tag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post2360970504861415544..comments2024-02-28T11:42:28.814-08:00Comments on RS232 خاطراتی از مهاجرت به امریکا: داستان زرد: نسرین در امریکا (قسمت هشتم)!RS232http://www.blogger.com/profile/14050481608556299333noreply@blogger.comBlogger8125tag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-52818117684136062692011-12-03T11:59:14.520-08:002011-12-03T11:59:14.520-08:00Nasrin bayad beraghseNasrin bayad beraghseAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-17844475475623323432011-12-02T22:36:44.772-08:002011-12-02T22:36:44.772-08:00به پانی: شاید اگر من و تو هم در موقعیّت نسرین قرار...به پانی: شاید اگر من و تو هم در موقعیّت نسرین قرار میگرفتیم همین کارو میکردیم. نمیشه گفت نه، من هیچ وقت این کارو نمیکردم. چون تو تو اون شرایط قرار نگرفتی که قضاوت کنیnananoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-89668064190998703142011-12-02T09:23:11.773-08:002011-12-02T09:23:11.773-08:00سلام بر امت شهید پرور ایران
پول زیر بالش گذاشتن و ...سلام بر امت شهید پرور ایران<br />پول زیر بالش گذاشتن و یا پول زیر سر گذاشتن یک اصطلاحی است که قدیمی ها بکار می بردند و منظور همان پس انداز بود. وقتی که بچه بودم مادر بزرگ من به دیگران می گفت که اگر من پول زیر سرم نباشد شب خوابم نمی برد و من هم همیشه زیر بالش او را می گشتم و چیزی پیدا نمی کردم! از آنجا بود که فهمیدم این یک ضرب المثل است!RS232https://www.blogger.com/profile/14050481608556299333noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-33516595507838022292011-12-02T01:59:16.959-08:002011-12-02T01:59:16.959-08:00این تیکه واقعا من رو از داستان انداخت بیرون:
ولی م...این تیکه واقعا من رو از داستان انداخت بیرون:<br />ولی من خودم یه مقداری پول زیر بالش قایم کردم<br />جالب بود!<br />شهدادAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-50735634692091248432011-12-01T23:06:06.285-08:002011-12-01T23:06:06.285-08:00آرش ولی من از نسرین خیلی بدم اومد موندم چرا تو داس...آرش ولی من از نسرین خیلی بدم اومد موندم چرا تو داستان زیاد منفی جلوه اش نمی دی؟<br />راستی در مورد مادرشوهرش خییییلی غیرواقعی گفتی .مادر شوهر هرگز پشت سر عروسی که پسرش رو ول کرده رفته هرگز اینقدر نایس حرف نمی زنه.با عرض معذرت از همه ولی می دونی چی میگه؟<br />میگه؛ <br />اوا جمشید این دختره قزمیت کدوم گوری رفته؟ ای وااااااااای من صد بار گفتم بترسونش زنیکه پتیاره ندید بدید رو.با پول تو اومده امریکا حالا فیلش یاد هندستون کرده زنیکه رو به خاک سیاه می شونم ای خدااااااااااا<br />بکش منو راحتم کن .خاااااااااااک تو اون سر بی عرضه ات کنن که از پسش بر نیومدی پسره احمق باید همچی ی زدی تو دهنش که از جاش نتونه بلند شه زنیکه خراب ج ... <br />بیچارش میکنم آدمکش استخدام میکنم خونشو بریزن الان زنگ می زنم ایران می ری... تو دهن خانواده گری گوریش که همچی دختر هرجا... تحویل اجتماع دادن . کو ... کو اون تلفن جمشییییییییییییددددددپانیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-91679884342415763752011-12-01T21:12:25.573-08:002011-12-01T21:12:25.573-08:00آورین ، آورین ، همینطور ادامه بدهآورین ، آورین ، همینطور ادامه بدهAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-29433688520706631732011-12-01T19:52:16.898-08:002011-12-01T19:52:16.898-08:00اون زیر بالش خیلی تابلو بود! خوب میگفتی من یک کم...اون زیر بالش خیلی تابلو بود! خوب میگفتی من یک کم پس انداز دارم، یک کم پول توی بانک دارم، ...<br />غیر از این تیکه ش ، دست به داستان نویسیت خیلی خوبه.nananoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-9215199837680013774.post-77474214174555424952011-12-01T17:58:45.466-08:002011-12-01T17:58:45.466-08:00سلام
زیاد به نسرین خوش گذشته بود ، یه مقدار سختی ...سلام<br /><br />زیاد به نسرین خوش گذشته بود ، یه مقدار سختی کشیدن لازم داره...<br /><br />:)سارا کوچولوnoreply@blogger.com