فردا صبح قرار است بروم پیش یکی از دوستانم که در اوایل ورودم به امریکا با او آشنا شده ام. در آن زمان من در شهر سانفرانسیسکو تکنسین کامپیوتر بودم و به خانه های مردم می رفتم و کامپیوتر آنها را تعمیر می کردم. یک کوله پشتی داشتم که درون آن آچار و سیدی ها مورد نیازم قرار داشت و معمولا چند قطعه کامپیوتر هم به همراهم داشتم که اگر نیاز بود از آنها استفاده کنم. اولگا اولین مشتری من بود و من که به زبان انگلیسی تسلط نداشتم خیلی دلهره داشتم که مبادا مشتری از من راضی نباشد و من در اولین ماموریت کاری خودم گلاب به روی مبارک شما گند بزنم. وقتی که آدرس و مشخصات او را به من دادند خیالم کمی راحت شد چون دیدم اسمش اولگا است و شاید روس باشد.
وقتی وارد خانه اش شدم و قیافه اش را دیدم ناخودآگاه شروع کردم به روسی حرف زدن و خدا را شکر کردم که مجبور نیستم انگلیسی حرف بزنم. وقتی کامپیوترش را باز کردم و صفحه ویندوز بالا آمد دیدم که یک عکس سرخ لنین با داس و چکش در زمینه کامپیوترش است و کلی خنده ام گرفت. به او گفتم که خوب شد من آمدم اگرنه ممکن بود این عکس برایت دردسر ساز شود. هنوز در امریکا مردم نسبت به کمونیسم حساسیت دارند و مثل بیماری جزام از آن دوری می کنند. به هرحال ما با هم دوست شدیم و الآن هم هر چند وقت یکبار به خانه اش در شهر سنفرانسیسکو می روم و یا اگر مهمانی داشته باشد من را هم دعوت می کند. من از جمع روس ها چندان خوشم نمی آید و فرهنگ و کلاس اجتماعی ایرانی های امریکا به مراتب بالاتر از آنها است. برای همین به ندرت با آنها رفت و آمد می کنم ولی با اولگا که شوهر سابقش هم اهل آذربایجان بوده است نقاط مشترک زیادی برای صحبت کردن داریم.
یکشنبه هم در شهر سنفرانسیسکو یک پراید است که مردم با لباس های عجیب و غریب به خیابان می آیند و از صبح زود تا شب مشروب می خورند و می رقصند. من با دبورا قرار گذاشتم که در آنجا به او و دوستانش ملحق شوم تا بتوانم برای شما گزارش تصویری تهیه کنم. البته از قبل بگویم که تصاویر آنجا چندان پاستوریزه نیست و اگر بیماری قلبی دارید و یا ملاحظاتی از بابت مشاهده تصاویر احساس می کنید آن پست خاص را تماشا نفرمایید. بله. چقدر هم که شما تماشا نمی کنید! هنوز تصمیم قطعی نگرفتم ولی کلاه گیس سیخ سیخی خودم را هم میبرم که اگر قیافه من در میان جماعت آنجا خیلی غیر عادی بود آن را بر سرم بگذارم تا قیافه ام عادی شود!
ولی این موقع شب نیامده ام که این حرف ها را بزنم. می خواهم کمی با هم از نحوه برخورد امریکایی ها با مسئله نقض حریم خصوصی افراد صحبت کنیم. برای اینکه این مسئله را بهتر بتوانم توضیح دهم, حریم خصوصی را به دو بخش تقسیم می کنم.
1- حریم خصوصی فیزیکی
2- حریم خصوصی روانی
حریم خصوصی فیزیکی انسان چه چیزهایی می تواند باشد و چگونه نقض می شود؟
الف) از نظر علم روانشناسی فضای حریم خصوصی بدن انسان به اندازه طول یک دست می باشد و این به این معنی است که اگر ما سر و یا بدن خودمان را از این فاصله به یک فرد دیگری نزدیک تر کنیم وارد حریم خصوصی فیزیکی او شده ایم. این نزدیک شدن و ورود به فضای اطراف یک نفر همیشه تعرض نیست مگر آنکه آن فرد احساس ناراحتی یا معذب بودن داشته باشد. معمولا این فاصله از جانب مردها برای زن ها رعایت می شود ولی از جانب زن ها کمتر رعایت می شود چون کمتر مردی از نزدیک شدن یک زن به خودش احساس ناراحتی می کند. در شهر سنفرانسیسکو به علت حضور همجنسگرایان, زن ها هم این فاصله را رعایت می کنند چون اگر یک مرد همجنسگرا باشد به آنها اعتراض خواهد کرد.
در ایران متاسفانه حریم خصوصی فیزیکی افراد بسیار کوچک است و به دفعات در طول روز نقض می شود. شما افرادی را می بینید که موقع حرف زدن آنقدر سر خود را به شما نزدیک می کنند که فکر می کنید می خواهند گوش شما را گاز بگیرند. و یا در صف های مختلف آنقدر از پشت به شما نزدیک می شوند که اگر تکان بخورید با آنها تماس بدنی پیدا خواهید کرد. اگر کسی بچه بغلش باشد ممکن است آنقدر به شما نزدیک شود که لگدهای بچه اش شما را بی نصیب نگذارد و هر چقدر هم چپ چپ و راست راست نگاهش کنید و نچ نچ کنید هیچ تاثیری نخواهد داشت و آن فرد حاضر نیست بیشتر از پنج سانتیمتر از شما فاصله بگیرد. در ضمن بوی بدن نیز در فاصله های نزدیک می تواند برای دیگران آزار دهنده باشد و حتی اگر شما از عطر و یا ادکلن هم استفاده کنید ممکن است برای دیگران خوش آیند نباشد و یا به آن حساسیت داشته باشند.
ب) تماس بدنی یکی دیگر از مباحثی است که در حریم خصوصی فیزیکی انسان مطرح می شود. هر گونه تماس با دست و یا هر قسمت دیگری از بدن می تواند نقص حریم خصوصی فیزیکی افراد محسوب شود. اگر تماس فیزیکی در چارچوب روابط دیپلماتیک و یا رضایت دو طرف باشد نه تنها ایرادی ندارد بلکه خوشایند است ولی هر گونه برقراری تماس باید با خواست و اراده دو طرف صورت پذیرد. معمولا این مسئله هم از جانب مردها و هم از جانب زن ها رعایت می شود و تا کسی را نشناسند و مطمئن نباشند که از تماس بدنی ناراحت نمی شوند به او دست نمی زنند. این مسئله در محیط کار و بین همکاران خیلی رعایت می شود و مخصوصا آقایان طوری رفتار می کنند که خانم ها به هیچ وجه از کار کردن در کنار آنها احساس ناراحتی نداشته باشند. البته زن ها هم به حقوق خود آگاهی دارند و هیچ کس نمی تواند در محیط کار به حریم بدنی آنها تجاوز کند.
در ایران باز هم متاسفانه حریم بدنی افراد رعایت نمی شود و اگر شما به عنوان مرد هم در خیابان و پیاده رو راه بروید بدن شما بی نصیب نمی ماند و حتی شده با یک تنه خوردن و یا هول دادن در صف و یا اینکه وقتی در تاکسی نشسته اید یک آدم لندهوری که بوی عرق می دهد هیکل خودش را روی شما می اندازد. حریم بدنی زن ها نیز که جای خودش را دارد و آنها به دفعات مورد آزارهای بدنی سهوی و عمدی قرار می گیرند و این مسئله برای آنها مشکلات زیادی را به وجود می آورد. معمولا این حریم از سوی مردها نقض می شود و بخاطر لذت دیپلماتیکی که از تماس بدنی آنها با یک زن حاصل می شود, در مورد آن توجه کافی به خرج نمی دهند. البته اگر یک زن از یک مرد خوشش بیاید و لذت دیپلماتیک دو جانبه باشد و تماس بدنی موجب آزار هیچکدام نشود تماس بدنی تعرض محسوب نمی شود. ولی متاسفانه بیشتر لمس زنهایی که توسط مردها در مکان های عمومی صورت می گیرد موجب آزار آنها شده و تعرض محسوب می شود.
و اما نقض حریم خصوصی روانی افراد نیز چند وجه دارد که به اختصار به آنها می پردازیم.
الف) سوال کردن و یا تحقیق و تفحص در مورد هر چیزی که به جنسیت, نژاد, فرهنگ و مذهب یک نفر مربوط باشد تعرض به حریم خصوصی او محسوب می گردد. در امریکا هیچ کس اجازه ندارد در مورد عقاید شخصی کسی پرس و جو نماید و از او سوال کند. مذهب یک نفر می تواند برای همیشه خصوصی باقی بماند بدون اینکه یک نفر اجازه داشته باشد در مورد آن سوال کند. شما نمی توانید نژاد یک نفر را بپرسید مگر اینکه خود او تمایل داشته باشد در مورد آن صحبت کند. وقتی که در خانه قبلی بودم یک شب هشت نفر پلیس به خانه ما ریختند و از همخانه قبلی ام در مورد مواد مخدر پرس و جو کردند. یکی از پلیس ها وقتی گواهینامه من را دید از من پرسید که اهل کجا هستم و من گفتم که امریکایی نیستم. او دیگر هیچ سوالی نکرد چون از نظر قانونی اجازه ندارد که ملیت من را سوال کند. فقط پلیس مهاجرت بخاطر شغلش به این اطلاعات دسترسی دارد. وقتی شما در امریکا به محیط کار می روید هیچ کسی از شما سوال نمی کند که وضعیت خانوادگی شما چگونه است و آیا همسر دارید یا خیر.
ولی در ایران عقیده, مذهب, نژاد و حتی لهجه و گویش محلی انسان ها مورد سوال و پرس و جو قرار می گیرد و این یعنی تعرض به حریم خصوصی افراد. اینکه شما بخواهید بدانید که آیا یک نفر نماز می خواند یا خیر از نظر علم روانشناسی تعرض به حریم خصوصی وی محسوب می شود. تفتیش عقاید و خودی و ناخودی کردن افراد و هرگونه پیش داوری نژادی تعرض به حریم خصوصی افراد است که متاسفانه در ایران به وفور دیده می شود. کلا پرس و جو در مورد هر چیزی که یک نفر رضایتی به ارائه آن به دیگران نداشته باشد تعرض به حریم خصوصی او محسوب می شود. متاسفانه حتی در خانواده ها نیز والدین حریم خصوصی فرزندان خود را رعایت نمی کنند و حتی سرشان را به درون کیف مدرسه آنها فرو می کنند و یا جیب شلوارهایشان را در خفا می گردند.
ب) سوال کردن در مورد مسائل احساسی و یا دخالت و اعمال سلیقه در تمایلات انسان نیز تعرض به حریم خصوصی دیگران است. در امریکا کمتر فردی در مورد احساسات و تمایلاتی که افراد پیدا می کنند اعمال سلیقه می کند. البته ممکن است افراد این کار را انجام دهند ولی قانون از آنها حمایت نمی کند. مثلا یک پدر نمی تواند دخترش را مجبور کند که یک پسری را دوست نداشته باشد و یا یک مادر سلیقه تحصیلی خودش را به فرزندش تحمیل نمی کند. حتی اعمال سلیقه در نوع لباس و پوشش دیگران نیز تعرض به حریم خصوصی دیگران محسوب می شود. مدل مو و یا حتی تزئیناتی که مخصوص یک قشر و یا رده سنی خاص است نیز در حریم خصوصی افراد است و دیگران اجازه ندارند آن را نقض کنند.
در ایران حریم احساسی و تمایلات افراد به دفعات نقض می شود و سلیقه های آنها مورد سوال قرار می گیرد. از نوع لباس و مدل مو گرفته تا رنگ شلوار و احساسات انسان ها به دیگران. والدین در تحمیل عقیده ها و سلایق خودشان به فرزندانشان سنگ تمام می گذارند و حتی اطلاع ندارند که با این کار به حریم خصوصی آنها تعرض می کنند. وقتی افراد به خانه یکدیگر می روند نوع دکور و چیدمان وسایل خانه یکدیگر را زیر سوال می برند و با اینکار به حریم خصوصی یکدیگر تعرض می کنند. اگر پدر خانواده با برادرش قهر کند هیچ کس اجازه ندارد با طایفه آنها ارتباط برقرار کند و اگر آشتی کند هر شب همه باید در خانه آنها باشند و تمایلات تک تک افراد در این روابط نادیده گرفته می شود و حریم خصوصی آنها نقض می شود. البته موارد نقض حریم خصوصی بسیار زیاد است و من فقط همین مقدار را به خاطر آوردم.
برای یادآوری بگویم که مسائلی که من مطرح می کنم دلیل بر خوب بودن امریکا و یا بد بودن ایران نیست و البته زندان گوانتانامو هم هنوز سر جایش است و بر منکرش لعنت. بدی های امریکاییان هم زیاد است ولی ما آن بدیها را می گذاریم برای خودشان. آنچه که برای ما مهم است این است که خوبی هایی را که در امریکا است یاد بگیریم واز آن استفاده کنیم.
اگر در امریکا هستید شب بخیر, اگر در اروپا هستید نصف شب بخیر و اگر هم در ایران هستید صبح بخیر.
اووووول(شوق کودکانه)
پاسخحذفبرم پستو بخونم فکر گنم تولدته.اگه این طوره تولدت مبارک
شوشو
هیچی مثل خوندن یه پست زیبا در صبح اول هفته آدم رو سرحال نمیکنه...مرسی آرش ...تازه من باهات آشتی شدما
پاسخحذفبه اینکه اینا قوانین امریکایی هستن یا عالمگیر،کاری ندارم
پاسخحذفولی لازمن
تو خاورمیانه(نه فقط ایران عزیزم)سوء استفاده فیزیکی که بیداد میکنه.(نقل خاطراتش هم سودی نداره)
خود مردم هم اصلا کوچکترین درکی از حریم ندارن.
من مثلا متنفرم که یک نفر حتی مادرم با ضربه زدن به شونه هام منو صدا کنه.
ولی مثلا تو تاکسی و اتوبوس به وفور این کارو می کنن یا خانوما برای دور شدن از آقای کنار دستی، رو پای من می شینن و اگه عکس العمل نشون بدی میگن که خانوم، شما مشکل داری.
حتی تو تاکسی اگه عینک آ فتابی بزنی و با موبایل کار کنی میگن چه طوری چشمات میبینه؟؟خب میبینه چی کار کنم؟؟؟؟
تو مدرسه هم که یادمه یه بار به طور وحشیانه ای کیفامونو گشتن و من هنوز تاثیر روانیشو دارم ،چون بچه بودم و عکس تیم ملی تو کیفم بود و مدیرمون تهدید کرده بود داشتن عکس مرد غریبه هر چند وزشکار یا ... نشانه فساده.(چه مزخرفاتی)
شوشو
ارش جان شلام
پاسخحذفمن با یکی از دوستان بحث ارفان کردیم
بعد به انسانیت این حرفا رسیدیم من از گفته های شما گفتم اون هم خاست بدونه شخصی با این عقاید جایگاه دینش چطوره
بدشم چون ما با تو دوست هستیم و از گفته هات پند می گیریم نیاز داریم کمی بات آشنا شیم
به هر حال از این که در حریم خصوصیت تجاوز کردیم ما رو ببخش
اگر هم گفتم فیلم بگیر شاید یه جوری پورو بازی حساب بیاد تو آمریکا. نمی دونم اگه دوست نداری نگیر.
حرف دلمو زدی ...
پاسخحذف?What can I say about the truth
پاسخحذفThank you so much for beautiful article
آرش جان ممنون از مطلب خوبت و تولدت هم مبارک باشه
پاسخحذفسلام.ممنون که دوباره می نویسی . هر چند با تاخیر ولی تولدت مبارک .
پاسخحذفچیزهایی که راجع به حریم خصوصی گفتی جالب بود .
اینجا وقتی اسم امریکا و اروپا میاری فورا" میگن آهان میخوای بری واسه خوشگذرونی و دانس و کلوپ شبانه و دخترای موبور و چه و چه و چه !
یعنی اگه بگی ایها الناس اینجا حریم خصوصی ی آدم رعایت نمیشه و فیلان و بیسار ! میگن این میخواد کلاس بذاره که یعنی خیلی روشنفکره و ...
والله بالله هیچی نیستیم ولی لااقل اینو میفهمیم که اگه یه جایی زندگی کنی که حرمتت حفظ بشه ، حریم خصوصیت حفظ بشه حتی اگه اونجا واکسی باشی یا رفتگر ، صد شرف داره بجایی که توش این چیزا رعایت نشه حتی اگه دکتر و مهندس و ... باشی . حتی اگه اونجا وطن عزیز تر از جونت باشه .
چه میشه کرد . فعلا که اینجحوریه . به امید روزی که همین چیزای بظاهر ساده ! اینجا هم رعایت بشه .
تازه داری میشی آرش همیشگی
پاسخحذفبه به تولدت مبارك
پاسخحذفاين پست كاملن واجب بود كه بعضيها جواب خودشون رو بگيرن. همينه كه ميگم داري فكر كردنو به مردم ياد ميدي
خوش باشي
تولدت مبارک
پاسخحذفاین هم دلیل واضح، که آمریکا به اون یوتوپیایی که قبلا گفتم خیلی شبیهه. در جامعه ای که حریم خصوصی انسانها در کلیه زمینه ها رعایت میشه،( که انصافا آرش به خوبی از همشون یاد کرده ) چنین جامعه ای حتما اجتماعی خواهد بود مترقی، پویا، آزاداندیش و برای ساکنانش مایه آرامش.
پاسخحذفدر ضمن، آرش عزیز در مورد اون زند*انی که گفتی به نظر من نقطه ضعف آمریکا محسوب نمیشه، چون به غیر از جانی و آدمکش و تروریست چیزی توش نیست.
سلام
پاسخحذفخروس تا یک مدتی می خونه تمام می شه ولی مگس همچنان پیله است تا کشته شود یا رانده !
ايول
پاسخحذفدوباره شدي همون آرش قبلي و قديمي
سلام آرش،
پاسخحذفخواهشمندم یک نوشته هم درباره عیبهای امریکا و امریکاییجماعت بنویسی. یادت نره پسر ...
.
فدای تو،
پلخمون
آرش جان دوست عزیز میتونم حریم خصوصیتو نقض کنم و بیشتر در مورد این داستان زبان روسی و فارسی بیشتر بدونم . آخه بدجوری ذهنمو مشغول کرده
پاسخحذف_____________________بهنود__________________
ARASH divanast in roooosi ina hame filme
پاسخحذفhame maro gir avooorde bara in ke matlab dashtebashe
man az ey manba movasakh khabar daram
ke roooze ta valodesh nabooode va
kolan sare kari webloigesh faght bara jazbe bazdid konandast
chert pertan zeeeyad mige khoodesh in hame be iraninan moghim amrica fooosh dad
goft man az on ha dooram bad dandon pezesh ki gav bandi kard
eyyy jamat iran cheghadar shooma ahmaghid
age vaghean rast mige rigi bekafshesh nist chera axesho neshonnn nemide in hame adam axe ro inter net gozashtan hatman arash marize ya ye rigi be kafshesh ahast ke intooori mikone
chera to profile bloggeresh tarikhtavalood naashte boood ke ma zoood tar behesh tabrik begim ?
خواندن وبلاگهای مختلف اشکالی ندارد اما خیلی از مردم این مشکل را دارند که نشر یک ایده و یا حتی خاطره را دلیل بر درستی آن میدانند در صورتیکه می توانیم به عقل و فهم دیگران احترام بگذاریم و درستی و یا نادرستی را به عهده خواننده بگذاریم .(البته این هم نظر شخصی من هست و تصمیم با شما )
پاسخحذفبه نظر من وجود گوانتانامو لازمه. بیشتر اونهایی که اون توئن حداقل تعریف انسان بودنو ندارن و باید باهاشون مثل یه خوک کثیف رفتار کرد.
پاسخحذفاینکه آرش تاریخ تولد دقیقش رو در پروفایلش نگذاشته به خاطر ایمنی هست دیروز ایمیلی در یافت کردم که راجع به 6 کار غیر ایمن که نیاید در فیس بوک انجام داد گفته بود یکیش همین بود که نباید تاریخ تولد کامل رو تو پروفایلت بگذاری چون افرادی هستن که میتونن با داشتن اون و کمی اطلاعات دیگه به اطلاعات حسابتو ن دسترسی پیدا کنن اگه دوست داشتین 5 دیگه رو هم بگم
پاسخحذفراستش گذاشتم کمی آبها از آسیاب بیافته و جو دوباره معقول بشه بعد بیام بگم:
پاسخحذفاعمال فیزیولوژیک بدن اگر به اهمیت آنها پی ببریم حس احترام در ما ایجاد میشود و کمتر جایی برای خنده باقی میماند
هر چه اطلاع از پیچیدگی و عظمت ساختار بدن انسان کمتر باشد بی احترامی به بدن و البته به مضحکه گرفتن اعمال آن بیشتر است.
در عالم برای مفرح بودن و خندیدن موضوعات زیادی هست ولی شاد بودن و تفریح وقتی از طریق مسخره کردن اعمال حیاتی بدن خودمان یا مسخره کردن دیگران و یا زیر پا گذاشتن عزت نفس خودمان بدست بیاد زیبا نیست.
دوم اینکه به نظر من بازگفتن مسائل شخصی به عبارتی باز کردن سفره دل پیش هر کسی منطقی نیست. موقع رفتن پیش طبیب برای درمان لازم هست راجع به گفتن مشکلات جسمی راحت باشید ( گرچه من معتقدم خانمها در صورت دسترسی به پزشک خانم مراجعه کنند راحت ترند) ولی چه لزومی دارد ریز مشکلات خود را به هر فردی گزارش بدید؟
بعضی از افراد به محض آگاهی از مشکل یک نفر نه تنها کمکی نمی کنند بلکه سعی می کنند به عنوان نقطه ضعف شما از آن بهره برداری کنند. فقط افراد مورد اطمینان و دلسوز و بزرگوار شایسته شنیدن مشکلات شخصی شما هستند. شما لازم نیست مشکلات خودتان را درون خود بریزید باید فرد مورد اطمینان را پیدا کنید
پدر و مادر گزینه اول هستند و معمولا از صمیم قلب دوست دارند مشکل فرزند را حل کنند ضمن آنکه راز دارند پس از آنها یک معلم دانا و دلسوز می تواند مورد اطمینان باشد و در نهایت یک روانشناس ترجیحا همجنس کمک زیادی در رفع مشکل می کند .
این نکته را جایی خواندم:
« وقتی من کسـی را بـرای اولیـن بـار ملاقات می کنم، مؤدبانه با او سلام و احوال پرسی نموده و تا دو دقیقه بعد از آن چیزی نمی گویم. در ایـن فـاصــلـه آن فـرد ســاده لوح همه اسرار خود را برایم تعریف کرده است؛ کجا زندگی می کند، روابطش با همسرش چگونه است، شماره کارت اعتباریش چیست و چه تـعداد قرص بـرای رفـع مـشکلات جنسیش مصرف میکند. اگر شما هم در مکالمات خود اینچنین باشید، آیا کسی حاضر خواهد بود بعد از آن دو دقیقه باز هم برایتان احترام قائل باشد؟»
در ثانی ممکن است بعد از مدتی مشکل شما رفع شود یا با گذشت زمان آن مشکل خاص اهمیت خود را از دست بدهد . آن موقع برای شما همه چیز تمام شده ولی آن مسئله برای همیشه در ذهن دیگران باقی میماند
مشکل خود را بگو اما نه با هر کسی
راز گشودن در خور نامحرمان نيست.
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
* * * * * * * * * * * *
بر بساط نکتهدانان خودفروشی شرط نیست یا سخن دانسته گوی ای مرد عاقل یا خموش
حالا ببین دو روز نبودم چند تا پست زدی .
پاسخحذفدر ضمن اگه دیگه بخواهم نظر بدم با به صورت ناشناس خواهم بود ولی زیر نظر عبارتar رامی نویسم
بعضی ها به زور می خوان بگن وبلاگ آرشو نخونید.
پاسخحذفیه بار گفتین و همه شنیدن
همون طور که آرش هم خودش گفت اصلا بری ما فرق نداره که آرش یه زن بیکار هست یا هر چیز دیگه
در مورد تولدش هم حتی اگه یه روز دیگه باشه فرق نداره.مگه آرش توقع هدیه داره مثلا؟
تبریک تولد هم اگه خیلی خسیسید نگید
الان خیلی وقته که غیر از خوندن مطالب، خوندن کامنت های این وبلاگ هم جالب شده، کمتر وبلاگی رو دیدم که این طور طیف وسیعی از خواننده های با سلایق گونه گون رو در بر بگیره، و این خودش موفقیت کمی نیست، حتی اینی که بعضی ها میان این جا و فحش می دن یا لجن پراکنی می کنن خودش یکی از نشونه های موفقیته ... من هم تولدتو تبریک می گم و هم این موفقیتو ... و امیدوارم همیشه این طبع روان و صداقت بیان رو به همراه داشته باشی
پاسخحذفَ -----.A.M ------
فونت بلاگ و بخش نظرات خیلی ریزه لطفا تغییر بدید
پاسخحذفاوه، چه با جزئیات توضیح میدی. اینها منبع اش کجاست؟ خودت توضیح دادی یا از جایی ترجمه میکنی؟
پاسخحذفبه هر حال، خیلی جالب بود.
آرش جان این پستت خیلی جالب و قابل تأمل بود ، کاملاً با حرفات موافقم اما این حرفت رو که اینو دلیل بر خوبی آمریکا و بدی ایران نمی دونی قبول ندارم. ایرانی ها اکثراً خیلی فضولن و دلشون می خواد توی همه جوانب زندگی دیگران سرک بکشن ، چند وقت پیش یکی از اقوام ازم پرسید چقدر حقوق می گیری ؟!! و وقتی جوابش رو ندادم سؤالش رو دو سه بار دیگه تکرار کرد به طوری که واقعاً عصبانی شدم و خودش هم فهمید. سؤالات ایرانی ها از همدیگه تمومی نداره ، تا کی می خوای درس بخونی ؟ کی ازدواج می کنی ؟ کی می خوای بچه دار بشی ؟ چند تا بچه ؟ کارت چیه ؟ حقوقت چقدره ؟ و ........ اینا همه یعنی فضولی. در مورد لمس بدن خانم ها در خیابون یا متلک انداختن هم که اینقدر در طول روز اتفاق می افته که جای بحث نداره. کلاً مردم ایران خیلی توی این زمینه ها عقب مونده اند.
پاسخحذف-----------توجه ----------توجه------------------
پاسخحذفخواهش این وب لاگ جواد نکنید
اگه اهلش نیستید الکی هی ایراد نگیرید این وب لاگ فقط برای مهاجرا یا افرادی که قصد مهاجرت دارند یا به آمریکا علاقه مندن نه کس دیگه
---------------------------------------------
تو چی می گی دیگه ؟ اصلاً این پست رو خوندی اومدی کامنت چرت گذاشتی ؟! این پست در مورد ایرادات رفتاری ایرانی هاست ، بعضی ها فکر می کنن اگه کامنتی هر چقدر مزخرف هم نذارن لال از دنیا می رن. نظرات امثال تو وبلاگ رو جواد می کنه ، اول متن رو بخون بعد بیا نظر بده.
پاسخحذفآخ آخ آرش جون داغ دلمو تازه کردی جایی که میگی حتی به این هم کار ندارن که نماز میخونی یا نه چون امری شخصی و خصوصیه ولی ماشالله اینجا حتی مامان آدم هم به نماز خوندن هم کار داره ! نخونی یعنی فاجعه !!! :(
پاسخحذفsalam arash jan
پاسخحذفdar javabe in doste aziz ke az hesadate bloge to dare degh mikone va mige ke to rigi to kafshete , bayad begam ke ahaye agha ya khanom in harime khososiye arashe ke nemikhad aksesho bezare , ino befahm hamin alan dare dar morede harime khososi mige,
damet garm
پاسخحذفسلام ، من امروز این وبلاگ رو پیدا کردم ..
پاسخحذفخیلی خوب می نویسین
مطلب این دفعه عالی بود؛ عالی
مرسی