تصویر پایین مربوط است به یونیورسال استودیو و در آنجا یک قفس های شیشه ای بود که از زیرش باد می دمید و آدمی در هوا معلق می شد.
در همان محل پله های برقی عظیمی ساخته شده بود که آدمی را به طبقات پایین و بالا منتقل می کرد. و در ضمن می توانید نمای دوری را از شهر آنهایم که یکی از توابع لس آنجلس است را مشاهده کنید.
در این قسمت فیلم دنیای آبی را شبیه سازی کرده بودند و ما بر روی سکوها نشسته بودیم و به نمایشآنها نگاه می کردیم و مستفیض می شدیم.
اینجا دیگر لاس وگاس است و این تصویر مربوط به فضای درونی یکی از هتل های آنجا است. آسمان تصویر مصنوعی است و مخصوصا آنها را به این شکل در آورده اند که شما همیشه فکر کنید روز است و به قمار خود ادامه دهید.
اینجا گرند کنیون است و در عکس های زیر می توانید تا حدودی پی به عظمت آن ببرید.
چهارپایان در گرند کنیون برای خودشان در میان مردم می لولند و کسی به آنها آزاری نمی رساند
این گوزن از میان شاخه ها به من خیره شده است و دارد سعی می کند بفهمد که من با این ابزار عجیبی که در دست دارم چه می کنم.
باز هم تصاویری از گرند کنیون. اگر حوصله و پهنای باند کافی داشته باشید می توانید بر روی عکس ها کلیک کنید و آنها را به صورت بزرگ ببینید تا به جزئیات بیشتری پی ببرید.
دو تصویر زیر مربوط است به دو جانور وحشی دیگر که در آنجا زندگی می کنند.
عکس های هنری من را در زیر ببینید که با این دوربین خود چه کرده ام.
عکس های زیر هم مربوط به دیسنی لند است. و همین طوری عکس گرفته ام که شما ساختمان ها و مردم را ببینید.
تمام شد. راستی آن کسی را که دیشب به دنبالش رفتم خیلی راحت پیدا کردم و پسر بسیار خوبی است. ولی نمی دانم که آیا می تواند در آنجا زندگی کند یا خیر. چون همخانه قدیمی من بسیار مشنگ است و آن پسر نیز بسیار تعارفی. مهندس برق است و لفظ قلم صحبت می کند و به امریکا می گوید ایالت متحده امریکا. وقتی نصف شب رسیدیم به خانه و اطاق خود را دید داشت ریست می شد. همخانه قدیمی ام شرت و کلاه دو نفره دخترش را از روی تخت کنار زد و گفت امشب همینجا بخواب. حالا امروز به او سر می زنم که ببینم در چه حالی است.