و نقاط ضعف و مثبت این موضوع رو در مقابل شخصیت خودت سبک سنگین کنی و اون وقت یه تصمیم میمونه، که شاید هم با وجود همه مشورت ها و فکر کردن ها و غیره جواب اصلا منفی باشه، منظورم اینه که بعضی ها که کم هم نیستند بهتر ازدواج نکن، البت این موضوع جدای از بحث غرایزی مثل بچه دوست داشتن و بده بستون محبته و ...
پاسخحذفراستی این موضوع (که باید خودتون تحلیلش کنید و به نتیجه برسین) با توجه به شناخت تقریبی که من از شما پیدا کردم برای شما احتمالا تبدیل به یک پروسه جذاب و قابل تحلیل میشه.
و در اخر باس بگم که هر کاری میخواین بکنین خیلی به زمان نسپرینش، چون زمان همونقدر که چیزه خوبیه بعضی وقتا منفی میشه ...
ممنون از مطالب جذابتون
راستی من در عبارت "... منظورم اینه که بعضی ها که کم هم نیستند بهتر ازدواج نکن " قصد جسارت نداشتم منظورم اینه که افرادی هستن که دیدگاه تحلیلی و تقریبا فیلسوفانه ای به زندگی دارن، که جفت پیدا کردن برای این آدما تقریبا مثل این میمونه که دمبال همزادش بگردی
پاسخحذفبازم ممنون آرش جان
خواننده هات هم دارن مثل خودت میشن دیگه کم کم .. دم خودت و من و همه خواننده هات گرم ..
پاسخحذفبه نظرم اگردارای سلامت روان باشید و یک نفرکه دارای سلامت روان هست رو انتخاب کنید،محشره. من یک بار ازدواج کردم و خودم خیلی جوون بودم و همسرم هم یک گلوله کمپلکس های روانی بود و خوشبختانه جداشدم و بعداز2 سال رواندرمانی با یک ادم سالم ازدواج کردم و هر لحظه خوشبختی رو با تمام وجود حس می کنم.
پاسخحذفاگه آدم با كسي كه به اصول اوليه زندگي مشترك معتقد باشه ازدواج كنه ميتونه خيلي كاملتر از اوني كه هست بشه، چون همسر آدم شريك همه چيز آدمه سعي ميكنه آينه تمام نمايي براي ما باشه ولي دوست، همخونه و... در هر صورت در موقعيت هاي متفاوتي قرار دارند و در بسياري از موقعيت ها در كنار ما نيستند.
پاسخحذفيه جورايي همسر خوب و نرمال به آدم كمك ميكنه تو مسير تعادل حركت كنه و تعادل هميشه زيباست.
چرا ما ارش را دوست داریم(من و دوستانم)؟
پاسخحذفشاید این سوال را تا بحال از خود پرسیده اید که چرا به این وبلاگ علاقه مندید یا اینکه چرا دوستش نداریید.اگر جالب برایتان من می خواهم بگم که زندگی در امریکا هنر نیست و هرکسی در امریکا زندگی می کند هنرمند نیست هنر این است که دنبال کمال انسانی و دوری از رضالت برویم حتی در ایران هم باشیم اگر کسی یا چیزی در ذهنمان بد بود بررسی کنیم که چرا اینگونه است مثلا اگر ارش در ایران بود بازهم شخص محبوب ما بود چون او یک روشن فکر است و به اتفاقات ریز یا درشت نگاه متفکرانه می کند برای مثال پست- من با بقیه فرق می کنم -را در نظر بگیرید چقدر قشنگ به مشکلات ریز اما اساسی ما توجه داشته و اشتباه کار رو به خوبی شناخته و در ادامه باید بگم که او بعد این همه اتفاقات هنوز دنبال اصلاح کردن خودش هست و هنوز به نظر دیگران احترام می زاره و مثل مرد محبوب من باراک اوباما که در سخنرانی خود در شیکاگو گفت : i listen to you specially when we are disagree اینکه به نظر منتقدین خود احترام بگزاریم نشانه فهم زیاد ماست , و یک نویسنده فهیم نتنها که به خود کمک می کند بلکه باعث پیشرفت دیگران نیز می شود البته با اینکه هنوز مطالب غیر مهاجرتی زیادی در این وبلاگ یافت می شود اما قطعا ارزش خوندن و معرفی اون به دوستان روشن فکر خود را دارد.
سلام.
پاسخحذفاول اینکه بابت نوشتههات ممنونم. خیلی توپه. ولی پدرم در اومد دو شب تا ۶-۷ صبح بیدار موندم و همه رو خوندم. اووففففف
در مورد ازدواج چون خودتون نظر خواستین من هم میگم. من گفتم که چندان فرقی نداره. ولی در حقیقت یه فرق هایی داره. حالا من یه چیز میگم خودتون و سایرین قضاوت کنین. صحیح و غلطش رو هم نمیدونم. صرفاً تجربیات و دانستههای منه.
به نظر من ازدواج و خیلی چیزای دیگه شدیدا با ایدئولوژی فرد رابطه مستقیم دارن. یعنی اینکه خیلی مهمّه که شما نسبت به خودتون ، همسرتون ، زندگی و ... چه نظر و تفکری دارین.
من اعتقاد دارم که در وجود ما یه چیزی هست ، همونی که بهش میگیم روح خدا یا هر اسم دیگه. این باعث میشه که ما در هر لحظه یکی یا تلفیقی از صفات خدا باشیم - در حقیقت خدا دارای تمامی صفاته - و یه چیزی تو ما هست که خیلی وقتها ماها قاطی میکنیم و نمیدونیم که چی میخوایم و چی نمیخوایم، از همین جا میاد. علتش اینه که ما خدأئیم ولی بحث سر اینه که ما خدا نیستیم . ما بنده هستیم. این به ظاهر تضاد خیلی مهمّه. اینجوریه که ما در طول زندگیمون هم خدا هستیم و هم بنده. یعنی هر دو صفت در ما هست و ما نیاز داریم که هر دو رو ارضا کنیم. وقتی ازدواج میکنیم این درک به ما خیلی کمک میکنه. یعنی اینکه بدونیم یه وقت هایی ما واسه همسرمون خدا میشیم و یه وقت هایی همسرمون خدای ما میشه. همون جور که این حس در ما هست باعث میشه یه وقتایی ما همسرمون بپرستیم( بپرستیم به معنای واقعی ) و گاهی ایشون ما رو میپرستن. در این حالت واقعا میشه خدا رو تو وجود هم دیگه حس کرد. ( من هی میگم خدا، حالا هر اسمی که روش میذارین).حالا شما تصور کنین که اون نیروی برتر (خدا) تو خونه اتون باشه و مهمونتون باشه. خودتون تا تهش رو بخونین که اون موقع شما و همسرتون چطور با هم رفتار میکنین. (بله ، همسرتون خداتونه ). هیچ وقت پرسیدین که چرا وقتی همسرمون خیانت میکنه ، ما از تو میپکیم. علتش همینه. چون همه ما یه جورایی اون خدا (خود برتر) رو در وجود خودمون حس میکنیم. وقتی مورد خیانت واقع میشیم ، خدایی ما زیر سوال میره!!!! هیچ چیزی واسه خدا بدتر از این نیست که شناخته نشه. و وقتی که مورد خیانت واقع میشیم ، همین بلا سر ما میاد، واسه همینه که حتی بعد از چندین سال هم طرفمون میگه اشتباه کرده ما افسوس فرصت از دست رفته رو میخوریم ولی تو ته دلمون آروم میشیم چون این یعنی اینکه ما رو شناخته.واسه همینه که بهترین ایام زندگی مشترک دوران پیریه. زمانی که دیگه جاذبه جنسی وجود نداره ، زیبایی وجود نداره و صرفاً خودمون موندیم و چین و چروک هامون. و وقتی که همسرمون میاد در کنارمون صرفاً واسه خودمون میاد. زیباییش در اینه که همه ما در عین خدا بودن میدونیم که خیلی عیب داریم و ناقص هستیم( به کمال نرسیدیم) ولی با این حال یکی هست که ما رو پذیرفته با تمام خوبیها و بدی هامون. پذیرفته اون هم برای سالیان سال. زیباییش همینه.
بنا بر این به نظر من قبل از ازدواج حتما چند سال با فرد مورد نظرتون در ارتباط باشین تا بتونین کوچکترین خصوصیات هم رو بشناسین. بعد اگه صلاح دونستین ازدواج کنین. البته همه اینا به شرط اینه که در عین حال ما همواره در حل حرکت و پیشرفت (اصلاح خودمون) باشیم تا بتونیم بهترینی که میتونیم باشیم. و البته این رو هم همیشه در نظر داشته باشین که ما تو یه دنیای کاملا نسبی داریم زندگی میکنیم و هیچ چیزی قطعی و صد در صد نیست.
اووووهههههههههه چقدر نوشتم. حالا خوبه اولین کامنتمه. بی جنبه بازی در آوردم. ببخشید.
salam ostad ,
پاسخحذفomidvaram ayyam be kam bashe.
oomadam eyd ro albate ba taakhir tabrik begam.
webloge shoma ro ham be soorat modavem sar mizanam.
kheyli nokati ke migin vase man ham pish oomade be khosoo masale bombast dar mored girlfriend. avayel ke oomadam hey be khodam migoftam khak too sare biorzat ke 1 sale oomadi hanooz hich ghalati nakardi , amma akhiran yek faraji shode shayad yek karayi kardim.
omidvaram vase shoma ham faraji bashe. lol
dar panahe hagh
سلام آقا آرش
پاسخحذفبد نیست اگر تا کنون سی دی های آقای دکتر هلاکویی را گوش نکردید این کار را بکنید. کمک خوبی برای تصمیم گیری است.
پایدار باشید
چند تا نکته متفاوت:
پاسخحذف1- باید بگم نظر یکی از دوستان ( دوستی که دوتا کامنت بالاتر از من نوشته) واقعا جالب و دیدگاه زیبایی به این مسئله هستش.
2- من نظرم رو در مورد ازدواج تو کامنتای بالاتر دادم ولییه چیزی ،راستش من توی نظرسنجیت اصلا شرکت نکردم، چرا که به نظرم این سوالت به چندتا مسئله حاشیه ای بستگی داره ،مثلا: تو خود امریکا میخوای بمونی و تشکیل خانواده بدی، با یه ایرانی یا یه غیر ایرانی میخوای ازداج کنی، فرهنگت و ساختار فکریت نسبت به ورودت چقدر تغییر کرده و هنوز داره تغییر میکنه، یا نه؟ (مثلا اگه هنوز در حال تغییره خوب شاید انتخاب همسر از بابت زمانی الان مناسب نباشه ) و چیزای دیگه ...
3- این نکته اصلا به موضوع ربط نداره ولی خوب گفتم بگم: من خیلی اهل وبلاگ دیدن و وبلاگ نویسی نیستم، بهتر بگم اصلا نیستم ، ولی حس می کنم کمتر وبلاگی مثل اینجا باشه که باسه خودش یه پا facebook شده. منظورم درمورد نظرات متفاوت دوستان اینجاست که گاهی با هم دعوا میکنند و بعضی اوقات بحث و اکثرا هم همدلی. اینجا باسه خودش شده یه meeting club یا هر اسمی که شما بگید. واقعا لذت بخش دیدن همچین جایی.
آرش جان... نظر سنجی که گذاشتی یکم گنگه، باید تشریحی میگذاشتی!!!!!!!!
پاسخحذفآقا اولا که فکر کنم یک شخصی رو زیر سر داری! و الا اون پستت که انواع دختر ایرانی و امریکایی رو بررسی کرده بودی و به نتیجه رسیده بودی.... نشون میده که فرد خاص مناسبی نداشتی،
من ازدواج نکردم، ولی اگر جای تو بودم و یه نمه سنی ازم گذشته بود و همه چیزم رو مثل الان تو ساختاریافته داشتم... (منظورم دقیقا زندگی خودته!) فقط در صورتی ازدواج می کردم که فرد مقابلم واقعا مناسبم باشه... مناسب برای خودم... با تعاریف و تجربیاتی که در سن تو از یه زن مناسب برای خودم دارم.
اگر فرد مقابلت رو مناسب حس می کنی، تردید نکن. مگه چند بار قراره زندگی کنی یا چند بار قراره فرد مناسب گیرت بیاد؟
شرایط ازدواج رو هم که داری... دیگه فکر نکنم زندگی مجردی چیز خیلی بیشتری برای عرضه بهت داشته باشه (البته منظورم اون قسمتی از زندگی مجردی هست که با آمدن یک زوج از بین می رود!)
کلی دلیل و برهان آورده بودم ولی ارسالو که زدم خراب شد دوباره هم حوصله ندارم بنویسم!
پاسخحذفبه هر حال خیلی خری اگه زن بگیری .
دوست محترم -خر- کلمه مناسبی نیست.
پاسخحذف----------بی ادب گر عجم است اگر عرب است انسان نیست با ادب باش که خاصیت انسان ادب است----------
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم شد از لطف رب بی ادب نتنها خود را داشت بد بلکه اتش بر همه افق زد --
از نظر من ازدواج هیچ قاعده و قانونی نداره ! نمیشه فرمولش کرد ... منکر نیاز روحی و جسمی زن و مرد به هم نیستم اما در قالب ازدواج نمیشه نسخه ای واحد براش نوشت !
پاسخحذف